بیدارزنی- اعتصاب سراسری معلمان ابتدا در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهر به دعوت شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران شکل گرفت. معلمان و فرهنگیان طی این ۲ روز در مدارس و مراکز آموزشی حاضر شدند و در دفاتر مدارس تحصن کردند. این اعتصاب سراسری در بسیاری از شهرهای کشور برگزار شد و در بسیاری از نقاط مورد حمایت دانشآموزان و خانوادههای آنها قرار گرفت. از آنجا که به هیچکدام از خواستههای اعلام شده در این تحصن توسط دولت و مقامات مسئول پاسخی داده نشد، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، برای تحصن و اعتصاب سراسری مجدد فراخوانی صادر کرد. در پاسخ به این فراخوان، اعتصاب سراسری معلمان بار دیگر در روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان در شهرهای مختلف و در عموم مدارس و مراکز آموزشی کشور انجام شد. اقبال از این تحصنها بهویژه تحصنهای آبان ماه در بسیاری از استانهابه ویژه در میان زنان معلم بهقدری بود که توجه فعالان اجتماعی و رسانهها را به خود جلب کرد. چندی پیش، درباره چندوچون این اعتراضات با جعفر ابراهیمی و شبنم بهارفر از فعالان صنفی معلمان در تهران و شیراز گفتگو کردیم. مطلب حاضر، حاصل گفتگو با ژیلا خیر و منیژه فروزنده از فعالان صنفی معلمان در شهرهای کازرون و تهران است.
اعتصابات سراسری، نقطه روشنی در جنبش مطالبه محوری معلمان
ژیلا خیر با سابقه ۲۱ سال تدریس و ۳ سال حضور فعال در فعالیتهای صنفی کانون معلمان کازرون تحصنهای معلمان در استانهای مختلف را با توجه به جو امنیتی موجود موفقتآمیز ارزیابی میکند: «طبیعتا استانهای که دارای کانون صنفی بودند یا کانونهای صنفی فعالتری داشتند، در جذب بدنه معلمان موفق تر بودند مانند کردستان. در استانهای کردستان، کرمانشاه، خراسان شمالی و جنوبی فارس، خوزستان و بعد از آن در بقیه نقاط کشور حتی به صورت موردی تحصن برگزار شد. در استان فارس در تحصن ماه مهر فقط در شهر شیراز حدود ۵۰ مدرسه شرکت داشتند که در ماه بعد به مراتب بر تعداد شرکتکنندگان اضافه شد. در شهرهای دیگر استان مانند کازرون، فیروز آباد و لامرد گزارشهایی از تحصن داده شد. با وجود جو امنیتی ایجاد شده و برخورد با یک حرکت کاملا صنفی و قانونی و سیل تهدید و احضارها از سوی حراست ادارات و نیروهای امنیتی، تحصنهای این دو ماه را میتوان موفقیت آمیز دانست.»
منیژه فروزنده دبیر دبیرستانی دخترانه در تهران تحصن مهر و آبان ۹۷ را نقطه روشنی در جنبش مطالبهمحوری معلمان میداند که در تاریخ ایران جایگاه ویژهای را به خود اختصاص خواهد داد. وی دلیل این مدعی را نه در وسعت و گستردگی این اعتراضات بلکه از سه وجه مهم و اساسی دیگر برمیشمارد: «بدون تردید کسانی که از رفتن به کلاسها خودداری کردند، به ابعاد هزینهای که احتمالا میبایست پرداخت کنند کاملا واقف بودند. دستگیری فعالین جنبش معلمان و صدور احکام سنگین قضایی برای آنان (بهشتی، عبدی، حبیبی و…) این هشدار را میداد که مسئولین هیچ گونه حرکت اعتراضی معلمان را تاب نیاورده و موج دستگیریهای بیشتری را در سرلوحه کارشان قرار خواهند داد و به عینه هم چنین شد. ویژگی دوم این واقعه مهم، کیفیت شعارها و مطالباتی بود که توسط معلمان معترض بر افراشته شد. برای اولین بار شاهد بودیم که جنبش معلمان دو محور حیاتی را در هم تنید، هم خواستار رفع تنگناهای معیشتی و درمانی شد و هم در وجه دموکراسیخواهی حرفهایی برای گفتن داشت. آزادی معلمان در بند، حق داشتن تشکلهای مستقل و در کنارشان، خروج از خط فقر و رسیدن به یک زندگی توام با رفاه، همان مطالبات مترقی و شفافی هستند که جانمایه اعتراضات معلمان بوده و خواهد بود.»
پیوند مطالبات معلمان با دانش آموزان و کارگران
فروزنده نیز سومین ویژگی مهم اعتصابات سراسری را رویکرد اجتماعی مطالبات آن میداند؛ «مبارزه علیه خصوصیسازی و پایان دادن به فاجعه کالایی کردن امر آموزش. معلمان با حس مسولیتی که از زمینه واقعی زیست و شغلشان ناشی میشود به این بحران توجه کردند. آنان هر روز شاهد هستند که گروههای بیشتری از کودکان از حق آموزش محروم شده و به صف کودکان کار سر ریز میشوند یا تن به ازدواج اجباری میدهند. قطعا مشاهده این تبعیضها، در برانگیخته شدن اعتراضات اخیر بی تاثیر نبوده است.» خیر نیز یکی از اهداف معلمان در تحصنها را اعتراض به خصوصیسازی آموزش عنوان میکند؛ اقدامی که آموزش رایگان را طبق اصل ۳۰ قانون اساسی نادیده میگیرد و از پیامدهای آن آمار رو به افزایش کودکان کار و ترک تحصیل کودکان است.
محروم شدن کودکان از حق آموزش به ویژه به دلیل خصوصیسازی آموزش رخ می دهد که توقف آن و برخورداری کودکان از حق آموزش همان طور که فروزنده و خیر اشاره کردند یکی از خواستههای محوری معلمان معترض بوده است. براساس گزارش اخیر بانک جهانی ایران طی سالهای گذشته با شیب تندی در مسیر خصوصیسازی آموزش عمومی پیش رفته است. استدلالی که پشت چنین اقدامی است در میان نویسندگان برنامههای توسعه در ایران هم هوادار دارد. استدلالی که از کاهش نقش دولت در تامین هزینههای خدمات رفاهی از قبیل آموزش و بهداشت حمایت میکند. با این حال به نظر میرسد این رویکرد چنان قوت گرفته که ما در ایران گوی سبقت را از کشورهای با نظام اقتصادی بازار آزاد هم ربودهایم همچنانکه طبق آمار سهم دولت در تامین مخارج عمومی در اروپا ۸۷ درصد، در دنیا ۹۰ درصد است و در ایران بین ۶۰ تا ۶۵ درصد تقلیل یافته است. این در حالی است که در قانون اساسی ایران نیز بر تامین آموزش رایگان عمومی تاکید شده است.
فروزنده یکی دیگر از خواستههای معلمان را مشارکت در تدوین کتابها و برنامههای درسی عنوان میکند: «کسانی که بیشترین زمان را با دانشآموزان سپری میکنند و از نزدیک با معضلات کتابهای درسی و شیوه تدریس آشنا هستند، نه تنها هیچ نقشی در تغییرات ساختاری و تدوین کتابهای درسی ندارند بلکه انتظار هست که هیچگونه اعتراضی هم نکرده و آییننامهها را بدون چونوچرا اجرا کنند. این مشکلات در استانهایی که بحث آموزش زبان مادری مطرح است، با شدت بیشتری خودنمایی میکند. به همین دلایل معلمان خواهان آناند که تدریس و تدوین کتب درسی و اداره امور مدارس بر شیوه شورایی و مشارکت مستقیم معلمان استوار گردد.»
توقف خصوصیسازی و اداره مشارکتی امور مدارس دو خواستهای است که میتواند به لحاظ منافع معلمان را به دانشآموزان و به لحاظ محتوا به دیگر جنبشهای کارگران پیوند بزند.
به اعتقاد خیر هر جنبش اعتراضی که بر کاربرد قانون اساسی در لابهلای زندگی اقشار جامعه اعم از کارگر، معلم و دانشجو تاکید دارد اتحاد بین این اقشار را بیشتر کرده و میتواند زمینهساز اعتراضات مشترکی باشد: «معلم به عنوان یک قشر مزد بگیر قاعدتا یک کارگر محسوب میشود که وظیفهاش جلوگیری از کالایی شدن و خصوصیسازی آموزش و در واقع مقابله با نظام سرمایهداریست که روزبهروز سفره معلم و دانشآموز را خالیتر میکند. از آن طرف سیطره نظام سرمایهداری بر کارخانهها، کارگاهها و… بر خرخره کارگر چنگ انداخته و آنها نیز با مبارزه علیه این سیستم حق مشروع خود را مطالبه میکنند.»
برخوردها پس از تحصن ها
تهدیدها و فشارهای امنیتی بر متحصنین بسیار بود اما همچنان در بسیاری از شهرها تحصن انجام شد. خیر به دستگیری محمدرضا رمضانزاده رئیس دورهای شورای هماهنگی پیرو تحصن مهرماه اشاره میکند که پس از چند روز با قید وثیقه آزاد شد. به گفته وی تحصن آبان ماه با وجود فشار امنیتی برگزار شد. به منظور راکد ماندن این حرکت، قبل از تحصن بعضی از فعالین تهدید و بازداشت شدند و بعد از اجرای موفقیت آمیز تحصن هم برخی از فعالان صنفی بازداشت شدند. وی علاوه بر برخوردها و واکنش های فردی در مقابل این تحصن ها به اقدام شورای هماهنگی اشاره می کند که بازداشت ها را با حرکتی کاملا صنفی متهم کرد و خواستار آزادی بدون قید و شرط آنان شد، علاوه بر آن کانونهای صنفی از استانهای مختلف بیانیههای جداگانهای در رد این عمل غیر قانونی و حمایت از شورا و معلمان منتشر کردند که پس از آن افراد بازداشت شده با قید وثیقه آزاد شدند که البته این مخالف خواسته به حق شورا مبنی بر آزادی بدون قید و شرط آنها بود. ژیلا خیر معتقد است وظیفه تک تک معلمان است که با هر روش و شیوه اعتراضی حمایت خود را ابراز کنند. وی سپس به اعتصاب آقای حمید رحمتی از شهرضا اشاره میکند که به گفته وی پیرو اعتصاب این معلم آزاده و فعال در اداره محل خدمت خود، همکاران دیگر به شکلی خودجوش با تهیه عکس و نوشتار و ملاقات با او، صدای فریاد اعتراضی ایشان شدند. او در ارزیابی اقدامات فردی و جمعی در مقابل فشارها، هر کدام را در راه آزادی معلمان موثر و نشاندهنده یک تحول عظیم در آگاهی جامعه معلمان میداند.
حضور معلمان زن در تحصنها و رویکرد جنسیتی مطالبات
این دو دوره از تحصنها با حضور چشمگیر زنان شناخته شد. به گفته خیر استقبال زنان در هر دو تحصن چشمگیر بود. حتی در برخی موارد بدون همراهی دیگر معلمان (در اصل یک نفر بودند و در عمل یک لشکر) و در تحصن آبان ماه مشارکت زنان در این امر بیشتر هم دیده شد. فروزنده حضور چشمگیر زنان در اعتراضات اخیر معلمان را عجیب نمیداند و معتقد است در اعتراضات دیگر از جمله اعتراضات بازنشستگان، پرستاران و دانشجویان هم حضور زنان آنقدر قابل توجه بوده که به عنوان یک ویژگی در جنبشها قابل بررسی و تدقیق است.
فروزنده درباره چرایی مشارکت گسترده زنان در این گونه اعتراضات میگوید: «جواب دادن به این پرسش نیاز به یک بررسی موشکافانه در حوزه زنان و بحث جنسیت دارد. زنان معلم (و همچنین دیگر عرصهها) قطعا همان مشکلاتی را که همکاران مرد دارند، با پوست و گوش خود نیز لمس میکنند. مضافا به اینکه در معرض فشارهای اقتصادی و اجتماعی هستند که صرفا به جهت زن بودنشان بر آنان روا میشود. تضییقاتی که به لحاظ حق عائلهمندی و بیمههای تکمیلی برای فرزند و همسر دارند از یک سو و محتوای جنسیت زده و ضد زن کتابهای درسی از سوی دیگر و همچنین اجبار در نوع پوشش و … باعث شده که زنان در شرایط اعتراضی بیشتری قرار بگیرند. زنان به لحاظ فشار در محیط خانه (انجام کار خانگی) و تبعیض در محیط کار و همچنین مشاهده انواع و اقسام خشونتهای فیزیکی و کلامی و … از خود میپرسند که چرا باید این تبعیضها را برتابند و دم نزنند؟ در مواجه با این حس و سوال معترضانه که چرا به آنان تبعیضهای جنسیتی روا میشود؟ طبیعیست که زنان در چنین عرصههایی حضور پر رنگتر و دیدنیتری داشته باشند.»
اما آیا حضور زنان در اعتراضات به معنای حضور آنان در تصمیم گیریها و شورای هماهنگی است؟ آیا خواست های جنسیتی و صنفی خاص زنان در اعتراضات مطرح است؟ به گفته خیر، در چند سال اخیر به علت مشکلات متعدد در آموزش و پرورش و سیاست کلی دولتها در پایین نگه داشتن سطح آموزش، مطالبات اصلی کانونها که همان خواسته معلمان است بیشتر بر حول کیفیت بخشی به آموزش، آموزش رایگان، ایجاد فضای مناسب آموزشی، بیمه کارآمد و آزادی معلمان زندانی بوده است و متاسفانه کمتر نگاهی به مطالبات زنان فرهنگی و یا حتی حق و حقوق دانشآموزان دختر شده است و اگر هم موردی بوده مثل کاهش سن ازدواج در بین دانشآموزان، بیشتر فعالان مدنی و حقوق کودک پیگیر بودهاند و این موارد در راس دغدغه کانونها و معلمان نبوده است.
او میافزاید: «با نگاهی اجمالی به حکم حقوقی معلمان چه زن و چه مرد تفاوت چندانی دیده نمیشود به جز حق عائله بندی که فقط خاص مردان است و زنان حتی اگر سرپرست خانوار باشند از این حق محرومند که تا کنون هیچ اعتراضی به این مورد نیز گزارش نشده است. یا حق مهد کودک که مختص خانمها است و سالهای سال است که از معلمان سلب شده و در پی اعتراضهای کوچکی در سالهای اخیر زمزمه هایی مبنی بر پرداخت آن داده شده که همچنان در هالهای از ابهام است. یا حق شیردهی که تمام کارمندان دولت به مدت ۲ سال میتوانند روزانه یک ساعت از این حق استفاده کنند اما در بعضی مناطق یا نادیده گرفته میشود یا تقلیل پیدا کرده.»
خیر ضمن اشاره به این نکته که تا کنون اعتراضاتی حول این موارد نبوده است، دلیل آن را آگاه نبودن معلمان از حقوق قانونی خود میداند. او معتقد است اغلب زنان چون خود را به عنوان نانآور خانواده نمیدانند نسبت به آقایان کمتر پیگیر مسائل و خواستهای صنفی و قانونی خودشان هستند. او نقش کانونها و تشکلها را تزریق آگاهی در این خصوص به بدنه معلمان و به حرکت در آوردن آنان میداند. با این حال معتقد است حضور چشمگیر زنان حتی به صورت انفرادی در این اعتراضات، نشاندهنده شروع جنبش زنان برای احقاق حق خود است حتی اگر به طور واضح صحبتی از خواستههای جنسیتی در تحصن به میان نیامده باشد.
ثمرات حضور معلمان در تحصنها
حضور معلمان در تحصنهای اخیر تاثیرات متفاوتی داشته است. به گفته خیر آگاهسازی بدنه معلمان و شناخت هر چه بیشتر ازحقوق قانونیشان، هشدار به وزارت و دولت مبنی بر آگاهی معلمان برای احقاق مطالباتشان، اتحاد هر چه بیشتر بین جامعه فرهنگیان، تلنگری هر چند کوچک به ادارات آموزش و پرورش و به تحرک واداشتن آنها میتواند از دستاوردهای این تحصن باشد.
فروزنده اعتصابات سراسری معلمان را حامل دو ثمره مهم میداند: «اولا با برخورد امنیتی به معلمان بیشتر مشخص شد که در مسئولان ارادهای برای حل مشکلات نیست. چه بسا معلمینی که باور داشتند با امضا طومار و بیانیه و نامه فرستادن به نمایندگان میتوانند آنان را نسبت به مشکلات حساس کرده و زمینه حرکتی را برای حل مشکلات به وجود آورند. این توهمات با دستگیری گسترده فعالین در هم شکسته شد. یکی دیگر از ثمرات اعتراضات اخیر، همسویی مطالبات در لایههای گوناگون جامعه بود که نتیجهاش حمایت شوقانگیز این بخشها از همدیگر بود. دانشجویان و کارگران و بازنشستگان با هر ابزاری که در اختیار داشتند با معلمان معترض اعلام همبستگی کردند. شاهد بودیم که بیانیههای حمایتی بسیار نوشته شد و حتی خانوادهها و معلمان بازنشسته در بعضی مدارس حضور داشته و از معلمان متحصن اعلام حمایت کردند. مهمترین دلیل این رویداد، همانا احساس نزدیکی و اشتراک با عمومیت مطالبات معلمان بود که جنبه اجتماعی فراگیر داشت.»