خیابان‌ها و نام مردانی که بر آن‌ها حکمرانی می‌کنند

0
27
تغییر نام خیابان‌ها

بیدارزنی: خیابان‌ها، محلی که در طول تاریخ فضایش تماماً در تصرف مردان بود، امروزه به همت جنبش‌های برابری‌خواه فمینیستی، به مکانی نسبتاً برابر میان زنان و مردان، در راستای فعالیت‌های گوناگون روزمره تبدیل شده است. در روزهایی نه چندان دور، زن‌ها از ساعات خاصی به بعد از حضور در خیابان‌ها منع می‌شدند و عموماً خیابان‌ها مکانی امن و مناسب برای حضور آن‌ها نبود. هرچند این قاعده در کشورها و جوامع جهان سوم، ازجمله ایران همچنان پابرجاست.

این روزها جنبش‌های فمینیستی در اروپا، بار دیگر به‌درستی نوک پیکان برابری‌خواهیشان را متوجه خیابان‌ها کرده‌اند. این بار نه برای چگونگی حضور و مسائلی از این دست، بلکه برای تغییر نام خیابان‌هایی که باز مردان در آن دست بالا را دارند و بر نام خیابان‌ها و کوچه‌ها حکمرانی می‌کنند.

برخی از جنبش‌های فمینیستی در کشورهای مختلف اروپایی از فرانسه و هلند و بلژیک گرفته تا گرجستان، خواهان تغییر نام بسیاری از خیابان‌ها به نام زنان به همان اندازه که مردان در آن سهیم‌اند، شده‌اند. اقدامی که بیش از پیش می‌تواند به معرفی زنان موفق و تغییر فرم غالب نام خیابان‌ها و شهرها بیانجامد. آن‌ها معتقدند تعداد خیابان‌هایی که به نام مردان نام‌گذاری شده، به‌مراتب بیشتر از خیابان‌هایی است که نام زنان بر آن‌ها نهاده شده و خواهان رفع این نابرابری هستند.

زنان زیادی از پاریس تا تفلیس دست به دست هم دادند تا این کمپین را در شهرهای خویش اجرایی کنند. تابستان ۲۰۱۸، ساکنان بروکسل نام ۲۸ خیابان این شهر را که نام مردان مشهور این کشور را بر خود یدک می‌کشید، به نام زنان شهیر بلژیکی، تغییر دادند. پاریس، آمستردام، بورگوندی و بسیاری از شهرهای دیگر نیز به این کمپین پیوستند. این «تغییر نام بنیادی» با هدف به رسمیت شناختن هرچه بیشتر زنان، مشخصاً زنان شهیر می‌تواند در تاریخ جهان بی‌سابقه و کم‌نظیر تلقی شود. کم نیستند زنانی که دنیا را تغییر دادند و اگر بیشتر از مردان نباشند بدون شک به همان اندازه مردان در برهه‌های مختلف تاریخ بشری ایفای نقش کرده‌اند.

گروهی از فمینیست‌های هلند در چندین اقدام مشابه و به صورت خودجوش، نام دوازده خیابان مهم آمستردام، پایتخت این کشور را تغییر دادند. آن‌ها نام میدان مرکزی شهر آمستردام به نام «دام» (Dam) را به «دامه» (Dame به معنی بانو) و نیز خیابان شناخته شده‌ی روکین (Rokin) در مرکز شهر را به بلوار بیانسه (Beyonce) تغییر دادند. در شهر آمستردام ۸۸ درصد خیابان‌ها به نام مردان نام‌گذاری شده است. آن‌ها نام این ۱۲ خیابان را به نماد ۱۲ درصد از سهم زنان در نام‌گذاری خیابان‌های آمستردام و به نشانه اعتراض به این نابرابری تغییر دادند و در بیانیه‌ای اظهار داشتند: «ما می‌خواهیم ثابت کنیم که زنان شایستگی دریافت نام خیابان‌ها را دارند». آن‌ها در راستای همین هدف در ۹ شهر دیگر هلند، نام برخی دیگر از خیابان‌ها را تغییر دادند.

با این که تغییر نام خیابان‌ها به‌صورت خودسرانه و بدون تأیید شهرداری ممنوع است و این احتمال وجود دارد که تابلوهایی که نصب کرده‌اند برداشته شود، اما آن‌ها توانستند صدای اعتراضشان را به گوش همگان برسانند و این اقدام در محافل مختلف بازتاب گسترده و عمدتاً مثبتی در پی داشته است.

ده‌ها خیابان در مجارستان به نام «شاندر پتوفی»، شاعر ملی این کشور نام‌گذاری شده‌ است. هر توریستی در شهرهای ایتالیا احتمالاً با نام‌های Via Dante (دانته الیگیری، شاعر ایتالیایی) Garibaldi (جوزپه گاریبالدی، یکی از مبارزان میهنی ایتالیا)، Mazzini (جوزپه ماتزینی، رهبر جنبش اتحاد ایتالیا) و یا Verdi (جوزپه وردی آهنگساز مشهور ایتالیایی) روبه‌رو می‌شود. در این میان نام زنان آشکارا غایب است جز یک زن خاورمیانه‌ای خاص که به دلیل بکارتش برجسته شده‌! با این وجود، هنوز ده‌ها مرد کمتر شناخته شده از مادر مسیح وجود دارند که در نامگذاری خیابان‌ها از او پیشی گرفته‌اند.

در پاریس، کلانشهر مدرنی که خواستگاه بسیاری از جنبش‌های زنان بوده و هست، ۳۱ درصد خیابان‌ها برای یادبود مردان نامگذاری شده و تنها سهم زنان از نام خیابان‌ها ۲٫۶ درصد است. نادیده گرفتن زنان در نام‌گذاری خیابان‌های شهرهای اروپایی، عمدتاً یادگاری تاریخی است.

هر حرکت مدنی‌ای، ولو بسیار کوچک، می‌تواند شرایط (چه خوب، چه بد) هر کشوری را تغییر دهد، اما جایگاه چنین حرکت‌ها و کمپین‌هایی در خیابان‌های ایران کجاست؟ چگونه می‌توان درهای آهنین فضای مردسالارانه خیابان‌های ایران را به روی چنین حرکت‌هایی گشود؟

در ایران نه تنها اسامی خیابان‌ها مردانه هستند، بلکه قوانین حاکم بر این خیابان‌ها نیز کاملاً مردسالارانه و تحت تسلط مردان است. خیابان‌های ایران جایی برای مصونیت برابر و حقوق اجتماعی برابر برای زنان ندارد، چرا که کافی است یک‌ روز با ظاهری کاملاً معمولی (حتی با چادر) کنار یک خیابان بایستید، یا در خیابانی فرعی از کنار گروهی از پسران جوان رد شوید و یا در مناطق بسیار شلوغ پیاده‌روی کنید، یا در ساعاتی خاص از شب در خیابان باشید، خیلی زود با هجمه‌ای از ماشین‌های مختلف برای سوار کر‌دن شما، مردانی که به شما متلک می‌اندازند، نگاه‌های خاص و حتی تماس‌های آزاردهنده فیزیکی رو‌به‌رو خواهید شد که امنیت روانی و جسمی شما را به خطر می‌اندازد. در این میان ظهور گشت ارشاد به همراه حجم عظیمی از ترس که شما را در برگرفته مزید بر علت می‌شود و عرصه را از آنچه که بود، بر شما تنگ‌تر می‌کند. فرهنگ و قوانین حاکم بر خیابان‌های ایران، در تضاد کامل با زنان تکامل یافته‌اند.

مطلقاً هیچ آماری در دست نیست که چه تعداد و چند درصد از خیابان‌ها در شهرهای ایران، به نام زنان نام‌گذاری شده است. هنگامی که پیرامون این موضوع جستجو می‌کنید، تنها به چند خبر محدود مبنی بر شکوائیه‌ی برخی خبرگزاری‌های دولتی برمی‌خورید که نسبت به‌جای خالی نام «شهدای زن» در خیابان‌ها معترض‌اند. در کشوری که ایدئولوژی بر آن حاکم و شهادت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، حتی نام ۶ هزار زن شهید که همگام با باورهای حاکمیت است، باز به پستوهای ارتجاع رانده‌ شده است. نه‌تنها از نام زنان بر خیابان‌ها خبری نیست، بلکه در کلانشهر پایتخت، از میان ۶ هزار شهید زن و در مقیاس ۱۸ هزار خیابان، تنها ۵ کوچه و بن‌بست به نام شهدای زن نام‌گذاری شده است. از زنان شهید که بگذریم، گویی این سرزمین مأمن فروغ‌ها، سیمین‌ها، قره‌العین‌ها، گل‌شیفته‌ها، مستوره‌ها، میرزاخانی‌ها و انوشه‌ها نبوده و نیست. گویی سایه زنان بر این سرزمین سنگینی می‌کند، زیرا در همه جنبه‌ها پس زده‌شده‌اند.

کافی است در خیابان‌ها و کوچه‌ها راه برویم و به تابلوها نگاه کنیم، از ۲۵۰۰ سال پیش به این‌طرف می‌توان نام مردان را دوره کرد. خیابان‌های کشورم به مردان وطنی اکتفا نکرده، بلکه شمار زیادی از نام مردان خارجی که اغلب با سیاست‌های حاکمیت همخوانی دارند نیز بر نام آن‌ها خودنمایی می‌کنند. طبق ماده ۷۱ ‌قانون تشکیلات، شورای شهر تهران مسئول اصلی نام‌گذاری کوچه‌ها و معابر و خیابان‌ها است و اعضای شورای شهر باید در این خصوص تصمیم بگیرند؛ اما گویی در میان مسئولان شهرداری و شورای شهر اراده‌ای برای اهمیت دادن به زنان وجود ندارد.

اما آیا سهم زنان از جامعه و خیابان‌های یک کشور به همین اندازه محدود می‌شود؟ وقتی شرایط حضور واقعی ما زنان در کشورمان آن‌قدر با تهدیدات مختلف رو‌به‌روست، چگونه می‌توانیم پای کمپینی جهانی را به خیابان‌هایمان بازکنیم؟

وقتی در کشوری چون فرانسه که قلب انقلاب‌های مدرنیته است، سهم زنان از نام خیابان‌ها تنها ۲٫۶ درصد است، آیا می‌توان به تغییر این شرایط در جوامعی چون ایران امیدوار بود؟ یا باید به همین مقدار دلخوش کرد؟