تا قانون خانواده برابر: امسال، دانشگاه علامه طباطبایی رشته های علوم تربیتی، علوم سیاسی، کتابداری و اطلاع رسانی را برای زنان و رشته های مددکاری اجتماعی، حسابداری، مدیریت صنعتی، مدیریت هتلداری را برای مردان اختصاص داده است. این دانشگاه از ۱۹ رشته خود ۹ رشته را تفکیک جنسیتی کرد. همچنین در زیرگروه علوم انسانی دانشگاههای بوعلیسینا همدان، رازی کرمانشاه و دانشگاه قم اقدام به پذیرش جنسیتی در رشته ها کردند.
دانشگاه چمران اهواز و دانشگاه صنعت نفت خوزستان، برای نخستین بار تحصیل در رشته های برتر نظیر مهندسی و علوم پایه را فقط برای پسران مجاز کرده اند. رشته های زمین شناسی و معدن هم در دانشگاه سیستان و بلوچستان تک جنسیتی شدند. همچنین در رشته های زیست شناسی و رشته مکانیک، دانشجویان دانشگاه زنجان به صورت تک جنسیتی پذیرش شدند.
این محرومیت بی سابقه زنان از تحصیلات دانشگاهی به نظر می رسد تبعاتی را در پی خواهد داشت سایت تا قانون خانواده برابر تاثیرات این مردانه و زنانه کردن رشته های تحصیلی را با استادان مختلف دانشگاه در میان گذاشته و نظرات آنان را در این زمینه جویا شد. این مصاحبه با اکرم خاتم استاد سابق جامعه شناسی است که هرچند اکنون در ایران تدریس نمی کند اما با توجه به احاطه ای که به جامعه شناسی دارد سوال های ما را پاسخ گفت. گفت و گو با استادان به تدریج در این وب سایت منتشر می شود.
حذف دختران از ۷۷ رشته– شهر دانشگاهی در کنکور سال ۹۱ را چگونه ارزیابی می کنید؟
اعظم خاتم: آموزش عالی برای دختران در ایران معنا و مفهوم چندگانه ای دارد، خروج از فرهنگ بسته خانواده و فامیل، اجتماعی شدن، خودمختاری ذهنی و روحی، تغیر سبک زندگی ، دستیابی به منزلت متناظر با تحصیل، دستیابی به تخصص وحرفه مورد علاقه به مثابه بخشی از هویت فردی و سرانجام شانس دستیابی به شغل مناسب. درجوامع دیگر ممکن است بخشی از این تجارب طی روندهای دیگری بدست آید اما در ایران تاکنون دانشگاه هم در تحول فرهنگی هم تغییر اقتصادی وضع زنان نقش مهمی داشته است. احتمالا حذف دختران از رشته ها و شهرهای دانشگاهی در این ابعاد بی سابقه بیشترمعطوف به تغییر روند فرهنگی است اما مهمترین تاثیر آن به اعتقاد من در حوزه شغل و حرفه منعکس می شود و نه فرهنگ. انگیزه ها و زمینه های تغییرات فرهنگی را نمی توان با این محدودیت ها سد کرد اما می توان کسی را که دوست دارد رشته فنی بخواند وادار کرد حسابداری بخواند و یک عمر بی علاقه کار کند. البته باید دید این محدودیتها سرجمع چه تاثیری بر تعداد کل دانشجویان دختر می گذارد.
در رشته هایی که شما به عنوان مدرس آن هستید، زنانه و مردانه بودن آن چه معنایی می تواند داشته باشد؟ معنای این تفاوت در زمینه آکادمیک است یا اشتغال؟ و در کل چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
خاتم: من الان در این کلاسها تدریس نمی کنم اما دردانشکده های علوم اجتماعی تفکیک کلاس کار ساده تری است. این تفکیک ضرورتی نداشته چون دغدغه طراحان آن را حل نمی کند و خلاف مسیر تحولات در ایران است. مسیر تغییرات اجتماعی طی سه دهه گذشته به طور مداوم حضور اجتماعی زنان را افزایش داده و رکود اقتصادی کنونی هم گروه وسیع تری از زنان را به بازار کار می کشد. این روندها موجب افزایش تماس و روابط بین دو جنس می شود. ممکن است تجربه تحصیلی دانشجوی دانشگاه الزهرا که دانشگاهی دخترانه بود با دانشگاه تهران کمی تفاوت داشت اما جریان اصلی اجتماعی شدن این نسل در کلاسهای درس روی نمی دهد. باید به تفاوت دانشگاه به عنوان نهاد و دانشگاه به مثابه فضای اجتماعی در شکل دهی به تجربه دانشجویان توجه کرد. فضا بر خلاف نهاد سیال و منعطف است و در ظرفهای مختلفی خود را دوباره سامان می دهد.
شرح دهید که این گونه سهمیه بندی جنسیتی به شکل حاضر که رخ داده چه تاثیری در آینده زندگی خانوادگی زنان و تقسیم قدرت در خانواده دارد؟
خاتم: نابرابری جنسیتی درتحصیل و بازار کارافزایش می یابد و نارضایتی از رشته تحصیلی تحمیل شده و حرفه مربوط به آن بیش از گذشته می شود. این نارضایتی همین حالا هم کم نیست و تعداد زنانی که رشته خود را دوست ندارند و یا شغل آنها ربطی به درسشان ندارد بیش از مردان است. تصوری از تاثیر این سهمیه بندی بر روابط خانوادگی ندارم. شاید مهمتر است بپرسیم تاثیر آن بر درک زنان از موقعیت خود به عنوان زن چیست؟ آیا این سهمیه بندی تجربه دختران را از تبعیض و آگاهی آنها را از رابطه دولت و فرهنگ ونقش نظام آموزشی در بازتولید ارزشهای مردانه افزایش می دهد یا احساس ناتوانی و تصورعدم صلاحیت زنان را برای حرفه هائی که مردانه تلقی می شود افزایش می دهد؟ من فکر می کنم همپای افرایش نابرابریها جنسیتی، درک این نابرابریها در جامعه افزایش می یابد و میل به تغییر این وضع زیاد می شود. زنان توقع دارند مردان جوان درخانواده و جامعه دردرک این تبعیض با آنها همدل باشند.
پیشنهاد شما در مورد سهمیه بندی جنسیتی رشته ها چیست؟ فکر می کنید چه زمانی سهمیه بندی عادلانه و چه زمانی غیرعادلانه است؟
خاتم: اصولا سهمیه بندی جز برای رفع نابرابریهای موجود و ایجاد فرصت برای گروههای نابرخوردار منطق قابل دفاع دیگری ندارد. هیچ مصلحتی نمی تواند ما را به پذیرش محرومیت یا موقعیت تبعیض آمیز وادارد مگر اینکه نفع آن رابرای بخش دیگری که از این تبعیض منتفع می شود به طورمشخص و اختیاری پذیرفته باشیم. برقراری تبعیض عادلانه یا مثبت برخلاف تبعیض طرد کننده و منفی که از بیرون تحمیل می شود نیازمند وفاق و همدلی است.