بیدارزنی: این مطلب ادامه گزارش «دختران دهه شصت از بلوغشان میگویند»، است که به بررسی تجربههای زنان از اولین رابطه جنسی و چگونگی مواجه آنان با پریود دخترانشان میپردازد.
رابطه جنسی مبهم و ترسناک
همانگونه که زنان دهۀ شصت مواجههشان با ورود به زنانگی پر از ابهام بوده است، اولین رابطه جنسی خود را نیز تقریباً با همین وضعیت تجربه کردهاند؛ بدون اطلاعات کافی، همراه با ترس و استرس، شروعی نه چندان دلچسب برای رابطهای پر رمز و راز.
زیبا: «من ۱۹سالگی ازدواج کردم و اون موقع تقریباً چیزی در مورد رابطه جنسی نمیدونستم. فقط توی دبیرستانمون یک دختری بود که میگفت خیلی درد داره. حتی جزئیاتش رو نمیدونستم. مادرم هیچ توضیحی به من نداد. یکی دو روز قبل از عقدم خالههام بهم کلی گفتند که اگه شوهرت طرفت اومد خودت رو کنار نکش، همین نه بیشتر. باقیاش رو همسرم بهم توضیح داد و گفت هروقت تو بخوای و آمادگی داشته باشی رابطه خواهیم داشت. من خیلی میترسیدم چون واقعاً چیزی نمیدونستم ازش. فقط خالههام تأکید کرده بودند که حتی اگه شوهرت مخالف ثبت اثر بکارت روی پارچه شد بگو نه، چون نشاندهندۀ بکارت توست. همینها هم باعث شده بود من بیشتر بترسم و خجالت بکشم. اما با صبر همسرم کمکم ترسم ریخت. من نگران بودم مادرش پشت در بایسته و اون گفت که این که کسی پشت در بایسته از مد افتاده و بهش فکر نکنم. همینطور گفت که برای خودش هم استرس داره، بنابراین تلاش میکنه به من آسیب نرسونه. اون از من ده سال بزرگتر بود و رشتهاش هم بهداشت بود، بنابراین من بهش اعتماد کردم. اما بعدش از ترس پریود شدم. البته رابطۀ ما یک هفته بعد از ازدواجمون اتفاق افتاد. مادر همسرم کلی مواد غذایی مقوی مثل روغن حیوانی و ترکیبی از مغزهای مختلف و زیره داده بود که بعد از اولین رابطه استفاده کنم، اما مادر خودم هیچی نداده بود. همسرم یک کتاب هم برام دربارۀ روابط جنسی گرفته بود که توش توضیحاتی داده بود، اونم خوب بود. البته در مورد بهداشت جنسی خالههام گفته بودن از سابلون استفاده کنم بعد از هر بار رابطه و من رعایت میکردم اما یک سال بعد دچار عفونت شدم و به دکتر مراجعه کردم و اون یک سری دارو دارد.»
مرضیه: «من ۲۲ساله بودم که ازدواج کردم. میدونستم در مورد رابطه جنسی، اما هیچ تصوری نداشتم ازش. حتی یک عکس هم ندیده بودم. خیلی صفر کیلومتر بودم. مادرم مطلقاً حرف نزده بود .معمولاً مادرهای قدیمی به قول خودشون در مورد شب زفاف با دخترشون حرف میزنند یا خالهای کسی رو میخوان که حرف بزنه. اما در این مورد هیچکس با من حرفی نزد. من یک چیزهایی میدونستم اما میترسیدم. همسر من هم خیلی جوون بود اونم هیچ اطلاعاتی نداشت. با آزمون و خطا پیش میرفتیم. با هم سرچ میکردیم. من بهشدت میترسیدم و آمادگی بدنی نداشتم. از حق نگذریم همسرم هم خیلی مدارا کرد. برای خودش هم استرسزا بود. استرس من رو میدید حسش رو از دست میداد و نمیتونستیم ادامه بدیم. ما سه ماه بعد از عروسی اولین رابطه جنسی کامل رو بالأخره تجربه کردیم. همهاش هم تلاش میکردیم اما خیلی سخت بود و نمیتونستیم. من اطلاعات خیلی خیلی کمی داشتم. همان ماههای اول یک مامایی بود پیش اون رفتم و مشکلمون رو گفتم. اون گفت که نه خودت رو لوس نکن خیلی عادیه چرا سخت میگیری. همچین برخوردی داشت.»
خورشید: «من ۲۴ سالم بود که ازدواج کردم و در مورد رابطه جنسی میدونستم. سوم راهنمایی تو کلاس بهداشت یک چیزهایی بهمون گفته بودن البته نه واضح و با جزئیات. وقتی ۱۰ساله بودم دخترعمهام که بزرگتر بود برام تعریف کرده بود. من درک درستی نداشتم ازش و یادمه برای دوستم هم که تعریف کردم گفت نه پدر مادرهای ما از این کارها نمیکنند. تو دبیرستان دیگه فهمیده بودم داستان چیه. فیلم پورن دیده بودم و همکلاسیهام هم در موردش حرف میزدن. من در ازدواجم دچار مشکلی نشدم فقط یک مقدار ترس داشتم همین.»
سارا: «وقتی ازدواج کردم نزدیک ۲۴سالگیام بود. من هرچی میدونستم از دوستان نزدیکم بود و اینترنت. چیزهایی که به من میگفتن درست بود اما من مطمئن نبودم چون خیلی خجالتی بودم هیچ وقت با جزئیات چیزی رو نمیپرسیدم. بیشترین مشکلم برای رابطه ترس از حاملگی بود. توی ذهنم یک چیزهایی شکل گرفته بود. من از مامانم قبل از اینکه برم دانشگاه یک جملهای شنیده بودم که هنوز برام سؤاله: هنوز نفهمیدم تو رو چطوری حامله شدم. من توی ذهنم این جمله رو پردازش کرده بودم که من با بابات رابطۀ کاملی نداشتم ولی حامله شدم. در هر سطحی که رابطه داشتم با همسرم ترس این رو داشتم که حامله نشم، از ابتداییترین رابطهها تا رابطۀ کامل. من هر ماه که میخواستم پریود شم، چون پریودم منظم نبود، استرس بارداری رو داشتم بهشدت حتی وقتی همسرم سرباز بود و اون ماه اصلا نیومده بود و پریود نشده بودم، من داشتم فکر میکردم خب (با خنده) توی ذهنم مگه حضرت مریم بدون شوهر حامله نشده؟ هیچ چیز دنیا که مشخص نیست. اگر برای من هم این اتفاق افتاده باشه اون موقع چیکار کنم. توی سطح منطقی میدونستم که این اشتباهه ولی احساسم کاری نداشت که منطق چی میگه فقط اون اضطراب و نگرانی رو داشت. ترس از بارداری هم به دلیل این بود که ما موقعیت پایداری نداشتیم، هردو دانشجو بودیم، بعد همسرم رفت سربازی و کار نداشتیم و اینها من رو خیلی نگران میکرد. یک ترس زیادی هم بود که از درد کشیدن دارم و اینکه اگر باردار بشم باید سقط کنم چون من بچه خیلی دوست دارم و اینکه تو این شرایط مجبور بودم سقط کنم برام سخت بود. این خب برای من به این ترس دامن زده بود… یک مشکل دیگه هم که دارم به دلیل خجالتی بودنمه که من دکتر زنان نمیرم و وقتی که رابطه رو تجربه کردم خیلی کم خونریزی داشتم و حدس زدم که پردۀ بکارتم باید ارتجاعی باشه. این طوری با قدمقدم پیش رفتن فهمیدم و چند ماه طول کشید تا ما رابطۀ کامل داشته باشیم به دلیل ترس من. اما هنوز که هنوزه من یک سری سؤالها برام پیش میاد که اینقدر توی لفافه میپرسم که به جوابی که بهش میدن نمیتونم اعتماد کنم چون مطمئن نیستم که منظور من رو میفهمند یا نه. این مشکل بزرگی است که من خجالتی هستم.»
هیچ کدام از این زنان توسط مادرانشان حتی چند روز قبل از ازدواج آموزش ندیده بودند. البته به دلیل شرمی که در فرهنگ ما بین مادر و دختر وجود دارد بهتر است نهادهای آموزشی کارگاههایی در زمینۀ مقاربت و رابطه جنسی برگزار کنند تا بار سنگین آن از روی دوش خانواده برداشته شود.
جالب است سارا با اینکه میدانسته در سطح منطقی باردار نمیشود اما ترسی غیرواقعی را بهطور مداوم تحمل کرده است اما حاضر هم نبوده به دلیل خجالت به دکتر زنان مراجعه کند و سؤالهایش را از او بپرسد. به نظر میرسد جامعۀ ما نیاز به فرهنگسازی برای مراجعه به پزشک متخصص زنان دارد. زنانی مانند سارا در جامعۀ ما کم نیستند. از دیگر سو نیاز به داشتن کلینکهای سکسولوژی در سطح شهرها احساس میشود تا زنان بتوانند سؤالهایی را که نمیتوانند از نزدیکان خود بپرسند با مشاوران جنسی این مراکز درمیان بگذارند که اطلاعاتشان معتبر نیز هست. این امر نیز نیاز به فرهنگسازی دارد.
مشکل بیشتر این زنان خجالتی بودن یا نداشتن اطلاعات لازم در مورد رابطه جنسی بوده است که تقریباً برای همۀ زنان ترس از رابطه جنسی را به بار آورده است. در صورتی که اگر چگونگی داشتن رابطه جنسی با جزئیات درست به زنانی که در آستانۀ ازدواج هستند اموزش داده شود یا فیلمهای آموزشی در اختیار آنان قرار گیرد به زوجها کمک میکند که با استرس کمتر و با دانستههای بیشتری رابطه جنسی را تجربه کنند. به نظر میرسد فقر اطلاعات دربارۀ رابطه جنسی علمی در جامعۀ ما وجود دارد و بهجای آن فیلمهای پورن راهنمای زنان و مردان است، درحالیکه این فیلمها نه تنها تصویر درستی از رابطه جنسی نمیدهند که به سبب نگاه تحقیرآمیز به زنان آسیبزا نیز هستند. همچنین روابطی غیرعادی در آن به تصویر کشیده میشود و ممکن است به این تصور دامن بزند که زنان باید رفتاری شبیه بازیگران این فیلمها داشته باشند.
همچنین همراهی مردان با زنان در مورد اولین رابطه جنسی و استرس داشتن آنان نیز درخور توجه است.
همچنین بخوانید: ازدواج دختربچهها؛ خشونت با رضایت جامعه
تلافی گذشته
زیبا میگوید من برای اینکه دخترم مثل من دچار مشکل نشود از کلاس سوم یا چهارم به او گفتم که در آیندهای نه چندان دور پریود خواهد شد و کامل برای او توضیح دادم. اگرچه در مدرسۀ دخترش نیز بهتازگی کارگاه بهداشت بلوغ برگزار شده است.
او میگوید: «من الآن یک دختر کلاس هفتمی دارم که تازه بالغ شده. از کلاس سوم و چهارم دبستان در مورد پریود شدن بهش(براش) توضیح دادم. توی مدرسه هم مشاور اومد و هم به ما توصیه کردند که با دخترامون حرف بزنیم و هم برای بچهها در مورد بهداشت بلوغ و رابطه با جنس مخالف توضیح دادند. مشاور اجتماعی کلانتری محل آمد و برای ما و بچهها بهطور جداگانه توضیح داد که چطوری با بلوغ بچهها کنار بیایم و بهشون اطلاعات بدیم. با بچهها هم جدا صحبت کردند.
من خودم برای دخترم توضیح دادم که هر زنی پریود میشه و این بخشی از زن شدن هست و تغییراتی توی بدنش به وجود میآید. ممکنه عاشق بشه و این طبیعی است اما الآن سنش برای ارتباط با جنس مخالف خیلی زوده و اون رو از درس و مشقش میندازه. گفتم اگر توی کلاسی که میری (مختلط هست) کسی بد نگاه کرد – هر کسی میتونه بفهمه چه نگاهی خوبه چه نگاهی بده – اگر استادت یا پسری که تو کلاس هست نگاه بد کرد یا خواست لمسات کنه نباید بذاری. اما این به معنای این نیست که با پسرها حرف نزنی. در مورد درس میتونی حرف بزنی در مورد ورزش میتونی حرف بزنی اما نه بیشتر از این حد.»
مرضیه نیز که همسن زیباست گفت: «در مورد دخترم همیشه فکر میکردم باید قبل از اینکه علائم بلوغ ظاهر بشه در موردش بهش توضیح بدم. الآن ده سالشه و قبلاً فکر میکردم سن مناسبی برای حرف زدن در مورد بلوغ و پریود است. اما مسئلهای باعث شد زودتر صحبت کنم. یک برنامۀ استخر گذاشته بودیم و دخترم شنا رو خیلی دوست داره، قرار بود بعد از مدرسه بریم استخر .کلاس دوم بود از در نیومده بود گفت ناهار بخوریم بریم استخر. من پریود شده بودم صبحش. دیدم هیج بهانهای نمیتونم بیارم. توضیح دادم براش که خانمها پریود میشن و براش اونقدر غیر قابل فهم بود که من مجبور شدم بهش نوار بهداشتی رو نشون بدم. گفتم ببین اگر من بیام تو استخر جدا از مریضی، استخر هم کثیف میشه. یک تصادف باعث شد زودتر از چیزی که فکر میکردم بدونه در مورد مسئله. این باعث شد خیلی سؤالات در ذهنش ایجاد بشه و من سعی میکردم جواب بدم به زبان ساده و سعی کنم خیلی ذهنش که مشغول میشه و سؤال میپرسه حواسش رو پرت میکنم از این موضوع چون دوم دبستان خیلی زوده. الان در مدرسه توالت همۀ دانشآموزان یکیه و بچههای کوچکتر با ششمیها دستشویی یکسانی دارن. وقتی دوستاش گفته بودند تو دستشویی مدرسه یه چیز وحشتناک دیدهاند دخترم براشون توضیح داده بود نه خیلی طبیعیه. چون خیلی کتابهای علمی میخونه تا حدی میدونه که بچه از ازدواج یک زن و مرد به وجود میاد. در کجا رشد میکنه .این پریوده که باعث میشه زنها قدرت باروری رو داشته باشند. البته در مورد رابطه جنسی نمیدونه. جاهایی که خیلی سؤال میکنه حواسش رو پرت میکنم. نمیگم چیز خوبی نیست از این سؤالها نکن. ساده و مختصر جواب میدم. دختر من حتی اسم درست آلت تناسلی رو هم میدونه، یعنی واژن. من گفتم بهش که باید بهداشت رو رعایت کنی تا رحم یا کلیۀ تو دچار مشکل نشه.»
زهرا که یک دختر ۶ساله دارد نیز گفته است: «الآن زوده اما حتماً به موقع بهش میگم تا مثل من نترسه».
صحبت کردن مادران با فرزندان در مورد بلوغ و پریود آنقدر مهم است که مشاور مدرسۀ دختر زیبا با آنکه برای دانشآموزان نیز توضیح داده است بلوغ چیست، چه اتفاقی در بدن آنان رخ خواهد داد و در مورد ارتباط با جنس مخالف نیز صحبت کرده باز تأکید داشته است که مادران با دختران خود در این مورد صحبت کنند. جالب است که زیبا و مرضیه بهراحتی با دخترانشان صحبت کردهاند و به نظر میرسد این مسئله نشاندهندۀ تغییرات فرهنگی، دستکم در قشر متوسط جامعۀ ایرانی تحصیلکرده، است. هردو مادر دانشگاه رفتهاند که این امر نیز به آنها کمک کرده سؤالهایی را که در ذهن دخترانشان شکل میگیرد پاسخ دهند. اما نقش آموزشوپرورش در این دوران بهخصوص با پایین آمدن سن بلوغ در دختران و پسران حائز اهمیت است، چراکه مهمترین نهاد آموزش کشور است که دانشآموزان با آن در ارتباط هرروزه هستند. اما همچنان فقط برخی از مدارس اقدام به برگزاری کارگاه بلوغ برای دانشآموزان دختر میکنند. امری که زیبا تأکید میکند باید برای پسران هم باشد و کافی نیست که تنها به دختران اطلاعاتی در مورد بلوغ دهیم.
زیبا: «کارگاه بلوغ باید برای پسرها هم برگزار بشه چراکه اونها هم نمیدونند نباید زود وارد رابطه بشن یا به هر دختری دستدرازی کنند. توی مدرسۀ دخترم یک پسری شمارۀ دختری رو از همکلاسیِ دختر میگیره و تو تلگرام شروع میکنه به صحبت با او. در نهایت دختر ۱۲ساله رو پسر ۱۴ساله میبره خونشون و باهاش رابطه برقرار میکنه. خب این به دلیل این هست که به پسرها هم آگاهی ندادن. الآن دو تا خانواده این وسط گرفتار شدند، نه میتونند اجازه بدن این دوستی و رابطه ادامه پیدا کنه نه میدونند باید چیکار کنند.»
نکتهای که زیبا به آن اشاره کرده است نشان از دغدغۀ والدین دارد و آن اینکه فرزندانشان امروزه در معرض فیلمهای ماهواره، دسترسی به اینترنت روی گوشیهای موبایل و همچنین کانالهای تگرامی مختلف با محتواهای گاه نامناسب برای نوجوانان قرار دارند و این استفاده اگر با آگاهیبخشی همراه نباشد میتواند به پسران و دختران تازهبالغ آسیبهایی وارد کند. بنابراین بجاست آموزشوپرورش و سایر نهادهای مرتبط مانند وزارت بهداشت اقدام به تولید محتوای مناسب در مورد بلوغ و بهداشت این دوارن کنند و کارگاههای بلوغ در سراسر کشور برای هر دو جنس برگزار شود.