بیدارزنی: بیش از یکسال از حاکمیت بنیادگرایان طالبی در میهن ما میگذرد. از زمان به قدرت رسیدن طالبان، زنان افغانستان تحت فشارهای خرد کننده و ضدانسانیِ افکار ارتجاعی آنان قرار داشته و جزو اولین قربانیان بودند.
در اولین روزهای حاکمیت دوبارهی طالبان در افغانستان، زنان از حق تحصیل، کار و آزادی محروم شدند. زنان از ادارات مختلف دولتی و خصوصی، دفاتر، مکاتب، رسانهها و مطبوعات حذف شدند؛ رفتوآمد زنان، بدون محرم در شهرها ممنوع شد و حجاب (برقع) را اجباری اعلام نمودند.
دشمنی طالبان با زنانْ تاریخ طولانی دارد. آنان بیست سال قبل نیز زنان را زیر برقع محبوس کرده و از تمام حقوق انسانیشان محروم ساختند. طالبان در خشونت علیه زنان، دست تمام گروههای ضد زن را از پشت بستهاند. ایستادن در برابر حق تحصیل زنان از اولین اقدامات این گروه به شمار میرود.
در ماه دسامبر، طالبان اعلام کردند که تحصیل زنان در دانشگاهها و مراکز آموزشی و کار زنان در موسسات داخلی و خارجی ممنوع است.
در تاریخ ۲۹ قوس ۱۴۰۱، طالبان طی مکتوبی (نامهای) به تمام دانشگاههای دولتی و خصوصی اعلام کردند که: «ادامهی تحصیل دختران در دانشگاهها، تا امر ثانی، تعطیل است». وقتی دختران به دانشگاهها و مراکز آموزشی مراجعه کردند، با درهای بسته و الفاظ رکیک طالبان مواجه شدند. تعدادی زیادی از دختران، مقابل این عمل زنستیزانه دست به اعتراض زده و یکجا با محصلان پسر، شعار «همه یا هیچکس» را فریاد زدند.
زنان افغان در گوشهی خانههای خود محبوس شدند و حتی نانی هم برای خوردن ندارند. تعدادی از زنان با کار در موسسات خیریه و مراکز آموزشی، زندگی دشوار خود را سپری میکردند، اما امروز دیگر کوچکترین درآمدی برای گذراندن زندگیشان ندارند.
«ثنا»، کارمندی در یکی از موسسههای غیردولتی میگوید: «شوهرم از سالها پیش، معتاد به موادمخدر است و سه فرزند دارم. با کار در یک موسسه، مخارج خود و فرزندانم را میپرداختم، ولی امروز با بیکار شدن، دیگر حتی یک توته نان در خانه ندارم. سرمای زمستانْ بلای دیگریست که دامنگیر ما شده است. نگران فرزندانم هستم که از گرسنگی و سرما در پیش چشمانمْ جان خواهند داد. ما منتظر مرگ هستیم و سرنوشت بهتری را در حاکمیت طالبان انتظار نداریم. من یک زنم و طالبان هرگز مرا بهمثابه یک انسان نمیپذیرند».
«نازنین»، یکی از دانشجویان گفت: «بسته شدن دانشگاهها یعنی دختران باید از جامعه محو شوند. من و دیگر دختران برای طالبانْ نامرئی هستیم. آنان با زنان، دشمنی بزرگی دارند و اگر قدرت داشته باشند، همهی ما را از کرهی زمین حذف میکنند. از روزی که درهای دانشگاه بهروی ما بسته شد، هر شب کابوس میبینم و روزها به خودکشی فکر میکنم. به افسردگی شدیدی دچارم و گاهی احساس میکنم به درستی نمیتوانم نفس بکشم، با این وجود از هر شیوه ممکن استفاده میکنم تا ضد ارتجاعِ طالبانی، صدا بلند کنم و هر روز آرزوی سرنگونیشان را دارم».
سرمای زمستان، عذاب دیگریست برای زنان افغان. دمای هوا در کابل به منفی ۲۰ و در ولایتهای سردسیر به منفی۳۰ درجه رسیده است. به گزارش دویچهوله: «شمار تلفات سرما در افغانستان به صدها نفر رسیده است که تعداد زیادی از آنان را زنان و کودکان تشکیل میدهند».
زنان افغانستان به زندانیانی میمانند که هرروز، حکم اعدام میگیرند و بارها و بارها میمیرند و دوباره برای رنج و شکنجه، زنده میشوند. یکی برای فرزندش میمیرد که از سرما و گرسنگی جان میدهد؛ دیگری هرروز لتوکوب میشود؛ یکی هم مورد تجاوز قرار میگیرد؛ زنی از افسردگی خودکشی میکند و دیگری به اجبار به نکاح مردی در میآید. در سرزمین ما نام دیگر درد، ستم، تجاوز جنسی، ضرب و شتم، تحقیر و توهین، تنگدستی، بدبختی و آرزوی مرگ، همانا «زن» است.
با تمام این بدبختیها، مقاومت در درون تاریکی جریان دارد: زنان افغانستان با شعارنویسی، تظاهرات، سوزاندن عکسهای رهبران طالبان و دهها ابتکار دیگر، همهروزه ضدیت خود را علیه طالبان نشان میدهند؛ آنان با صدای بلند فریاد میزنند که طالب و فکر طالبانی در افغانستان، دیگر جای ندارد. در کنار زنان، شمار زیاد استادان مرد دانشگاهها با اعلام استعفا، همصدایی خود را با تحصیل زنانْ اعلام کردند. تعدادی از دانشجویان پسر نیز با نرفتن به صنفهای دانشگاه، همگام همصنفیهای دختر شدند.
هرجا که ستم هست، مبارزه نیز هست!
۲۸ ژآنویه ۲۰۲۳
همچنین بخوانید: نامهای به خواهرانم؛ خواهران بلوچ، خواهران کورد، خواهران ایرانی!
همچنین بخوانید: آیندۀ افغانستان از آن زنان است و زنان به مبارزۀشان ادامه میدهند