«از کودکی به دختران یاد می‌دهند که خود واقعی‌شان را پنهان کنند»

0
129
موسیقی عودنوازی آوین احمدی

بیدارزنی: «آوین احمدی» نوجوان ۱۷ ساله‌ای است که موسیقی را از کودکی فراگرفت. او که در هنرستان موسیقی تهران مشغول به تحصیل است علاوه بر اینکه به‌طور حرفه‌ای عود می‌نوازد، در ورزش رقص میله[1] نیز مهارت دارد. خانه‌نشینی بعد از کرونا سبب شد که آوین در خانه به ورزش روی آورد: «از زمانی که کرونا شروع شد در خانه شروع به ورزش کردم. اوایل یوگا کار می‌کردم تا اینکه یک روز در اینستاگرام فیلم زنی را دیدم که روی میله حرکات ورزشی و موزون انجام می‌داد. بسیار جذبش شدم و تحقیق و جستجو درباره این ورزش را آغاز کردم.»

گفتگو با او درباره موسیقی و رقص میله را در ادامه می‌خوانید:

چطور به موسیقی علاقه‌مند شدی و چه سازی می‌نوازی؟

من از کودکی کلاس موسیقی رفتم. مادرم من را در کلاس‌های مختلف ثبت‌نام می‌کرد تا بتوانم توانایی‌هایم را کشف کنم و با مهارت‌های مختلف آشنا شوم. سرانجام متوجه شدم که به موسیقی بیشتر از هر چیز علاقه دارم. پس از گذراندن دوره‌های عرف موسیقی، در سن 9 سالگی تصمیم گرفتم که ساز عود را به‌عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کنم. پیشرفتم در موسیقی سبب شد که به همراه خانواده‌ تصمیم بگیریم به‌طور حرفه‌ای موسیقی را دنبال کنم و به هنرستان موسیقی تهران بروم. در این مدت همواره از حمایت خانواده‌ام برخوردار بوده‌ام و سال دیگر از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل می‌شوم.

زنان در موسیقی با چه موانع جنسیتی روبرو هستند؟

موانع متعددی برای زنان در موسیقی وجود دارد. از کوچک‌ترین این موانع می‌توان به این اشاره کرد که برخی استادان همواره توصیه می‌کنند که از ارائه‌ی فیلم‌های ساززدن خود بدون حجاب در شبکه‌های اجتماعی اجتناب کنیم چون ممکن است ما را به دردسر بیندازد. همچنین قطعاً یکی از بزرگ‌ترین موانعی که سر راه زنان در موسیقی قرار دارد، ممنوعیت آواز زن در ایران است.

یکی از مشکلات دیگر این است که معمولاً حول محور آموزش موسیقی، به اساتید مرد بیشتر از اساتید زن بها داده می‌شود. البته فکر می‌کنم این مسئله فقط مختص به رشته موسیقی نیست. اما به‌طور ناخودآگاه این فضای فکری در ذهن افرادی که تصمیم می‌گیرند به کلاس موسیقی بروند وجود دارد که مردان معلم‌های بهتر، معتمدتر و باسوادتری هستند.

اما آنچه من می‌خواهم در اینجا به آن بپردازم احساس رهایی در موسیقی است که به نظرم زنان کمتر از مردان آن را تجربه می‌کنند. اینکه نوازنده موقع اجرا روی سن بتواند احساساتش را از طریق صدا و آوا بیان کند خیلی مهم است. این موضوع در جامعه ایران برای زنان معمولاً کمتر از مردان اتفاق می‌افتد. گویی زنان از آزادی، رهایی و بروز احساس واقعی‌شان در موسیقی محروم شده‌اند.

ریشه این اتفاق در کجا است؟

فکر می‌کنم این مسئله به محدودیت‌ها و مرزهایی مربوط است که زنان از کودکی با آن مواجه هستند. از زمانی که به‌عنوان یک دختر در ایران به دنیا می‌آییم مدام به ما می‌گویند که خودمان را بپوشانیم، یک گوشه پنهان شویم و زیاد جلب توجه نکنیم. من فکر می‌کنم این موضوع همیشه در ذهن دختربچه‌ها وجود دارد که «چون دختر هستی» باید خودت و بدنت را بپوشانی. چه از حجابی که جامعه به تو تحمیل می‌کند و چه از رفتارهایی که ممکن است ناهنجار شناخته شوند. دختران کم‌کم یاد می‌گیرند خود واقعی‌شان را پنهان کنند و طبق انتظارات دیگران رفتار کنند. به نظر من این مسئله بر هنر زنان تاثیر منفی زیادی می‌گذارد. چون اگر نتوانی در زندگی روزمره خود واقعی‌ات را نشان دهی، نمی‌توانی در هنر هم احساسات واقعی خود را ابراز کنی. این تجربه اکثر زنان در موسیقی است، با این حال کسانی هستند که بر آن غلبه می‌کنند.

ببینید: اجرای آوین احمدی در بخش موسیقی دستگاهی دوازدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان (ساز عود)

کسی را می‌شناسی که بر این کنترل‌گری فائق آمده؟

خاطره‌ای دارم از دختری که در هنرستان کمانچه می‌نواخت، او از معدود افرادی بود که قضاوت دیگران اصلاً برایش مهم نبود. هر وقت که دست به ساز می‌شد تمام احساسش را به نمایش می‌گذاشت. چشمانش را می‌بست و بی‌توجه به جهان اطراف گاهی بدنش را نیز تکان می‌داد و در کمانچه نوازی خود غرق می‌شد. یک روز این دختر در هنرستان اجرا داشت و مثل همیشه به شکل بی‌نظیری کمانچه نواخت.

قبل از اینکه به ادامه آن روز بپردازم، این توضیح را بدهم که برای ناظم‌های هنرستان موسیقی، اصولاً اینکه هنرجویان چقدر در هنر موسیقی و اجرای آن توانا هستند اهمیت چندانی نداشت و توجه آنان بیشتر به رعایت موارد انضباطی توسط هنرجویان بود. درواقع مدیر و ناظم‌های هنرستان موسیقی بر اساس دانش موسیقایی انتخاب نمی‌شوند و به نظرم این یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های این مدرسه‌ی موسیقی است. در ادامه، بعد از اینکه اجرای آن دختر تمام شد، یکی از ناظم‌ها او را به کناری کشید و به او گفت: «نباید این‌قدر روی سن بدنت را تکان بدهی؛ مجبور نیستی احساساتت را حتماً با این شدت به بیننده نشان دهی».

مسئله این است که اجرای زنان در ایران کنترل شده است. یعنی وقتی روی سن می‌روی باید حواست به همه چیز باشد، به حجابت، به حرکت بدنت و به احساسی که از خود بروز می‌دهی. تمام این‌ها در تضاد با موسیقی است؛ چون وقتی که روی سن می‌روی باید رها باشی و به هیچ چیز فکر نکنی جز خود موسیقی، نه اینکه مدام نگران این باشی که یک نفر حواسش به تو است و دارد تو را نظارت می‌کند. به نظرم موسیقی به این شکل از معنا تهی می‌شود.

تاکنون به این روند اعتراض داشتی؟

به‌طور رسمی خیر؛ اما یکبار در حواشی اجرایی که در تالار رودکی داشتیم. مسئولی آنجا بود که همیشه حجاب را چک می‌کرد؛ چون اول باید حجاب موردنظر را داشته باشیم و بعد اجازه‌ی ورود به سالن را داریم. از او پرسیدم چرا اینقدر اذیتمان می‌کنید؟ در جواب گفت اگر خیلی برایتان سخت است کنسرت مخصوص بانوان بگذارید. غم بزرگ این است که ما جدا از اینکه در کنسرت‌های مخصوص بانوان بخش بزرگی از مخاطبین موسیقی را از دست می‌دهیم، به‌علاوه آنقدر این «خود پوشاندن» و «خود پنهان کردن» در وجود ما رخنه کرده که حتی در کنسرت‌هایی که فقط مخصوص زنان هست هم رهایی کامل را تجربه نمی‌کنیم.

تاکنون چقدر توانستی بر این مانعی که به‌واسطه جنسیت به تو تحمیل شده غلبه کنی؟

من تا مدت‌ها حتی متوجه نبودم که چنین مانعی وجود دارد. با آگاهی‌ام بر این مسئله بهتر توانستم بر آن تسلط پیدا کنم، هرچند که هنوز به نتیجه‌ی دلخواهم نرسیده‌ام.

با توجه به اینکه تو به غیر از نوازندگی در رقص میله نیز مهارت داری از تجربه‌ات در این مورد بگو؟

علاقه‌مندی من به ورزش بعد از کرونا و خانه‌نشینی شروع شد. اول یوگا کار می‌کردم تا اینکه در اینستاگرام ویدئو زنی را دیدم که با حرکات سخت ورزشی رقص میله انجام می‌داد. کنجکاو شدم و تحقیق در مورد آن را شروع کردم تا اگر در ایران کلاسی برای یادگیری این ورزش هست، پیدایش کنم.

با توجه به اینکه رقص میله جنبه‌ی اروتیک نیز دارد و بیشتر به‌عنوان رقصی شناخته می‌شود که در کاباره‌ها و بارها انجام می‌شود، کمتر کسی از جنبه ورزشی این رقص آگاهی دارد. همچنین آموزش آن در باشگاه‌های ایران ممنوع است. پس از کلی بررسی کسی را پیدا کردم که این رقص را آموزش می‌دهد. تمرین‌های بدنی سختی را پشت سر گذاشتم تا بتوانم قدرت بدنی لازم خود، مخصوصاً دست‌هایم را افزایش دهم. هزینه بالای کلاس‌ها سبب شد که در خانه‌مان میله نصب کنیم تا بتوانم تمرین‌های بیشتری را انجام دهم. ایده‌ی نصب میله اول با مقاومت خانواده‌ام مواجه شد، اما وقتی پشتکار و جدیت من را دیدند، حاضر شدند وسط هال خانه میله‌ نصب کنیم. این را هم بگویم که در ادامه‌ی این مسیر همواره حامی من بودند.

همچنین بخوانید: از کژدیسگی رهایی نداریم

با چه واکنش‌هایی از طرف دیگران برای اجرای این رقص مواجه هستی؟

لازمه‌ی انجام این رقص تماس پوست بدن با میله است و برای انجام آن باید شلوارک کوتاه و نیم تنه بپوشی. «بدن زن» به‌تنهایی و به‌خصوص در ایران تابوی بزرگی است و به نظر می‌رسد برای برخی، هرگونه استفاده‌ی غیرجنسی از آن، عجیب و تعریف نشده ‌است! به همین خاطر بعضی افراد وقتی ویدئوهای رقص من را می‌بینند غالباً فکر می‌کنند من می‌خواهم بدن‌نمایی کنم؛ در صورتی که این نحوه پوشیدن لباس، لازمه‌ی این رقص است.

کم‌کم افراد بیشتری با دیدن فیلم‌های رقصم متوجه شدند که این ورزش فقط مخصوص کلاب‌ها نیست. البته این به آن معنا نیست که علاقه‌مندی به رقص برهنه ایرادی دارد. به‌هرحال آدمی انتخاب می‌کند در این کلاب‌ها کار کند و این حق اوست که مورد قضاوت قرار نگیرد، حرف من این است که این رقص دو جنبه ورزشی و اروتیک دارد و حتی مردها و بچه‌ها هم آموزش رقص میله می‌بینند. البته که در کنار این تلخی‌ها، افراد بسیاری هم هستند که قدرت بدنی‌ام را تشویق می‌کنند و به من انگیزه می‌دهند. راهکار من در مقابل آنانی که فکر می‌کنند می‌خواهم بدن‌نمایی کنم، بلاک و نادیده گرفتن است.

[1] pole dance