زندان زنان رشت موسوم به «کانون اصلاح و تربیت استان گیلان و زندان زنان رشت» در منطقهی لاکانِ شهرستان رشت قرار دارد و زندان مرکزی رشت محسوب میشود. زندان زنان رشت با ۳ بند جداگانه و حدود ۱۷۰ زن زندانی، پرجمعیتترین زندان زنان استان است.
بیدارزنی: سال ۱۳۹۸ برای زنان کنشگر ایرانی در عرصههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، حقوق بشری و … سالی سخت و جانکاه بوده است. فعالان زن ایرانی با انواع متعددی از اتهام، بازجویی، بازداشت، شکنجه و تهدید برای گرفتن اعتراف و حکمهای ناعادلانه و نامتناسب دست به گریبان بودهاند. به همین مناسبت هیئت تحریریهی تارنمای بیدارزنی بر آن شده که به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، پروندهای را با موضوع بررسی وضعیت زنان زندانی در ایران و برخی کشورهای دیگر منتشر کند. در همین راستا در ادامه، مطلبی از این پرونده را میخوانید.
زنان فراموششده در میان اخبار زیباییهای گیلان
زندان زنان رشت موسوم به «کانون اصلاح و تربیت استان گیلان و زندان زنان رشت» در منطقهی لاکانِ شهرستان رشت قرار دارد و زندان مرکزی رشت محسوب میشود. زندان زنان رشت با ۳ بند جداگانه و حدود ۱۷۰ زن زندانی، پرجمعیتترین زندان زنان استان است. ۳ بند زندان زنان شامل بند بازداشتیها، کانون و محکومین است.
حضور زندانیان زیر ۱۸ سال در زندان زنان رشت
بند بازداشتیها با یک اتاق دارای بزرگترین حیاط با امکاناتی مثل تور والیبال است. بیشترین تعداد بازداشتیانِ این بند مربوط به جرایم مواد مخدر است. بند محکومین ۲ اتاق دارد و حیاط متوسط زندان بدون هیچ امکانات تفریحی از آن این بند است. جدایی اتاقهای این بند بیشتر براساس محکومیت است که یکی به محکومیتهای قتل اختصاص دارد و به «زیرقصاص» معروف است و دیگری به سایر محکومیتهای کیفری. ولی در واقع جدایی واقعی جرایم وجود ندارد چون در هر کدام از اتاقها همه جور محکومیتی دیده میشود.
تحمل حضور این همه زندانی تنگاتنگ هم در اتاقی که جای چندانی برای تردد نمیگذارد و سر و صدای بسیاری در آن موج میزند برای زندانیانی که محکومیتهای سنگین دارند به ویژه کسانی که زیر حکم اعدام هستند، بسیار طاقتفرساست. بند سوم، بند کانون است با یک اتاق و حیاط بسیار کوچک بدون هیچ امکاناتی و کل ورودی بند با نردهای از دیگر بندها جدا شده است.
به این ترتیب، کانون اصلاح و تربیت و زندان زنان در رشت از یکدیگر تفکیک نشده است و زندانیان زیر ۱۸ سال در این بند نگهداری میشوند. اما عمده زندانیان این بند دارای جرایم مالی هستند به همین دلیل به بند مالی نیز مشهور است. علاوه بر آن زندانیانی که کودک همراه داشته باشند با هر جرمی در این بند نگهداری میشوند چون تنها بندی است که اتاقی مربوط به کودکان دارد. اغلب، زندانیان سیاسی یا زندانیان مربوط به حجاب و اقلیتهای دینی نیز به این بند فرستاده میشوند.
جیره غذایی در زندان زنان رشت
جیرهی غذای زندان برای هر سه بند یکسان نیست و به خصوص بند بازداشتیها اغلب جیرهی کمتری دارند. گاهی زندانیان بندهای دیگر میخواهند از جیرهی خود به آنها بدهند اما این کار خلاف آییننامه زندان است. در کل هم جیرهی غذایی زندان ناچیز است.
جیرهی صحبانه از شب قبل به زندانیان داده میشود، یک نان بربری که به سرعت کهنه میشود، یک قوطی ۵۰ گرمی مربای هویج با طعم بسیار بد و عجیب و چای گاه ولرم و گاه داغ. چای خشک، شکر و قند به صورت ماهانه در بندها توزیع میشود طوری که اگر وسط ماه به زندان بیفتی از این جیرهها محروم هستی و بستگی به مدیریت مسئولان بند دارد که بتوانند جیره را به تازه وارد برسانند. پنیر به صورت هفتگی توزیع میشود و سهم هر کس به اندازه صد گرم است. ناهار بستگی به کَرَم هر روز دارد که چه میزان باشد.
هفتهای چندین غذای متفاوت اما با برنامه تقریبا یکسان سرو میشود. پلو با خورش قیمه، پلو با خورش قرمه، زرشکپلو با مرغ، سویا پلو که همراه یک قوطی ماست داده میشود و … جیرهی شام بسیار کمتر است و شامل خوراک لوبیا، عدسی، آبگوشت که گوشت بسیار کمی دارد یا اصلا ندارد، کوکو بدون هیچ مخلفاتی، مرغ و سیبزمینی که تکهی مرغ آن گاهی به اندازه یک انگشت دست بود و …
غذای زندان شامل شیر، میوه و سبزیجات تازه نیست و هفتهای تنها صد و پنجاه گرم لبنیات به هر زندانی تعلق میگیرد. زندانیان اقلام لازم را باید از فروشگاه زندان خریداری کنند. هفتهای یک بار «ترهبار» به زندان میآید که هر بار شامل ۳ تا ۴ جنس است و به صورت محدود و با سفارش قبلی برای زندانیان تهیه میشود. این اجناس نه تنها با کیفیت پایین، بلکه با قیمتی بیشتر از بیرون به زندانیان فروخته میشود. مثلا یک بار که زندانیان از زندان درخواست بادمجان کردند و خواستند از آشپزخانه زندان برای سرخ کردن بادمجانها استفاده کنند، از هر بارِ ۲۰ کیلویی بادمجانها، حدود ۴ کیلوی آن خراب بود.
زندانیان برای استفاده محدود از آشپزخانه باید با مسئول آن هماهنگی کنند و در اتاقهای خود دسترسی به اجاق گاز و وسایل آشپزی ندارند. برای همین در هر ماه با توافق یکدیگر و هماهنگی با مسئولان زندان، میتوانند خواستار مواد غذایی برای تهیه یک نوع غذای خارج از لیست زندان شوند، مانند ماکارونی. در این صورت وسایل را سفارش میدهند به فروشگاه و زمانی که فروشگاه وسایل را تهیه کرد،
آشپزخانه به نوبت به اتاقها تحویل داده میشود تا با نظارت زندان آن غذا را تهیه کنند. از آنجا که این اقلام گران است، زندانیانی که توان مالی پایینی دارند عملاً ترهبار نمیخرند و در خریدهای همگانی شرکت نمیکنند. در حالی که جیرهی غذای زندان برای هیچ کس کافی نیست به خصوص برای بیماران خاص نظیر دیابتیها که با جیرهی زندان به هیچ وجه نمیتوانند رژیم غذایی مناسبی داشته باشند. البته بسیار پیش میآید که همبندیها در غذای خود دیگران را شریک کنند.
وضعیت بهداشتی نامناسب
آب زندان لاکان نیز قابل آشامیدن نیست و زندانیان باید آب را از فروشگاه بخرند یا آب را بجوشانند اما به دلیل نبود اجاق گاز در اتاقها امکانپذیر نیست. بنابراین باز هم زندانیان محروم، به همان آب بد طعم و ناسالم زندان قناعت میکنند.
سابقاً سرویسهای بهداشتی به صورت عمومی در بیرون بندها قرار داشت اما اخیراً هر بندی دارای چند سرویس بهداشتی است. نظافت اتاقها، سرویسهای بهداشتی داخل بند، محوطه بیرون بند و حیاط توسط خود زندانیان و با تقسیم کار تعیین شده از سوی زندان انجام میشود.
امکانات پزشکی زندان نیز مانند امکانات فرهنگی در سطح بسیار پایینی قرار دارد که جوابگوی نیاز زندانیان نیست. تنها قرصهای مسکن و آرامبخش به مقدار کافی در دسترس زنان زندانی است تا بدون تنش و خواستهای روزهای حبس خود را بگذرانند.
تبعیض جنسیتی علیه زندانیان زن
زمان استفاده از تلفن در زندان ۱۵ دقیقه در روز برای هر زندانی است که از طریق تلفنهای کارتی زندان انجام میگیرد. هر زندانی میتواند درون کارت خود ۴ شماره را وارد کند. همین امر بازداشتیان را که پیگیر وضعیت خود هستند و نیاز به تماس با چندین نفر دارند، دچار مشکل میکند.
در زندان لاکان کارگاه اشتغال و حرفهآموزی برای زندانیان وجود دارد. این کارگاه شامل خیاطی و قالیبافی است. کارگاه خیاطی توسط شرکت هپیلند تجهیز شده و زندانیان برای این شرکت کار میکنند. دستمزد کارگاه خیاطی به صورت کارمزدی و هر چند ماه یک بار به آنان پرداخت میشود که معمولا به ازای هر چهار ماه ۳۰۰ هزار تومان است. کار در کارگاه با همین حقوق اندک برای بعضی از زندانیان به جهت مالی نیز کارکرد دارد اما عمدهی اهمیت، بهرهمندی از مرخصی، رایباز[۱] شدن و همچنین زمان تلفن بیشتر است.
همچنین بخوانید: پدرسالاری و زندانهای هند: فلاکت زندانیان زن هندی
در زندان زنان لاکان رشت استفاده از سیگار ممنوع است و هیچ سیگاری به بند وارد نمی شود. زندان هیچ باشگاه ورزشی ندارد و وسایل محدودی که در آن وجود دارد نیز در دسترس زندانیان نیست. زندانیان تنها میتوانند از هواخوری برای ورزش استفاده کنند. اتاقی به نام زینبیه در زندان است که جلسات مذهبی در آن برگزار میشود. در فصل سرما زندانیان میتوانند با هماهنگی قبلی و درصورت کسب اجازه از زندان، همراه یک مربی به صورت دو سه روز در میان، در زینبیه که هیچگونه امکانات ورزشی ندارد، تمرین کنند.
در زینبیه، کتابخانهای با تعداد محدودی کتاب وجود دارد که تعداد زیادی از آنها کتابهای تست کنکور مربوط به سالهای پیش است و زندانیان میتوانند از آن کتابها استفاده کنند. مهمترین کتابهایی که در این کتابخانه اثری از آنها دیده نمیشود، مجموعه کتابهای قوانین جمهوری اسلامی است. البته محیط زینبیه برای مطالعه در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد و در آن قفل است. برای همین دسترسی به همین تعداد محدود کتاب نیز باید از طریق مسئول فرهنگی هر اتاق/ بند باشد.
در اصل زندانیان اگر متوجه شوند میتوانند کتاب مطالعه کنند باید از مسئول فرهنگی بخواهند و او از کتابهایی که جیره هر اتاق است و بین اتاقها رد و بدل میشود به آنها میدهد. اگر هم کتابی نداشته باشد زندانیان باید صبر کنند تا کتابی خالی شود یا به جای کتاب مجله دریافت کنند. که این مجلات اغلب مجلههای حل جدول هستند با تاریخهای قدیمی. البته کتابهای مذهبی همیشه در کتابخانه موجود است.
از بیرون از زندان هم به سختی میشود کتابی به داخل زندان و برای زندانیان فرستاد. اما از همه مهمتر روزنامه است که به صورت هفتگی و تنها با یکی دو موضوع از جمله سلامت میان اتاقها توزیع میشود که اغلب مقالههای آن به درد حال حاضر زندانیان نمیخورند. آموزشهای فرهنگی زندان تنها شامل آموزشهای مذهبی است و آموزش دیگری به زندانیان تعلق نمیگیرد.
پینوشت:
[۱] زندان رایباز برای کسانی است که مرتکب جرایم غیرعمدی هستند یا مرتکب جرایم عمدی شده و مدتی از محکومیت خود را گذراندهاند. رایبازها میتوانند از طریق کارگاههای کار که تحت پوشش سازمان زندانها هستند، به حرفهآموزی و درآمدزایی بپردازند و پس از ساعت کاری به خانه خود برگردند.