نرگس محمدی مادر بی صدایان

    0
    856

    بیدارزنی: نرگس محمدی زنی مبارز است و مادر نیز هست زنی که سعی کرده شهروندی مسئولیت پذیر باشد. زنی که هرجا ستمی دیده دست بر آن گذاشته هرجا نقض حقوق بشر اتفاق افتاده او شجاعانه از آن سخن گفته است.

    این روزها می شنویم که آدم یا باید مادر باشد یا فعال سیاسی و هزینه آن را قبول کند. من فکر می کنم نرگس محمدی تلاش اش را در هر دو زمینه کرده و درست نیست که ما همان فشاری را بر او وارد کنیم که بازپرسان وارد می کنند.

    کسی که این وضعیت اندوه بار را رقم زده است جمهوری اسلامی است نه زنان و مردانی که به آزادی، برابری و حقوق بشر اعتقاد راسخ دارند.

    این روزها نرگس محمدی نامه ای نوشته است مانند هر مادر دیگری که دلش برای فرزندانش تنگ می شود و این اقدام سبب شده برخی از افراد نسبت به این نامه موضع گیری های تندی انجام دهند که بیشتر ریختن آب به آسیاب نهادهای امنیتی است. این نامه این سوال را در ذهن می آورد که چرا حتی فعالان مدنی یا کسانی که خود زن هستند فاقد حس همدردی با زنی هستند که در موقعیت بسیار بدی گرفتار شده است. در ابتدا او را از کار کردن منع کردند، در حالی که بیمار بود در شرایط بسیار سخت زندانی شد، همسرش به دلیل فشارهای امنیتی مجبور به ترک ایران شد و اکنون فرزندانش نیز به دلیل شرایط به وجود آمده ایران را ترک کرده اند. نرگس در نامه خود شرایطی را که برای او طی سالهای متمادی پیش آمده شرح داده است. این نامه شرحی از رفتارهای غیرقانونی ماموران است و نرگس محمدی در قالب نامه نقض حقوق شهروندی را نیز شرح داده است.

    سالها قبل زمانی که نسرین ستوده در زندان بود و دست به اعتصاب غذا زده بود، بحث های این چنینی درگرفت؛ گویا یک زن بین مادر و فعال مدنی بودن یکی را باید انتخاب کند در حالی که هرگز مردانی که دست به اعتصاب غذا می زنند و پدر هم هستند با چنین هجمه ای از سوی دیگران مواجه نیستند. در آن زمان مطلبی نوشتم در دفاع از حق زنان برای مبارزه فارغ از مادر بودن خود. در آنجا هم انتقادها شبیه همین واکنش هایی بود که در مورد نرگس به راه افتاده، زن یا مبارز است یا مادر! اگر مادر باشد و بخواهد مبارزه هم کند حقوق فرزندانش را نقض کرده است یا اگر در مورد احساسش بگوید متهم به نوحه سرایی می شود. اگر مردان سیاسی در زندان از دلتنگی های خود کمتر حرف می زنند به دلیل قوی بودن آنها نیست بلکه طی قرون متمادی یادگرفته اند احساسات خود را مخفی نگه دارند و اگر زنی در این مورد حرف می زند نه ضعیف است نه غیرحرفه ای. رفتار او رفتاری انسانی است. آنگونه که الگوهای ارتباطی جدید نیز ملاک های سلامت انسان ها را ابراز صادقانه احساسات و عواطف می دانند. از دوری فرزندان شکایت کردن ضعیف بودن نیست، شکستن هژمونی ای است که می خواهد برای مبارزه افراد نیز ملاک های حرفه ای! برای زندانی سیاسی بودن مبتنی بر رفتار مردان بسازد. نرگس سالهاست هزینه فعالیت هایش را پرداخته است و خم به ابرو نیاورده است. او زنی قوی است که در عین مادر بود فعال مدنی نیز هست. او می توانست بعد از آزادشدن دست از مبارزه بکشد اما پا پس نکشید و به فعالیت مدنی خود برای بهبود وضع جامعه ادامه داد. بنابراین به جاست به احترام او برخیزیم و از گفتن آنچه که آب را به آسیاب اصحاب قدرت می ریزد، دست برداریم.

    همچنین بهتر است ببینم جمهوری اسلامی در طول عمر خود به اشکال مختلف از طریق فرزندان و خانواده ها به مبارزان و فعالان جامعه مدنی فشار وارد کرده است و کوشیده از این اهرم برای سرکوب و خنثی کردن فعالیت های حقوق بشری استفاده کند. آیا اکنون درست است که ما شهروندان نیز انگشت اتهام را به سوی زنان و مردان مبارزی بگیریم که در کنار وجه مادری یا پدری خود تلاش می کنند شهروند مسئولیت پذیری هم باشند؟ آیا باید یا شهروند مسئولیت پذیر بود یا مادر و پدر؟ آیا این وجوه از هم جدا هستند؟ از نظر من این هردو در امتداد هم هستند و مکمل یکدیگر. همه ما حق داریم برای بهتر شدن شرایط زندگی مان تلاش کنیم درعین این که حق داریم مادر بودن یا پدر بودن را انتخاب کنیم. ما انسان های آزادی هستیم و نباید اجازه دهیم هیچ فرد، نهاد یا نظامی به ما دیکته کند که انتخاب هایمان باید بین چه و چه باشد.

    از دیگر سو هر دولتی در قبال سلامت و حقوق شهروندان خود مسئولیت دارد و حق ندارد فراقانونی عمل کند و از فرزندان و خانواده ها به عنوان ابزاری برای ایجاد فشار مضاعف به زندانیان سیاسی یا عادی استفاده کند. آن دستگاه قضایی که از مادر بودن برای سرکوب زنان مبارز یا زنانی که زندانی عادی هستند، استفاده می کند، دستگاهی فاسد است و به دور از معیارهای انسانی. بنابراین چنبن دستگاهی است که باید مورد شماتت قرار گیرد نه فعالان مدنی. همچنین آن دستگاه قضایی که حقوق شهروندان خود را برای داشتن آزادی بیان و حمایت از حقوق دیگر شهروندان نقض می کند، مجرم است نه زنی که فعالیت مدنی را در کنار مادری انتخاب می کند.

    هرچند تجارب زنان مبارز هم نشان داده است مادر بودن و زن بودن، شهروند بودنشان را تحت شعاع قرار نداده است و از استواریشان در راه آزادی نکاسته است.

    مادری کردن برای جامعه وظیفه همه مردان و زنان است

    نرگس محمدی در این نامه تنها از وضعیت خودش نگفته است بلکه از دیگر افرادی که در بند هستند هم یاد کرده. زنانی که سالهاست به دور از فرزندان خود در زندان هستند و قانون در مورد آنان برای داشتن مرخصی و بودن در کنار خانواده و فرزندان خود اجرا نمی شود. در حالی که این رفتار با انسانیت در تقابل است و بیان کننده فراقانونی عمل کردن نهادهای دخیل. این نامه از نظر من انتقاد به نظامی است که حقوق اولیه شهروندان خود را محترم نمی شمارد..

    در پایان این نامه نرگس نوشته است: « من در کنار ۲۰ زن ایرانی که ۱۰ نفر آنها مادر هستند و ۴ نفرشان کودک زیر ۱۰ سال دارند، نه برای کاشتن کینه و از بین بردن کسی، بلکه برای کاشتن، پربار کردن صلح و آرامش و تقویت بنیان‌های انسانیت و شرافت و نه در مقام و نمایش قهرمانان بلکه در مقام “زن” و “مادر” و نه با توسل به تندی و افراطی‌گری بلکه با مهر که قطعا با حس و حال مادرانه و زنانه‌مان توام است، این رنج را در کنار هم تاب می‌آوریم. باشد که سرزمین‌مان سرافراز و ملت‌مان سربلند باشد».

    برخی از فمینیست ها ضمن اهمیت قائل شدن برای مادری معتقدند که زنان از آنجایی که مادرهستند و حیات بخش نمی توانند مروج جنگ و نفرت باشند، زنان با تکیه بر مادری جهد می کنند دنیایی سرشار از صلح بسازند. این نگاه را در بند آخر نامه نرگس می توان دید. نرگس در تمامی طول این سالها ضمن آن که مادری کردن را دوست داشته است دفاع از حقوق افراد جامعه را وظیفه خود قلمداد کرده است. او با تکیه بر مادر بودن خود تلاش کرده برای همه افراد جامعه فارغ از مذهب، قومیت، زبان… مادری کند. به عنوان یک فمینیست معتقدم همه افراد جامعه باید مادری کردن را بیاموزند. اخلاق مراقبت را بیاموزند تا جامعه ما از فردیتی که گرفتارش شده به در آید. تصور من از مادری، یک زن فداکار که تمام زندگیش را وقف فرزندانش می کند و در نهایت دچار افسردگی می شود نیست. مادری کردن مراقبت کردن است از همه افرادی که نیازمند مراقبت هستند، انسانهایی که به دلایل مختلف در حاشیه قرار گرفته اند، کسانی که صدای آنان در جامعه شنیده نمی شود. اخلاق مراقبت از نظر من صرفا پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی افراد نیست بلکه تبعیض ها را نیز می بیند و نسبت به آن واکنش نشان می دهد. مادری کردن تنها به اعضای خانواده بر نمی گردد بلکه مادر، جامعه را عرصه ای برای مراقبت می بیند. برای همین تاکید دارم که مادری کردن تنها امری زنانه نیست بلکه یک خصلت است و شامل مردان هم می شود. مردان هم باید مادری کردن را بیاموزند. از این رو از نظر من نرگس محمدی در دوران فعالیت خود از کانون مدافعان حقوق بشر تاکنون تلاش کرده است برای بی صدایان مادر باشد و اخلاق مراقبت را مد نظر قرار دهد. او ضمنا کودکان خودش را هم فراموش نکرده است و اگر جمهوری اسلامی فعالیت مدنی افراد را می پذیرفت و حقوق اولیه هر انسانی احترام می گذاشت نرگس و فرزندانش هم این چنین هزینه های سنگینی نمی پرداختند.

    احترام به حق انتخاب افراد

    با وقوع انقلاب اسلامی در ایران حکومت تلاش زیادی برای کنترل سبک زندگی افراد و تحمیل چارچوب‌های مشخص برای رفتار و گفتار افراد کرد. اظهارنظرهایی که در مورد نرگس محمدی ابراز شد حاکی از این است که برخی از ما این تحمیل‌ها را نهادینه کرده‌ایم و به خود حق می‌دهیم در مورد سبک زندگی سایر افراد جامعه چه فعال مدنی و چه غیرفعال صحبت کنیم. درحالی‌که ما باید به حق انتخاب افراد برای فعالیت مدنی در کنار سایر جنبه‌های زندگی‌شان احترام قائل شویم. به تصمیم افراد برای ترک کشور یا ماندن در ایران احترام بگذاریم. به نظرم بهتر است به‌جای قضاوت کردن و سرک کشیدن در زندگی خصوصی دیگران در کنار زنان و مردانی که هزینه مبارزه برای آزادی و برابری را می‌دهند، بمانیم.

    مسئولیت‌های خود را فراموش نکنیم

    به نظر می‌رسد بعد از سال ۸۸ برخی از افراد به دلیل سرکوبی که اتفاق افتاده است قید فعالیت مدنی را زده‌اند و فعالیت‌های خود را به سطح شبکه‌های مجازی تقلیل داده‌اند، درحالی‌که عرصه کنشگری عرصه اجتماع است و همه ایرانیان در قبال جامعه خود مسئول هستند. جامعه ایران در حال حاضر با مشکلات و بحران‌های زیادی روبروست که باید مردم در حل و مدیریت آن بکوشند و این ممکن نیست مگر با فعالیت مدنی. اکنون که توافقات هسته‌ای حاصل شده است بیم آن می‌رود که حقوق بشر بیش‌ازپیش در معرض خطر قرار گیرد، همچنان که شاهد برخورد بسیار وحشیانه با تجمع معلمان بودیم. بنابراین شایسته است فعالان مدنی بیش از گذشته در کنار هم باشند و از همدیگر در برابر حکومتی که حقوق اولیه آنان را نقض می‌کند حمایت کنند. مسئولیت‌های اجتماعی خود را برای داشتن ایرانی بهتر فراموش نکنیم.