تمام مصاحبهها و نوشتهها را در مورد دکتر مبین خوانده بودم و ایشان گفته بود «مردم لطف کرده به من نام پدر جذامیان ایران را دادهاند، نشاط هم مادر جذامیان است؛ اصلاً او را در آنجا "آنا" صدا میکردند.»... اما چرا نام نشاط وثوقی چندان که باید مطرح نشد. سؤالم را با دختر آنها شهرزاد مبین در میان گذاشتم
: اولین روزنامه ایران در سال ۱۲۱۵ با نام کاغذ اخبار در دوران محمدشاه قاجار تأسیس شد و تا سال ۱۲۵۶ که دو روزنامه دولتی با عنوانهای «اطلاع» که انتصابهای جدید و «ایران» که خلاصهای از دیدگاههای رسمی را اعلام میکردند، روزنامه دیگری در ایران وجود نداشت؛ اما از سال ۱۲۸۰ و با تأسیس دارالفنون و افزایش سواد و گسترش سفرها به خارج از ایران به مرور بر تعداد روزنامهها افزوده شد به گونهای که در سال ۱۲۸۵ در مجموع ۸۵ روزنامه دولتی و ملی در پایتخت و شهرستانها توزیع میشد.
ورا زاسولیچ (۱۹۱۹-۱۸۴۹) روشنفکر رادیکال و انقلابی کمونیست روسی است. او در خانوادهای فقیر در شهر میخائیلوفکا روسیه متولد شد. ورا زمانی که ۳ سال داشت، پدرش را از دست داد و مادرش که نمیتوانست از او نگهداری کند، ورا را به بستگان مرفه خود سپرد. ورا پس از اتمام مدرسه به سنت پترزبورگ نقل مکان کرد و به عنوان کارمند مشغول کار شد. او از طریق همکاری با جنبش نهیلیستی انقلابی سرگئی نچایف وارد فعالیتهای سیاسی رادیکال شد. «هرگز هیچ چیز را لذتبخشتر از خدمت به انقلاب نیافتم. تا به امروز تنها رویای آن را در سر داشتم اما حالا دیگر دارم به خدمت این جریان درمیآیم.»
زنان و دختران به عنوان بخش کوچکی از جمعیت جهان در نظر گرفته میشوند و این امر با وجود تداومِ رسم دخترکشی همچنان صادق است. دخترکشی چیست؟ پدیدهای باستانی که امروزه در جوامع به شدت مردسالاری که برای دختران ارزشی قائل نیستند، دیده میشود؛ بنابراین، مرگِ جنسیتگزین که شامل کشتنِ نوزادانِ دختر است، همچنان ادامه دارد. در کشوری مانند چین، احتمال مرگ نوزادان دختر در یک سال اول زندگی دو برابر نوزادان پسر است؛ بنابراین بیایید صریح باشیم: حقوق زنان، همان حقوق بشر است. این حقوق شامل رفتار با زنان و دختران با همان احترامیست که برای مردان و پسران قائلیم. واضح است که هر جنسیتی به انسانیت خود آگاه بوده و زندگی آنها از ارزشی یکسان برخوردار است.
این کلمات بخشی از سخنان مستوره خانم افشار ارومی در کنگره نسوان شرق است که در سال ۱۳۱۱ ه.ش با حضور نمایندگانی از کشورهای مشرق زمین در تهران برگزار شد. مستوره، زنی که بیش از هر چیز دغدغه تغییر قوانین به نفع زنان داشت، در سال ۱۲۵۹ ه.ش در ارومیه به دنیا آمد. وی دختر مجدالسلطنه افشار، از روشنفکران ارومیه و مادرش، دختر امامقلی میرزا ملک قاسمی از شخصیتهای آزادیخواه آذربایجان بود. دوران کودکی را در تفلیس گذراند و زبان روسی را آموخت. سپس در استانبول، زبان ترکی و فرانسه را نیز فراگرفت.
خواهران من! اگر ما نتوانیم درباره این واقعیت ساده به توافق برسیم که مرد سفیدپوست ما را به چاله تاریک جهنمی کشیده است، درباره چه چیز دیگری میتوانیم توافق کنیم؟ ما باید علیه اهریمن سفید متحد شویم. ما با همراهی یکدیگر ممکن است بر قدرت آمریکای سفید غلبه کنیم و خیزش را برای قدرت سیاه به ارمغان بیاوریم!
اِما با تراژدی میدان «هی مارکت[۵]» (که خاستگاه آن روز اول ماه مِی است) در ۱۸۸۶ به سمت آنارشیسم کشیده شد. پس از مهاجرت به نیویورک در حلقههای آنارشیستی فعال شد. او در اولین تور سخنرانی خود، خواهان سرنگونی کامل سرمایهداری شد. بعدها پس از مطالعه آثار «کروپتکین[۶]»، او عقایدش را به نحوی گسترش داد که مبارزه گستردهتر برای حقوق کارگران را در بربگیرد.
لوسی در سال ۱۸۸۶ عمیقاً درگیر مبارزات کارگری برای روزانه ۸ ساعت کار بود. در نشستی در سوم ماه می در میدان «هی مارکت» بمبی به سمت پلیس پرتاب شد که منجر به تیراندازی و مرگ ۷ افسر پلیس و چند غیرنظامی شد. آلبرت در میان آنارشیستهایی بود که در این حادثه شرکت داشتند. او علیرغم فقدان شواهد کافی، به مرگ محکوم شد. لوسی در طی سفرهای متعددی درباره این حکم سخنرانی کرد و خواستار اجرای عدالت در مورد همسرش شد اما اقداماتش بیفایده بود؛ آلبرت پارسونز و سه نفر دیگر در ۱۱ نوامبر ۱۸۹۷ اعدام شدند. لوسی تا پایان عمرش یاد و خاطره همسرش را گرامی داشت.