اسیدپاشی یا حمله اسیدی نوعی از خشونت است که با اسید یا هر ماده خورنده دیگر روی بدن دیگری و با نیت از شکل انداختن، ناقص کردن، شکنجه یا کشتن او انجام میگیرد. کنوانسیون حذف تمامی اشکال تبعیض علیه زنان، به خشونت اسیدی در کنار مواردی مانند ازدواجهای اجباری، قتل برای جهیزیه بیشتر، خشونت خانگی و ختنه زنان اشاره و آن را خشونتی مبتنی بر جنسیت تعریف کرده است
هر ساله با انتشار دفترچههای انتخاب رشته کنکور در مقاطع مختلف تحصیلی، چشمهای نگران به ستونها و جدولهای آن دوخته میشود تا سرنوشت و آینده خود را در آن آیینه بتاباند. اما چند سالی است (به خصوص پس از روی کار آمدن دولت نهم) که نگرانی دیگری نیز اضافه شدهاست. چشمهای بیش از ۶۰ درصد داوطلبان کنکور متوجه ستون پیش از این کماهمیت سهیمهبندی جنسیتی است و هر سال اعدادی را دنبال میکنند که بار بیعدالتی آشکاری را بر دوش میکشند و سرنوشتشان را تغییر میدهند.
بیدار زنی: کامیل احمدی، محقق و انسانشناس/ قومنگار؛ در حوزههای مربوط به فرهنگ محلی، مهاجرت، حقوق زنان، کودکان و گروههای اقلیت و مسائل خاورمیانه کار...
سهمیهبندی جنسیتی اساساً خلاف قانون اساسی است اما حتیاگر بپذیریم پذیرش جنسیت بر اساس قانون بوده، کدام قانون است که برخی رشتههارا برای زنان در یک سال صفر حساب میکند و در سال بعد ۲۰% ، ۵۰% و حتی ۱۰۰%؟
تبعیض جنسیتی در آگهی استخدام آموزشوپرورش درحالی صورت میگیرد که معلمان مرد نمیتوانند در مدارس دخترانه تدریس کنند و تعداد معلمان زنِ حقالتدریس و آزاد بسیار است و استخدام آنها راه گشا و معقولتر به نظر میرسید؛ اما در این آزمون استخدامی تعداد زنان موردنیاز بسیار کم اعلام شده است. به نظر میرسد حکومت میخواهد با این کار زنان را در مشاغل موقت و بیمههای پارهوقت و ناکارآمد نگه دارد و در گذر زمان بیش از نیمی از جمعیت کشور را خانهنشین کنند یا نهایتا در مشاغل کاذب و بدون پشتوانهی بیمه نگهدارند.
پروین ذبیحى متولد بانه – کردستان، ساکن مریوان و دانشآموخته مقطع فوقدیپلم رشته علوم انسانى است. او در نهادهایی هم چون «جامعه حمایت از زنان کردستان»، «انجمن زنان آذرمهر»، «کمپین یکمیلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز»، «زنان هماندیش»، «کمیته علیه خشونتهای ناموسى» و «کانون دفاع از کودکان مریوان» عضو بوده و علیه قتلهای ناموسى، ختنه دختران، خودسوزى زنان، سنگسار، خون بس و مین بهویژه در کردستان، فعالیت داشته است.
با او در زمینهی فعالیتها و اقداماتی که برای دستیابی به حقوق زنان در کردستان و بهطور خاص برای مقابله با خشونت علیه زنان انجام داده، به گفتوگو نشستهایم.
زنی که مادر است در جامعهای که اسطورهی مادری کمتر بهنقد کشیده شده است، اگر نتوانیم بگوییم تنها یک وظیفه دارد و آن خدمت به فرزندان خود است، میتوانیم بگوییم هیچ وظیفهای برای او ارجحتر از مادری شناخته نمیشود. از چنین زن/مادری خواسته میشود رسیدگی به فرزندان را حتی به تحصیل و اشتغال ارجحیت دهد... از دیگر سو، از آن جایی که کلیشهی مادری با تصویر معصومانهی کودکان تکمیل میشود... کمتر میتوان خطر کرد و آن را به نقد کشید و از «آسمان» به «زمین»اش آورد. از همین رو درافتادن با این کلیشه حتی برای فمینیستها نیز ساده نیست
نقش زنان عموماً در درگیریهای جنگی به علت حضور آنها در گفتوگوی صلح و بازسازی پس از جنگ پررنگتر است، در مورد جنگ یمن اما زنان حتی از مذاکرههای صلحآمیز رسمی خاورمیانه و بخصوص یمن غایب هستند. فضای اندکی برای زنان جهت گسترش تظاهرات مسالمتآمیز وجود دارد و این امر به دلیل نبود عزم کافی زنان جهت مبارزه برای صلح نیست بلکه ناشی از ذهنیت مرد کنترلکننده در سلفی گری عربی است که زنان را از مشارکت در بنا کردن جامعه صلحآمیز یمن جدا ساخته است.
نرگس محمدی به عنوان یک مدافع حقوق بشر در زندان است. طبیعی است که نه تنها خود او، بلکه کودکان او نیز شرایط سختی را میگذرانند. آیا یک مادر نباید پیش از هرچیز به فکر فرزندانش باشد؟ آیا روزی که او تصمیم گرفت مادر شود و مسئولیت مادر شدن را پذیرفت، نباید ارجحیت مراقبت از فرزندان را بر هر امر دیگر میپذیرفت؟ این پرسشها به ظاهر کاملاً بجاست. اما آیا این واقعاً انتخاب نرگس محمدی بوده که به زندان بیافتد و از بچههایش دور باشد؟ نرگس محمدی کجا حق انتخاب داشته، و کجا این حق را نداشته است؟