خانهدیدگاه

دیدگاه

کاشتن برنج؛ دِرو کردن رنج

در استان گیلان –برخلاف اکثر حوزه‌های کشاورزی کشور- زنان مستقیما در تولید کشاورزی و مزرعه‌داری مشارکت می‌کنند. گستردگی حضور زنان در فعالیت‌های کشاورزی به‌ویژه شالیکاری (بیجارکاری) اهمیت بررسی و پرداختن به وضعیت آنها را تبیین می‌کند. به همین منظور در آستانه روز جهانی کارگر با یک زن شالیکار در روستای «نرکه» شهرستان املش به گفتگو نشستیم تا درباره شرایط کاری دشوار این زنان صحبت کنیم. در ادامه برای بررسی وضعیت سلامت این زنان با پزشک روستا نیز مصاحبه کوتاهی انجام دادیم.

گفتمان غالب جنسیتی در بازار کار پس از انقلاب ۱۳۵۷

حاکمیتِ کنترل بر بدن و زندگی زنانه، از اصول اساسی ایدئولوژی اسلامی است. از همه ظرفیت‌های جامعه مدنی برای خلق هژمونی خود استفاده کرده است. دولت، همه مراکز قانونی و آموزشی را به همراه همه ابزار خشونت در کنترل خود دارد. در سال‌های اولیه بعد از ۱۳۵۷، نفوذ این هژمونی در یک کشور اسلامی مشروعیت را برای دولت به همراه آورد؛ اما در سال‌های اخیر، این ایدئولوژی نفوذ و مشروعیت خود را تا حدی از دست داده است.

پاک‌سازی منطقه‌ی جنگلی نسوم توسط جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط‌زیست قائم‌شهر

هفته‌ی گذشته که هفته‌ی زمین پاک نام داشت، «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط‌زیست»، اقدام به اجرای برنامه‌ای برای پاک‌سازی جنگل «نسوم» کرد. انتخاب این جنگل برای پاک‌سازی در هفته‌ی زمین پاک توسط «جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط‌زیست» با این هدف انجام شد که تلنگری باشد به وجدان‌های بیدار و آگاه برای ایستادگی در برابر تخریب نسوم و نابودی زمینی که نفسش به شماره افتاده است.

دورخیزی دیگر برای حذف زنان از بازار کار

در نگاه اول، قوانینی همچون «کاهش ساعت کاری زنان شاغل با شرایط خاص» قوانینی سخاوتمندانه که قرار است به بهتر شدن وضعیت زندگی زنان منتج شوند، به نظر می‌آیند؛ اما در عمل - همان‌گونه که پیش‌تر در ارتباط با بحث استفاده از مرخصی‌های پس از زایمان و اخراج زنان از سوی کارفرمایان خود به آن اشاره شد- این سیاست‌های ناکارآمد (به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم) با پررنگ‌تر کردن نقش‌های سنتی زنان و با افزایش بار مسئولیت بر دوش زنان در خانواده از یک‌سو و از سوی دیگر با حذف زنان از بازارهای رسمی اشتغال به دلیل عدم تمایل کارفرمایان به استخدام نیروهای نیمه‌وقت (در نبود حمایت‌های مؤثر مالی و تشویقی دولتی) عملاً زنان را با تبعیض و خشونت‌های مضاعف چه در محیط خانواده و چه در بازارهای غیررسمی اشتغال که در آن زنان مجبور به کار با ساعات کاری طولانی و حداقل درآمد هستند، سوق خواهند داد.

مرام یک شکّاک پُرشور

گمان نمی‌کنم اگر در کاستی‌های اجتناب‌ناپذیر جنبش فمینیستی ایالت‌های متحد سهیم نبودم، می‌توانستم مارکس را با چنان صبر و اشتیاقی بخوانم. با وجود این که بعضی از فمینیست‌ها (و اغلب زنان رنگین‌پوست) بر تاثیرات متقابل نژاد و طبقه و جنسیت پافشاری داشتند، تاکیدِ بیش‌تر یا بر هویت‌ طبقاتی فردفرد زنان و راه‌حل‌های فردی آنان بود یا بر فقر و رفاه اجتماعی، و به ریشه‌یابی علل ایجاد و تداوم تفاوت‌های طبقاتی و فقر و نیاز به رفاه اجتماعی پرداخته نمی‌شد (که البته هر دو کار لازم است.)

روایت یک شاهد عینی از تجمع برای ستایش

  بیدارزنی: روز دوشنبه ۳۰ فروردین ماه ۹۵ مردمی که به صورت خودجوش برای ابراز همدری با خانواده ستایش قریشی در مقابل سفارت افغانستان برای...

کاهش طلاق؛ اقدامات فرهنگی نه اجبار قانونی

طلاق توافقی افزایش یافته است. خبرها می‎گویند سهم طلاق توافقی در کلان‎شهرها ۹۰ درصد است.[۱] عباس پوریانی، رئیس دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران عنوان کرده که طلاق توافقی با ۲۷هزار و ۳۲۰ مورد، مطالبه مهریه با ۱۶هزار و ۲۲۸ فقره و طلاق به خواسته زوجه با ۱۰هزار و ۱۸۰ فقره بیشترین پرونده‌های مربوط به دعاوی خانوادگی در سال گذشته بود.[۲] همزمان با این تغییرات، شرایط وقوع طلاق توافقی با اجباری شدن مشاوره قبل از طلاق تغییر یافته و سخت‎تر شده است. با هدی عمید وکیل دادگستری دراین‌باره به گفتگو نشستیم.

جهان مردسالار در مورد زنان پناه‌جو هارتر است

هزاران سال از متمدن شدن جامعه بشری گذشته است و زمین کماکان در آتش جنگ های مختلف می سوزد. در این میان زنان با مشکلات متعدد و پیچیده ای در طول جنگ و پس از آن مواجه هستند. از به‌ کار گرفته شدن به‌ عنوان نیروهای نظامی گرفته تا هدف انواع خشونت‌ها قرار گرفتن به‌عنوان شهروندان غیرنظامی گرفتار در جنگ؛ خشونت‌هایی که در بسیاری از موارد جنسیتی است. جنگ برای زنان یعنی جدایی از اعضای خانواده و محل زندگی، یعنی آوارگی و بی‌سرپناهی. جنگ برای زنان یعنی آسیب‌دیدگی و محرومیت. برای طرح چند و چون وضعیت زنان پناه جویی که به دلیل جنگ آواره شده اند، با «مینا خانی» به گفتگو نشسته ایم. مینا فعال سیاسی و هنرمند ساکن آلمان، از آگوست ۲۰۱۵ در زمینه‌ی پناه‌جویان در آلمان به کنشگری مشغول شده است. او به خاطر تسلط به زبان آلمانی و فارسی بیشتر با پناه‌جویان افغانستانی و ایرانی سر و کار دارد و کار در کمپ های بسیاری را تجربه کرده است. گفتگویی که در ادامه می خوانید کند و کاو وضعیت زنان پناهنده و مشکلات و چالش های پیش روی آنهاست.

حیات برهنه زنان در کمپ‌های آوارگی

اولین مقصد این آوارگان، کشورهای همسایه سوریه است که به دلیل نزدیکی مرز و مجاورت سیاسی و اجتماعی و همچنین نبود توان لازم برای مهاجرت در آن پناه می‌گیرند. هلال‌احمر عراق آمار آوارگان سوری در این کشور را بیش از یک‌میلیون اعلام کرده است و سازمان‌های بین‌المللی در اقلیم کردستان گزارش داده‌اند که به ازای هر پنج نفر ساکن کردستان، یک نفر آواره سوری وجود دارد. برای عراق و اقلیم کردستان که درگیر مناقشات داخلی و بحران‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است، این آمارها و واقعیت موجود و افزایش ماهیانه تعداد پناهندگان، وضعیت ویژه و خطرناکی را به وجود آورده است و به معنای فشار مضاعف بر پیکر آنومیک جامعه و هیکل تب‌دار سیاسی این منطقه جغرافیایی است.

زن مهاجر افغانستانی موجودیتی منفعل نیست

این نوشته قصد دارد مدخل کوتاهی در بحث زنان و مهاجرت باشد؛ کلیشه زدایی از چهره زن مهاجرِ دنباله‌رو و فاقد عاملیت، به‌خصوص در حوزه حق‌وحقوق قضایی و بازگویی گذرا از تجارب زنان مهاجر افغانستانی در جامعه ایران و نهایتا راه‌های تعامل برای تغییر از اهداف آن است. ادبیات مهاجرت با محوریت زنان کمتر از دو دهه عمر دارد و سهم محققان، کنشگران و حقوق‌دانان ایرانی در این خصوص بسیار ناچیز است. درحالی‌که قبل از بحران سوریه در سال‌های اخیر و خیل عظیم مهاجران سوری، افغانستانی‌ها جزء بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین جمعیت‌های مهاجر و پناهنده بعد از جنگ جهانی دوم هستند و ایران یکی از بزرگ‌ترین میزبان‌های این جمعیت مهاجر بوده است. امروزه بخش‌هایی از ادبیات و تاریخ مهاجرت، جنسیت را نه صرفا یکی از متغیرها برای تحلیل مهاجرت که یکی از موضوعات محوری آن می‌داند. از این رهگذر به نظر می‌رسد رشد این ادبیات و تلاش برای ایفای نقش در آن، در جامعه ایران ضروری است. زیرا گفتمان زن مهاجر و نحوه کنش او از سویی، و نحوه تعامل جامعه با او از سمت دیگر ناشناخته باقی مانده است.

بعد از چهل سال هنوز پناهنده‌ایم

در کوچه باد می‌آید، مسیر خانه در خلاف جهت باد است، حرکت برایمان سخت است تا به منزل هوژان و روژان می‌رسیم؛ مادر و دختری که با چند نسل خاطره و فرزندانی کوچک، انتظارمان را می‌کشند. هوژان بعد از ۴۰ سال هنوز با کارت پناهندگی زندگی می‌کند و برای هر کار اداری نیز، نیاز به نامه اتباع خارجی دارد.

بررسی مقایسه‌ای جنبش‌های هویت‌طلبانه

متن زیر ترجمه‌ای است از اولین مقالاتی که در آذربایجان در مورد دیدگاه اینترسکشنالیتی به رشته تحریر درآمده است. نویسنده در این مقاله، با تاکید بر نقاط تشابه جنبش زنان و جنبش‌های قومیتی[۱]، سعی در نشان دادن ماهیتِ واحدِ جنبش‌های هویت‌طلبانه دارد. این مقاله با خطاب قرار دادن فعالان حوزه مسائل قومیتی، از آن‌ها خواسته حل مسئله زنان را در گرو حل مسائل قومیتی ندانند