نزار قبانی در شعر معروفش به نام «خبز و حشیش و قمر» (۱۹۵۶) که اهمیت اجتماعی خاصی دارد و در جهان عرب تأثیری بیسابقه داشته است، توجه به فقر مردم سرزمینش، مسألۀ تعدد زوجات در جامعۀ عربی را از یاد شاعر نمیبرد و از میلیونها مردمی سخن میگوید که پابرهنه میدوند و نان را جز در عالم خیال نمیبینند و شب هنگام در خانههایی آکنده از سرفه بهسر میبرند، اما داشتن زنان متعدد را روا میدارند. این مضامین است که به شعر قبانی وجهی اجتماعی و انسانی داده است.
کتاب «حالا کی بنفشه میکاری؟» حکایت زندگی زنی به نام فروردین است که گاه گاه شعر میسراید. شعرهای عاشقانه. بهمن شوهر فروردین اما شعرهای عاشقانه او را تاب نمیآورد و آنها را دلیلی بر خیانت فروردین میداند. فروردین برای رهایی از سرکوفتهای بهمن شعرهایش را پنهانی در دستمال کاغذی و ورق باطلهها مینویسد و آن را میان برگههای امتحانی دانشآموزانش پنهان میکند.
«جمعیت نسوان وطنخواه» در اوایل بهمن ماه سال ۱۳۰۱ با سخنرانی محترم اسکندری که بعدا رئیس هیئتمدیره شد قدم در راه فعالیت برای زنان گذاشت.
با توجه به سابقهی خانوادهها جمعیت اولین تشکل زنان با گرایشات سوسیالیستی بود هر چند ترکیب اعضای آن موجب ناهمگونی نظری و عملی در این جمعیت بود.
همهاش میترسم نکند حرفهای لخت و تند و بیآبروی او را حس کرده باشند. وقتی میبینمشان سعی میکنم توی چشمهایشان نگاه نکنم. نکند بمب حرفهای او بود که از درون روزنامه افتاد؟
در نظریهی فمینیستی واقعیت پذیرفته شده این است که ساختارهای اجتماعی دارای قدرتهای علّی هستند که قابلتقلیل به افراد سازندهی آن نیستند. اکثر نظریات فمینیستی فرض را بر نابرابری ساختاری میگیرند. مسئلهی قدرت که میان دو جنس بهصورت نابرابر توزیعشده مسئلهی محوری هستیشناسی فمینیستی را تشکیل میدهد. یافتن معرفتشناسی واحد برای نظریهی فمینیستی کاری دشوار است، چراکه هرکدام از نحلههای مختلف فمینیسم ممکن است به شناختهای گوناگونی دست پیدا کنند. مثلاً در فمینیسم پستمدرن، واقعیتی برای دستیابی وجود ندارد، چراکه این خوانش کنشگران فردی است که واقعیت را میسازد. فمینیسم استندپوینت «فمینیسم نقطه نظر» که بیشتر با کارهای «هیل کالینز» و «اسمیت» شناخته میشود، معرفتشناسی خود را بر کشف تجربههای زنانه بنا میکند. فمینیسم مارکسیستی، تحلیل طبقاتی را بهترین نوع تبیین و در واقع نوع رهاییبخش تبیین میداند. در فمینیسم لیبرال نیز آموزش زنان، حقوق برابر با مردان در عرصهی اجتماعی و اقتصادی و برابری دو جنس ازجملهی مطالبات معرفتشناختی است.
خواندن رمان «ماندران ها» دو ماهی طول کشید. با سیمون در کوچه پس کوچههای فرانسه قدم زدم و سفری به آمریکا داشتم. عاشق شدم و گریستم. به مرگ فکر کردم و به سقف خیره شدم. ماندارن ها اثری تأثیرگذار است. در این شکی نیست. چنانچه بزرگترین جایزهی ادبی فرانسه به نام (گنکور) را نیز از آن خود کرده است؛ اما سیمون دوبووار که نویسندهی کتاب است و کتاب عملاً به بسیاری از روابط شخصی و گاها اجتماعی او میپردازد کجای داستان است؟ زیر سایهی دوبروی (سارتر)، همدل با هانری (کامو) یا زیر چتر عشق لوییس (آلگرن)؟ من سیمون دوبووار را در کتاب پیدا نکردم.
در کتاب «در خدمت و خیانت زنان: گفتارهایی درباره زنان»، نویسنده از زبانی اغراقآمیز و تصویری ساده از واقعیت بهره میبرد. خود او از بهره بردن از زبان اغراقآمیز آگاه است و در اثر خود هم به این نکته اشاره میکند. آگاهی او از رویکرد خود و اعلام آن به خواننده او را از اتهامات اخلاقی مانند تلاش برای فریفتن مخاطب مبری میسازد «پیش از این هم گفتم در مسیر جانبخشی و ملموس جلوه دادن آرا و نظرات، اغراق و مبالغه ابزار خوبی است. بیگمان مخاطب آگاه خود میداند چگونه دست به خوانش متنی بزند که برای اثبات خود از صنعت ادبی مبالغه کمک میگیرد.»
مستند معرف با محوریت موضوع ازدواج و مسائل و مشکلات پیرامون آن میکوشد مخاطب را با ابعاد امروزی و پیچیده مسئله ازدواج در جامعه رو به توسعه ایران مواجه کند.
۲۷ مارس، روز جهانی «تئاتر» است به این مناسبت با «فاطمه بخشی» کارگردان افغانستانی ساکن آلمان، مصاحبهای انجام دادیم که به دلیل تعطیلی سایت بیدارزنی در ایام نوروز، این مصاحبه کمی دیرتر از موعد مقرر خود منتشرشده است.
فاطمه بخشی از پدر و مادری افغانستانی در ایران به دنیا آمده است. رشته روانشناسی را در دانشگاه اصفهان خوانده و زبان انگلیسی را تدریس می کرد. به گفته خودش «بچهتر که بودم چیزهایی مینوشتم که به خیال خودم شعر بودند، بعدها فهمیدم که نبودند. داستان و نویسندگی را جدیتر و حرفهایتر دنبال کردم. کتابم پشت درهای ارشاد بیات شد. ولی یکی دو تا داستانم نجات پیدا کردند و در گوشه کناری چاپ شدند ویکیشان هم به زبان ایتالیایی ترجمه شد. نمایشنامه مینویسم. آخریاش شانس به روی صحنه رفتن پیدا کرد و در شهرهای برلین و هایدلبرگ آلمان اجرا شد.»
مرادی سه مجموعه شعر با نامهای «باد مخابره خواهد کرد»، «درناها نمکگیر میشوند» و «ساراسواتی در آینه» را منتشر کرده است. به گفته خودش در خانوادهای بزرگ شده که نوشتن اپیدمی است. مادرش محبوبه پاشالی نویسنده است که سه اثر منتشر شده دارد. خواهرش آنا ماریا مرادی مجموعه شعر «اصالتا درخت تبریزیام» را منتشر کرده است. مرادی داستان نیز مینویسد که هم اکنون در دست چاپ است. به مناسبت انتشار سومین اثرش ساراسوتی در آیینه با او مصاحبه کردهایم که در پی میآید.