آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات-بخش اول

0
107
سازماندهی

بیدارزنی: متنی که در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌ای از ترجمه‌ی «راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع[۱]» است. این راهنما را گروه «منابعی برای سازماندهی و تغییر اجتماعی» (ROSE[2]) بر مبنای راهنمای مرکز «سازماندهی دانشگاه»[۳] منتشر کرده است. این راهنما با توجه به شرایط ایالات متحده آمریکا نگاشته شده است و در بسیاری موارد با جامعه ما همخوانی ندارد. به همین دلیل تنها تلخیصی از متن که به نظر برای جامعه ما نیز مناسب است آمده است. راهنمای تشکیل گروه در شرایط حاضر که یکی از نیازهای مهم جنبش‌های اجتماعی در ایران تشکل‌یابی و سازماندهی است مناسب است. در ایران موانع بزرگی در راه تشکل‌یابی وجود دارد؛ از جمله سرکوب فعالان جنبش‌های اجتماعی. اما همچنان تنها راهی که می‌تواند ما را از سردرگمی و به بیراهه رفتن نجات دهد؛ روی آوردن به سازماندهی اجتماعات برای تغییرات اجتماعی است.

همچنین بخوانید: آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات- بخش دوم

درباره راهنمای سازماندهی اجتماعات

مردم زیادی در جامعه می‌خواهند تا دنیای بهتری بسازند. اما نمی‌دانند از کجا شروع کنند. ما راهنمای «تشکیل گروه» را به‌عنوان مقدمه‌ی فرایند سازماندهی برای تغییرات اجتماعی گردآوری کردیم.

این راهنما برای مردمی است که می‌خواهند:

  • نحوه سازماندهی برای تغییرات اجتماعی را یادبگیرند،
  • سریع کار را شروع کنند،
  • از تجربه سازمان‌دهندگان دیگر بیاموزند،
  • در سازماندهی گروه خود موثرتر باشند،
  • برای برابری همه گروه‌های جامعه فعالیت کنند،
  • به علل ریشه‌ای بی‌عدالتی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بپردازند.

درباره‌ی سازماندهی اجتماعات

سازماندهی اجتماعات مردم را برای تغییرات اجتماعی دور هم جمع می‌کند.

چرا سازماندهی اجتماع این همه مهم است؟ چون تغییرات اجتماعی زمانی اتفاق می‌افتد و موثرتر است که افراد به‌صورت سازمان یافته با هم کار کنند. این عمل به ما قدرت لازم را می‌دهد تا تغییراتی که خواهان آن هستیم به دست آوریم. بیش از یک راه برای سازماندهی وجود دارد. عموما مردم روش‌هایی را انتخاب می‌کنند که حس بهتری به آن‌ها بدهد و به نظرشان احتمال بیشتری دارد با آن روش‌ها به هدفشان برسند.

هفت اصل پایه‌ای سازماندهی از این قرارند:

۱- بدون خشونت: جلوگیری یا به حداقل رساندن خشونت علیه خودمان، یکدیگر، اجتماعات و محیط‌زیست

۲- دگرگونی اجتماعی: شناسایی و رسیدگی به دلایل اصلی مشکلات و ایجاد راه‌حل‌هایی که به‌راستی همه‌چیز را برای همه گروه‌های جامعه بهتر سازد.

۳- سازماندهی: فراهم کردن فرصت و پشتیبانی لازم برای مردم تا بتوانند با دیگران در مورد مسائلی که با آن‌ها روبرو هستند، کار کنند.

۴- نیازهای اساسی (اولیه): اولویت دادن به نیازهای اساسی انسان‌ها.

۵- دموکراسی مستقیم: قدرت دادن به مردم برای کنترلِ زندگی خود و به حداکثر رساندن دسترسی آن‌ها به فرایندهای تصمیم‌گیری که بر آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

۶- برابری اجتماعی: ترویج مشارکت و رهبری برای کسانی که تبعیض را در جامعه لمس کرده‌اند.

۷- ایجاد جنبشی برای تغییر: استفاده از هر فرصتی برای درگیر کردن افراد بیشتر در ایجاد تغییرات اجتماعی بر اساس اصول خودشان.

چه کسانی را می‌توانید سازماندهی کنید؟

شما می‌توانید افرادی مشابه یا متفاوت با خود را سازمان‌دهی کنید که درگیر مسائل و موضوعات مشابه شما هستند. آن‌ها می‌توانند هویت‌های مشابه یا منافع شخصی یکسانی داشته باشند. آن‌ها می‌توانند عضو هیچ گروهی نباشند، یا اعضای یک سازمان یا افرادی از گروه‌های مختلف باشند.

متاسفانه بسیاری از ما احساس می‌کنیم که در اداره‌ی جامعه‌ خود هیچ صدایی نداریم. در عوض تعداد کمی از افراد و شرکت‌های قدرتمند، قدرت و نفوذ بیش از حد دارند. ممکن است ما برای مشارکت بیش از حد گرفتار باشیم، ممکن است اطلاعات کمی داشته باشیم یا دلسرد شویم. ممکن است فکر کنیم کس دیگری، احساس ما را ندارد.

نگرانیم که دیگران درباره عمل ما چه می‌گویند یا نگران اینکه چشم‌اندازمان درباره «موفقیت» در زندگی تهدید شود. بسیاری از فرهنگ‌های ما به ما یاد می‌دهند که زنان باید تسلیم مردان شوند، طبقه متوسط و غنی از طبقه کارگر و افراد کم‌درآمد آگاه‌ترند یا افراد مسئول، سفیدپوست (دارای امتیاز) هستند. ما را تشویق می‌کنند که جلوی تلویزیون بنشینیم، به «کارشناسان» اعتماد کنیم و بین بد و بدتر انتخاب کنیم و رای دهیم.

با وجود همه این موانع، مردم دست به عمل می‌زنند. تغییراتی که در این قرن بیش از همه به بهبود زندگی مردم منجر شده است، هدایایی نبود که کارشناسان به ما دادند بلکه نتایج سازماندهی توسط «مردم عادی» است که به سختی به دست آمده است. ۴۰ ساعت کار در هفته توسط صنعتگران غنی ساخته نشده؛‌ بلکه توسط سازماندهندگان اتحادیه‌ای ساخته شده است که از کار هفته‌ای ۶۰ ساعت با دستمزد پایین به ستوه آمده بودند. حق رای، حق مالکیت و حق سقط جنین توسط مردان به زنان اعطا نشده؛ بلکه طی دهه‌ها مبارزه‌ی فعالان زنان به دست آمده است. پیروزی‌های مشابهی نیز با مبارزه‌ی مردمی به دست آمده است که با تبعیض به دلیل طبقه، نژاد، توانایی‌های فیزیکی، گرایش جنسی یا دیگر عوامل مواجه هستند.

قدرت مردم

کتاب‌های تاریخ ما اغلب «مردان بزرگی» که از جایگاه قدرت و اهمیت برخوردار بودند را به تصویر می‌کشد. در حالی که تاریخ را همه ما ساخته‌ایم. قبل از اینکه «مارتین لوتر کینگ» به‌عنوان فعال حقوق مدنی شناخته شود، بی‌شمار رهبران سیاه‌پوست دربرابر ظلم به جوامع آمریکایی- آفریقایی ایستادگی کردند. پیروزی‌های بزرگ و فریبنده بر شانه‌های پیروزی‌های کوچک‌تر که به ندرت می‌شنویم، و بر اساس درس‌آموخته‌های شکست‌های هزاران سازمان‌دهنده‌ی مردمی، سوار است.

وقتی به‌صورت فردی عمل کنیم، اقدامات ما ممکن است کوچک و بی‌اهمیت به نظر برسند؛ اما زمانی که به صورت جمعی در اجتماع خود عمل می‌کنیم -در همسایگی (محله)،‌ محل کار، مدرسه، شهر کوچک، شهرستان، ایالت/ استان، زیست-منطقه و هر کجای اجتماع- هر چیزی ممکن می‌شود.

تصمیم‌گیری برای مشارکت در حیات سیاسی کار کوچکی نیست. چنین هدفی مستلزم تعهد، فداکاری و گشودگی برای تغییر است؛ اما دستاوردهای بسیاری هم دارد: کسب مهارت‌های جدید، احساس هدفمندی، انجام کاری لذت‌بخش و معنادار، آگاهی از نحوه عملکرد جامعه خود و یک احساس تعلق به اجتماع و گروهی که حاصل کار مشترک با دیگران برای چشم‌انداز دنیای بهتر است.

یکی از سازماندهان می‌نویسد، «از وقتی که یک فعال شدم دیگر از دنیا نمی‌ترسم.»

همچنین بخوانید: آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات- بخش سوم


پی‌نوشت:

[۱] Community Organizer’s Guide

[۲] Resources for Organizing and Social Change

[۳] Center for Campus Organizing