بیدارزنی: این روزها مدام از خشونت علیه زنان میشنویم و حرف میزنیم و منظور ما بیشتر خشونت مردان علیه زنان است. اما پدیده خشونت صرفاً به خشونت مردان علیه زنان ختم نمیشود و وجه پنهانی دیگری هم دارد که اگر مهمتر نباشد، از اهمیت قابل تأملی برخوردار است. تاکنون به خشونت زنان علیه زنان فکر کردهاید؟ کافی است کمی به اطراف خود بنگریم تا نمونههای بارز و متعدد این نوع خشونت را بیابیم.
نقطه آغازین این نوع خشونت معمولاً در خانواده است، زمانیکه مادر به عنوان همجنس به دلیل باورها و تعصبات منفی از داشتن فرزند دختر ناراحت است یا بین فرزندان دختر و پسر خود فرق میگذارد و از همان ابتدا به پسر القا میکند که تو به دلیل مرد بودن، از انجام برخی مسئولیتها آزادی و تو به دلیل زن بودن باید چنین و چنان کنی.
خشونت زنان علیه زنان به جامعهای خاص محدود نمیشود و در جوامع مختلف کم یا زیاد مشاهده میشود. زنان گاهی با تحقیر، استفاده از حربههای زنانه، خیانت، مانعتراشی در راه موفقیت و پیشرفت و… روح و روان همجنس خود را نشانه میگیرند و البته او را در شرایط خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی بدی قرار میدهند. قصه دردناک خیانت که بارها شنیدهایم یا شاهدش بودهایم نوعی خشونت است؛ یا در محیطهای کاری بارها شاهد بودهایم که زنی با کمک گرفتن از زیباییها و جذابیتهای ظاهری یا فنون زنانه، همکار زن خود را کنار زده و مانع پیشرفت او در کار شده است.
مبارزه با خشونت علیه زنان به همکاری بخشهای مختلف جامعه از جمله دولت و اصلاح قوانین نیاز دارد اما فراموش نکنیم که هر تغییری ابتدا از فرد آغاز میشود و تا نیاز به تغییر و کوشش برای ایجاد آن در خودِ ما وجود نداشته باشد، سفت و سختترین قوانین هم کاری از پیش نمیبرند. بیایید تغییر را از خودمان آغاز کنیم و با همجنس خود مهربان باشیم. مادر مهربان، دخترت را عزیز بدار و فراموش نکن رفتار امروز تو، زندگی فردای دخترت را میسازد. خانم عزیز بدان که ما تنها زیباییهای ظاهری و جذابیتهای جنسیمان نیستیم و تواناییها و مهارتهای بسیاری داریم. به جای رقابت براساس این جذابیتها، استعدادها و مهارتهایمان را بشناسیم و آنقدر توانا شویم که تغییر ممکن شود.