مسئولیت اخلاقی ما در برابر حجاب اجباری

0
25
آزاده نامداری

بیدارزنی: این روزها هنوز بحث انتشار عکس‌های بدون حجاب آزاده نامداری داغ است و هرکسی از زاویه‌ای داستان را پیگیری می‌کند و نظر می‌دهد. عده‌ای به او می‌تازند که مروج ریا است، عده‌ای او را تبرئه می‌کنند و انگشت خود را به سمت نظامی می‌گیرند که انسان‌ها را به تزویر و ریا سوق می‌دهد. عده‌ای دیگر از حریم خصوصی می‌گویند و انتشار عکس‌های او را امری غیراخلاقی می‌شمارند.

در این میان باید به نقش قانون حجاب اجباری و سلب آزادی حق پوشش و بدن زنان اشاره کرد که موقعیتی پیچیده را برای زنان در ایران رقم زده است. تبلیغات ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برای مقهور کردن زنان به انتخاب حجاب و فشار بر مردان برای کنترل حجاب زنان خانواده همه و همه به بازتولید خشونتی علیه زنان ایرانی منجر شده است.

در نقد رفتار آزاده نامداری قطعا باید به نقش پررنگ این قانون نگاه کرد. اصولا در جامعه استبدادی ما نوع خاصی از پوشش نه تنها برای زنان که برای مردان نیز تعریف شده است؛ هرچند محدودیت‌ها در مورد زنان بیشتر است و زنان با نوع حجابشان مورد قضاوت سیستم حاکم و همین‌طور شهروندان قرار می‌گیرند. در هر اداره یا نهاد دولتی چارچوب‌های خاصی برای حجاب زنان وجود دارد و در برخی از آنان مثل صداو سیما پوشیدن چادر یا الزامی است یا سبب ترقی کارمندان زن می‌شود. به شخصه شاهد بوده‌ام که زنان کارمند در نزدیک محل کارشان چادر به سر کرده‌اند. زنانی که برای از حفظ شغل دولتی خود که مزایایش بی‌گمان از برخی شرکت‌های خصوصی بیشتر است مجبور به سر کردن چادر می‌شوند. این وضعیت اصولا می‌تواند به پارادوکسی برای این زنان تبدیل شود.

الهه امانی فعال حقوق بشر و حقوق زنان از دانشگاه ایالتی «فولرتون» در مورد موقعیت متناقضی که زنان ایرانی با تصویب حجاب اجباری در ایران دارند و جوی که در فضای مجازی در مورد آزاده نامداری پیش آمده معتقد است:
«این‌‌که حقوق انسانی در ایران محترم شمرده نمی‌شود و حقوق و آزادی‌های شهروندان در حوزه عمومی و خصوصی نقض می‌شود نه تنها شکاف عظیمی بین حوزه عمومی و خصوصی افراد به وجود می‌آورد بلکه صداقت را که سرمایه اجتماعی افراد و نهادهاست، فرو می‌پاشاند و شهروندان برای پیشبرد و بهبود امور خود مجبور به دور زدن مناسبات اقتدارگرایانه‌ی تحمیل‌شده می‌شوند. برای حفظ شغل خود پوششی را که بر آن باور ندارند بر تن می‌کنند و به قول معروف «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند». برای حفظ حقوق خود شروط معین بلند و بالا را در زمان عقد قید می‌کنند. در واقع جامعه با مولفه‌های اقتدارگرایانه و تحمیلی توان خود را در به وجود آوردن زمینه‌های لازم برای اخلاق سالم از دست می‌دهد ریاکاری، تزویر و دروغ و زندگی‌های دوگانه و چندگانه عادی می‌شود.

حجاب اجباری یکی از چالش‌های جدی است که حق زنان را برپوشش خود محترم نشناخته، حجاب ارزش و بی‌حجابی یا بدحجابی ضد ارزش محسوب می‌شود و ضد ارزش مستحق خشونت از سوی نیروهای دولتی و فرهنگ واپسگرا و پدرسالارانه می‌شود. اگرچه بدن زن و اراده‌ی تصمیم‌گیری بر بدن حتی در جوامع پیشرفته‌ی غربی از جمله امریکا به درجات گوناگون مورد تعرض و چالش قرار می‌گیرد (مانند مسئله سقط جنین در امریکا و مباحث پیرامون آن و مخالفت محافظه‌کاران با آن) در ایران نه تنها بدن زن بلکه پوشش او مورد تعرض قرار گرفته و سیاسی می‌شود و زنان از حق انتخاب پوشش خود محروم می‌شوند.

این فعال حقوق زنان ادامه داد: در مورد خانم آزاده نامداری و جنجالی که در رسانه‌ها به ویژه رسانه‌های اجتماعی پیرامون آن بالا گرفته است ملاحظاتی وجود دارد.

نخست آن‌که زمینه و کانتکس چنین جنجال‌هایی پیرامون بدن و پوشش زنان ریشه در حجاب اجباری دارد. به عبارتی سیاست‌های جنسیتی و جنسیت سیاسی، نقض حقوق و آزادی‌های زنان و قوانین زن‌ستیز همه زیرمجموعه و خاستگاه چنین جنجال‌هایی است. در ایران حجاب مولفه‌ای متاثر از تعاملات و مناسبات بین مراکز قدرت است و سایه روشن‌های متنوعی در بازه‌های زمانی گوناگون داشته است. برای مثال به نظر می‌رسد با نیت جلب رای زنان برای شرکت در انتخابات مناقشات بر سر حجاب آرام‌تر و یا با تشدید مناقشات بین صاحبان قدرت و یا مناقشات با دنیای خارج، تشدید می‌شود.

این فعال حقوق بشر و زنان در مورد استدلال مامور و معذور که در فرهنگ ایرانی بسیار پررنگ است و کسانی که به دفاع از آزاده نامداری برآمده‌اند و معتقدند او نیز مانند زنان دیگری که در ایران زندگی می‌کنند برای حفظ شغل مجبور به پوشش حجاب است، معتقد است: «هر فردی از جمله خانم نامداری مسئول گفته‌های خود است و مامور و معذور نیست. موقعیت‌های زیادی در زندگی عمومی و خصوصی فرد به وجود می‌آید که اراده فرد به صادق بودن در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. «اسپنسر جانسون» نویسنده و پزشک آمریکایی که در ۳ جولای ۲۰۱۷ در سانتیاگوی کالیفرنیا جان سپرد جمله جالبی دارد. وی می‌گوید: “کمال، گفتن حقیقت به خود و صداقت، گفتن حقیقت به دیگران است”. تعهد اخلاقی، شفافیت و صداقت در رفتار و عمل شالوده کاراکتر و شخصیت هر فرد است. شفافیت، کمال و صداقت در درون افراد جوانه می‌زند یا بالنده می‌شود و معنی پیدا می‌کند و سپس در رفتارهای آنان در حوزه‌ی عمومی نهادینه می‌شود. این برای شخصیت‌های معروف در جامعه از اهمیت بیشتری برخوردار است و سنگ زیرین اعتماد و اعتبار است.

خانم نامداری کارگزار مولفه‌‌های فرهنگی صاحبان قدرت در ایران است. مصاحبه‌های ایشان در مطبوعات ایران و برنامه‌هایی که در مطبوعات و برنامه‌های تلویزیونی انعکاس یافته است تعهد کلامی ایشان را نسبت به حجاب و آن هم فرم خاصی از آن یعنی چادر مشکی تایید می‌کند. ایشان حجاب را ارزش معرفی می‌کند و حتی برای عرضه کردن به جوانان آن را در قالب جدیدی با نوآوری ارائه می‌کند. چادر مشکی ایشان برخلاف چادر مشکی مادربزرگ من که بوی گل یاس، اعتقاد و یک‌رنگی داشت، بوی دوگانگی و عدم شفافیت دارد.»

پاپاراتزی غیراخلاقی است

زمانی که در دانشگاه مشغول تحصیل در رشته‌ی روزنامه‌نگاری بودم همیشه بحث‌های زیادی در مورد پاپاراتزی ها در می‌گرفت. در اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری پاپاراتزی بودن منع شده است و عکاس خبرنگاران به حفظ حریم شخصی افراد توصیه می‌شوند؛ بنابراین انتشار عکس‌های آزاده نامداری تعرضی بر حوزه خصوصی اوست اما برخی عنوان می‌کنند برای مبارزه با ریاکاری این عکس‌ها باید بازنشر شوند تا جلوی فرهنگ ریاکارانه گرفته شود. این نظر را با الهه امانی در میان گذاشتم او گفت: «دست یازیدن به چنین شیوه‌هایی و تعدی به حریم خصوصی افراد اشتباه است و حتی برای عکس گرفتن در فضای عمومی از نظر اخلاقی باید کسب اجازه شود؛ اما این که برای از بین بردن روح ریاکاری و عاقبت‌اندیشی انتشار عکس‌ها موثر است باید اشاره کنم که اگر چنین بود ما در دنیای سالم‌تری زندگی می‌کردیم. چنین اقداماتی که در جوامع غربی نیز توسط پاپاراتزی‌ها رایج است فرهنگ‌سازی نیست، بلکه امنیت خاطر انسان‌ها را از بین می‌برد و به نظر من بار مثبت ندارد.»

همچنین بخوانید: جشن کشف حجاب من

ایستادگی در برابر تزویر

معتقدم انسان‌ها همیشه مختارند و حتی زمانی که در استیصال به سر می‌برند باز آگاهانه دست به انتخاب می‌زنند. اگرچه نباید نقش نظام توتالیتر را در ترویج ریا و تزویر نادیده بگیریم اما مصر هستم نقش افراد را هم در کنار این نظام ببینیم. درست است که همه ما در جامعه‌ی توتالیتر ایران حق انتخاب چندانی نداریم اما باز هم گستره‌ای از انتخاب برای ما باقی می‌ماند. عرصه‌ی بازی‌ای که می‌توانیم در آن خودمان باشیم و دیگران را نیز به خودبودگی ترغیب کنیم. این همان چیزی است که نظامی مانند ایران به‌شدت از آن می‌هراسد. نترسیدن و به جان خریدن عواقب زیست متمایز از آن چیزی که حاکمیت از ما می‌خواهد راهی است برای تغییر دادن جامعه. این بدان معنا نیست که سلطه‌گر را تبرئه کنیم اما ما زیر سلطه‌ها نیز به‌جای گریز از مسئولیت خویش و انکار توان انتخاب خود می‌توانیم سهم خویش را در هر انتخابی ببینیم و راه برون‌رفت از آن را جستجو کنیم.

بسیاری از افراد به دلیل مقاومت در برابر فرم خاصی از حجاب یا داشتن شیوه‌ی زیستی متفاوت از آنچه حاکمیت به ما دیکته می‌کند هزینه‌های بسیاری پرداخته‌اند و از کار کردن در بسیاری از حوزه‌ها منع شده‌اند یا به‌جای تکیه زدن بر مناصب و کارهای دولتی از راه عضویت در نهادهایی مانند بسیج … و مجیزگویی، مشغول انجام کارهایی هستند که سنخیتی با تحصیلات و توانمندی‌های آن‌ها ندارد؛ اما شجاعت قبول مسئولیت و همدستی نکردن با نظام تزویر را داشته‌اند. سال‌ها پیش دانشجویی داشتم که عضو بسیج دانشگاه بود اما در گپی که با هم داشتیم گفت که نه چادر را قبول دارد نه بسیج را و تنها دنبال منافع خودش است.

همچنین بخوانید: مورد آزاده نامداری؛ واکاوی برخورد با خشونت خانگی

به نظرم این افراد به‌مراتب آسیب‌زننده‌تر از نهادهای قدرت هستند. آن‌کس که به خاطر منافعش همدستی با نظام قدرت را تبلیغ می‌کند و حاکمیتی که شکل خاصی از زیستن را به شهروندانش تحمیل می‌کند هردو به یک میزان گناهکارند. معتقدم وظیفه اخلاقی ما در قبال حجاب اگر باورش نداریم همدستی نکردن است. درست است که مجبوریم روسری سرمان کنیم اما می‌توانیم در برابر شکل استانداردی که تبلیغ می‌شود مقاومت کنیم. می‌توانیم اگر به حجاب اعتقاد داریم به اجباری بودنش اعتراض کنیم. زمان‌هایی بوده است که زنان چادری به من کمک کرده‌اند تا از دست گشت ارشاد خلاص شوم و این همان مسئولیت اخلاقی تک تک ما است در برابر حجاب اجباری.