بیدارزنی: متن حاضر، بخش سوم از مجموعه “IT’S ALL ONE CARRICULUM” است که بهصورت سلسله ترجمههایی در قالب چند مقاله مجزا در دست انتشار است. در بخش اول که پیش از این منتشر شد، مروری بر کلیات مجموعه، چرایی انتشار، مخاطبان و درنهایت ۷ ویژگی کلیدی آن انجام شد. در بخش دوم به رابطه حقوق بشر و حقوق جنسی و باروری پرداخته شد. در این بخش مقوله «جنسیت» بهعنوان یک برساخت اجتماعی موردبررسی قرار میگیرد.
مرور
هنجارهای جنسیتی وضعیت سلامت افراد را از جمله سلامت جنسی و ریسک اچ آی وی تحت تاثیر قرار میدهند. بیشتر کشورها «برابری جنسیتی» را بهعنوان یک مسئله اخلاقی جدی و کلید مبارزه با ایدز شناختهاند. ارتقای آگاهی جوانان درباره مسائل جنسیتی حیاتی است زیرا دخالت در این دوره سازنده میتواند سرنوشت افراد را بهکلی تغییر دهد و آینده متفاوتی را رقم بزند. این فصل به تعریف جنسیت و نقش آن در حیات و سلامت دختران و پسران میپردازد. همچنین در این بخش پیشنهادهایی برای جوانان مطرح میشود که چگونه شخصیت موردنظر خود را بسازند، روابطی را که دوست دارند، داشته باشند و در فضای برابری و عدالت زندگی کنند.
تعریف جنسیت
- در هر جامعهای هنجارها و نقشهای جنسیتی زندگی مردم بهویژه زندگی جنسی آنها را تحت تاثیر قرار میدهند.
- نقشهای جنسیتی[۱] ساخته میشوند. آنها ذاتی یا طبیعی نیستند. درواقع هر آنچه مردان میتوانند انجام دهند، زنان نیز میتواند و بالعکس.
- نگرش مردم در هر جامعهای نسبت به نقشهای جنسیتی و برابری جنسیتی متفاوت از جامعه دیگر است.
- نقشهای جنسیتی در طول زمان و در میان افراد بهویژه جوانان تغییر میکنند و بهمرور به برابری جنسیتی گرایش بیشتری پیدا میکنند.
- برابری جنسیتی و نقشهای جنسیتی منعطف، فرصت رشد کامل برای همه فراهم میکنند. در مقابل، نقشهای جنسیتی محدودکننده، فرصتها را میسوزاند.
- علیرغم نابرابری جنسیتی (یا موانع مشابه)، روزانه میلیونها انسان به دنبال رسیدن به رویاهای خویش هستند. گرچه همه افراد از فرصتهای برابر بهرهمند نیستند اما اکثر افراد مجبورند برای فرصتهای عادلانه مبارزه کنند و برای استفاده از این فرصتها شدیدا تلاش کنند.
- دستیابی به برابری جنسیتی یک هدف کلیدی در سراسر جهان است. برابری بین زن و مرد از مسائل اساسی حقوق بشر است. رسیدن به برابری جنسیتی کلید اصلی بخشی از فرآیند مبارزه با اچ آی وی/ایدز، پایان دادن به ازدواج کودکان، کاهش بارداری ناخواسته و ایمنسازی فرآیند بارداری است. برابری جنسیتی پرورشدهنده یک جامعه سالم و شکوفا است. سازمان ملل برابری جنسیتی را یکی از ۸ کلید اهداف توسعه برای ملل میداند.
هویت جنسیتی
- نوزادان در بدو تولد بر اساس اندامهای جنسی[۲] خود، دختر یا پسر نامیده میشوند. در بسیاری جوامع افراد جنسیت نوزاد را با استفاده از اسامی خاص، زیورآلات، لباس و چیزهایی ازایندست مشخص میکنند.
- اکثر کودکان معمولا برخلاف کلیشههای مرتبط با جنسیت خود رفتار میکنند. مثلا دختران به ورزش علاقه فراوان نشان میدهند، ریاضی را دوست دارند و رویای رهبری کشور را در سر میپرورانند. برخی از پسرها نیز روابط عاطفی قوی دارند، از هنرهای ظریف لذت میبرند و دنبال راهی هستند که از کلیشه قوی و شجاع بودن فرار کنند.
شکلگیری نقشها و هنجارهای جنسیتی[۳] در زمان نوجوانی و جوانی
- علیرغم تفاوتهای فرهنگی، بسیاری از پسران جوان تجربیات مشترکی دارند. در سراسر دنیا، پسران در خارج از منزل از آزادی و استقلال بیشتری نسبت به دختران برخوردار هستند و فرصتهای بیشتری برای مشارکت در زندگی روزمره دارند. پسران همچنین همیشه تحت فشارند که:
- مردانگی خود را اثبات کنند. مثلا باید شجاع و جسور باشند.
- توانایی درآمدزایی داشته باشند.
- رفتارهایی مثل آسیبپذیری و نرمخویی یا هر رفتاری را که زنانه تلقی میشود، انکار کنند.
- توانایی درگیری فیزیکی داشته باشند.
- ورزش کنند و بدن عضلانی داشته باشند.
- از پزشک رفتن امتناع کنند و همیشه تظاهر کنند که هیچ مشکلی ندارند.
- ریسک رابطه جنسی غیرایمن و پرخطر را بپذیرند.
- ریسک رفتارهای پرخطر مانند مصرف الکل، مخدر و رانندگیهای خطرناک را قبول کنند.
- علیرغم تفاوتهای فرهنگی، بسیاری از دختران جوان تجربیات مشترکی دارند. در سراسر دنیا، دختران از فرصت بیشتری برای ارتقای مهارتهای ارتباطی فردی برخوردارند. دختران همچنین تحتفشار هستند که با ارزشهای زنانگی همنوایی کنند:
- باید پرستار و مراقبتکننده باشند.
- نسبت به مردان فرودست و حرفشنو باشند، هوش خود را دستکم بگیرند و عقاید و نظرات خود را بیارزش تلقی کنند.
- محدود شدن حقوق خود را بپذیرند.
- نظارت جدی و دقیق بر نحوه پوشش، دوستی و رفتوآمد را بپذیرند.
- مراقب باشند احساسات کسی را جریحهدار نکنند.
- از رابطه جنسی قبل از ازدواج (حتی در صورت تمایل) پرهیز کنند.
- به رابطه جنسی اجباری و ناخواسته تن دهند.
- نقشهای جنسیتی انعطافناپذیر بر شیوه رفتار افراد با هم تاثیر عمیقی دارد و بر معضلات اجتماعی مانند خودکشی، خشونت و دیگر مسائل موثر است.
جنسیت و آموزش
- آموزش یک حق همگانی است. با این حال در بسیاری از کشورها، پسران در مقایسه با دختران، فرصت بیشتری برای تحصیل کردن (در همه مقاطع) و برخورداری از آموزش باکیفیت را دارند. موانع تحصیل دختران میتواند این موارد باشد:
- کمارزش تلقی کردن پیشرفت و دستکم گرفتن ظرفیتهای دختران
- اولویتهای اقتصادی خانواده
- ترس نسبت به رفتوآمد دختران به مدرسه و خطرات احتمالی در مسیر
- نگرانی نسبت به هدف آزار جنسی قرار گرفتن توسط معلمان یا اساتید
- انتظار مشارکت دختران در کار خانگی
- هنجارهای محلی نسبت به ازدواج زودرس یا ازدواج کودکان
- کمبود فرصت برابر در نیروی کار برای زنان تحصیلکرده
- داشتن فرصت آموزش برابر برای دستیابی به برابر جنسیتی امری ضروری و کلیدی است. با این حال در محیطهای آموزشی در بسیاری از مکانها، انتخابها و نقشهای جنسیتی نابرابر را تقویت میکنند. برای مثال:
- دانشآموزانی که از هنجارهای جنسیتی تبعیت نمیکنند، به حاشیه رانده میشوند.
- مسئولان مدرسه ممکن است در قبال جوکها یا لحنهای تحقیرکننده زنان و اقلیتها را واکنشی نشان ندهند.
- دختران از آموختن حرفهها یا درسهای بهاصطلاح پسرانه منع میشوند یا به سمت مهارتهای زنانه سوق داده میشوند. عکس این موضوع در مورد پسران نیز وجود دارد.
- در اکثر موارد مواد آموزشی نقشهای جنسیتی را بهشدت تقویت میکنند.
- کلیشههای جنسیتی[۴] در رسانهها
- داستانهای کودکان و رسانهها، تاثیر گسترده و قدرتمندی بر هنجارهای جنسیتی و انتظارات از جوانان دارند. این رسانهها شامل رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله، اینترنت و تبلیغات است.
- تصاویر و پیامهای رسانهای میتوانند مردم را به پذیرش و محترم شمردن برابری جنسیتی تشویق کنند درحالیکه که معمولا برعکس عمل میکنند.
- داستانهای کودکان مملو از کلیشههای جنسیتی است. برای مثال:
- مردها همیشه قهرمان و زنان همیشه قربانی هستند.
- اشکال بدنی ایده آل تصویر و ستایش میشوند.
- زنان با نگاه بهشدت جنسی تصویر میشوند.
- در بخشهای خبری و فیلمها و سریالهای تلویزیونی نقشهای پررنگتر و مهمتری به مردان داده میشود.
تاثیر جنسیت بر تحرک[۵]، روابط اجتماعی و امنیت اماکن عمومی
- داشتن امکان حرکت آزادانه در جامعه از آن رو اهمیت دارد که عامل دسترسی افراد به اطلاعات، خدمات و مشاغل است و شبکههای پشتیبانی اجتماعی را شکل میدهد. داشتن شبکه روابط اجتماعی در خارج از خانه لذتبخش است و به افراد کمک میکنند که افق دید خود را افزایش دهند. منزوی شدن در منزل میتواند به افسردگی منتهی شود.
- در بسیاری از جوامع، هنجارهای اجتماعی مانع از حضور آزادانه زنان در اجتماع میشود.
- گاهی اماکن عمومی ناامن و حامل خطرهای خاصی برای افراد هستند. مثلا:
- در بسیاری از اجتماعات کم درآمد یا اقلیت نشین، پسران با خشونت، اجبار و سرکوب یا حتی آزار پلیس مواجه میشوند.
- در برخی جوامع فعالیت گنگها[۶] بسیار پررنگ است که فضای تحرک افراد در جامعه را ناامن میکند. این گروهها معمولا در قاچاق دست دارند.
- زنان و دخترانی که در کمپهای مهاجرتی، مراکز کارگری مهاجران یا دیگر اجتماعات بیثبات ساکن هستند، در معرض انواع خشونتها بهویژه خشونتهای جنسی هستند.
- در بسیاری مراکز، افراد همجنسگرا یا چند جنسیت گونه در معرض آزارهای فیزیکی یا حتی تهدید جانی هستند.
- بسیاری از جوانان علیرغم تابوهای اجتماعی[۷]، از انزوا فرار میکنند. آنها سعی میکنند تا حد ممکن مکانهای امنی برای دیدار با یکدیگر پیدا کنند. نمونههایی از افرادی که چنین فرصتهایی را میسازند، زنان متاهل، کارگران خانگی زن، همجنسگراها و کارگران جنسی[۸] هستند.
تاثیر جنسیت بر مشارکت سیاسی و اجتماعی
- گرچه همه افراد محق هستند در زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشند اما در واقعیت همه سهم و فرصت یکسانی در این مشارکت ندارند.
- اعضای برخی گروهها ممکن است با موانعی برای مشارکت مواجه شوند. این افراد میتوانند دختران و زنان، افراد فقیر، افراد معلول، افرادی که روابط آشکار همجنسگرایانه دارند، افراد کهنسال و اقلیتهای قومی باشند. مثلا:
- زنان در برخی جوامع حق رای ندارند یا نمیتوانند مناصب سیاسی را به دست آورند. آنها ممکن است حق مشارکت اجتماعی پایین داشته باشند یا مجاز به مشارکت در برنامههای دولتی نباشند.
- حتی در جوامعی که زنان فرصت مشارکت سیاسی دارند، همچنان از نابرابری جنسیتی شدید و فرصتهای محدود مشارکت اجتماعی رنج میبرند.
- زنان علیرغم وجود شکاف جنسیتی برجسته در زندگی اجتماعی و سیاسی، همچنان برای عبور از موانع تلاش میکنند. برای مثال:
- زنان در سطوح محلی، استانی و ملی به کرسی رهبری دسترسی پیدا کردهاند. در برخی جوامع زنان باید حق تکیه زدن به حداقل ۳۰ درصد تا ۵۰ درصد کرسیهای مجلس را داشته باشند.
- زنان فرصت رهبری سازمانهای غیردولتی در تمام سطوح را به دست آوردهاند.
- بسیاری از مردان فعالانه برای ارتقای دسترسی برابر زنان به فرصت مشارکت سیاسی و اجتماعی تلاش میکنند.
جنسیت، شغل و منابع اقتصادی: داخل و خارج منزل
- هرکسی قادر است کودکان را پرورش دهد و از آنها مراقبت کند، به کار خانگی بپردازد و شغل دارای درآمد در خارج از خانه داشته باشد. با این حال در بسیاری از جوامع، فشارهای اقتصادی و فرصتهای اقتصادی مثلا دسترسی به پول نقد با توجه به جنس متفاوت است.
- زنان و بسیاری از مردان در سراسر دنیا، برای افزایش دسترسی و کنترل زنان به منابع تلاش میکنند. این تلاش از راههای مختلفی صورت میگیرد:
- سیاستگذاریهای که به زنان حق مالکیت بر اموال را میدهد و یا فرصت استخدام و ارتقای شغلی زنان را در محیطهای کاری فراهم میکند.
- اعتبارات خرد[۹] و برنامههای پسانداز که به زنان امکان میدهد در فضاهای اقتصاد غیررسمی که اکثرا مردانه هستند، به پول دسترسی پیدا کنند.
- آموزشهای فنی و حرفهای که میتواند تسهیلکننده اشتغال زنان در بخش رسمی و غیررسمی باشد.
- خدمات مراقبت از کودکان مقرونبهصرفه که به والدین فرصت میدهد شغلهای پردرآمدتر پیدا کنند.
جنسیت و ازدواج
- برخی افراد روابط طولانیمدتی (حتی تا پایان زندگی) با هم برقرار میکنند و باهم زندگی میکنند. این نوع روابط، روابط خصوصی[۱۰] یا شراکت خصوصی[۱۱] خوانده میشوند. مردم اهداف مختلفی برای انجام این کار دارند. مثلا:
- عشق و رسیدن به شادی
- داشتن همراهی در زندگی
- داشتن امنیت اقتصادی
- داشتن فرزند
- برخی افراد دارای رابطه طولانیمدت، تصمیم میگیرند بهصورت قانونی و یا مذهبی رسما ازدواج کنند. مردم دلایل متعددی برای ازدواج دارند. مثلا:
- داشتن رابطه مشروع و قانونی و در چارچوب ارزشهای خانواده، مذهب و جامعه
- داشتن فرزند در چارچوب ارزشهای خانواده، مذهب و جامعه
- دریافت منافعی که به افراد خارج از چارچوب ازدواج تعلق نمیگیرد. مثلا خدمات بهداشتی و درمانی و پذیرش اجتماعی رابطه جنسی زوج.
- تامین خواستهها و آرزوهای والدین. در برخی جوامع عموما خانوادهها هنوز شرایط ازدواج را برای فرزندان خود فراهم میکنند.
- برخی افراد دارای رابطه طولانیمدت، تصمیم ندارند بهصورت رسمی ازدواج کنند. مردم دلایل متعددی برای این مسئله دارند. مثلا:
- زوجها عقیدهای به موردپذیرش اجتماعی قرار گرفتن از سمت خانوادهها، مذهب یا جامعه در مورد زندگی مشترک خود ندارند.
- در جاهایی حق ازدواج برای افراد ممنوع میشود. مثلا خانوادهها و جوامع ازدواج همجنسگرایان یا افرادی از نژاد، مذاهب یا کاستهای اجتماعی مختلف را مردود میدانند.
- زوج ممکن است به منابع اقتصادی برای انجام برخی ملزومات ازدواج (درآمد، جهیزیه یا مهریه) دسترسی نداشته باشند.
- ازدواج یک نهاد پیچیده و ریشهدار اجتماعی است. ازدواج در کنار مزایای دوسویهای (مانند حمایت اقتصادی و عاطفی) که برای زوج دارد میتواند هنجارهای اجتماعی را به طرز آسیبزایی تقویت کند.
- حرکتهای اجتماعی مشخصی در مورد ازدواج در بخشهایی از جهان وجود دارند مانند: حامیان ازدواج همجنسگرایان، کمپینهای مخالف رسوم ازدواج و ازدواج کودکان[۱۲]، تغییرات در قوانین ازدواج مثلا حق طلاق یکسان برای زوجها و جرم انگاری خشونتهای زناشویی[۱۳] از جمله تجاوز[۱۴].
جنسیت و دین
- ادیان دارای طیف گستردهای از نگرشها درباره جنسیت و سکسوآلیته هستند. این نگرشها ممکن است در طول زمان تغییر کنند. همچنین دیدگاههای مذاهب مختلف با هم متفاوت است.
- خیلی از افراد بهمرور درمییابند که با نظرات رهبران مذهبی خود درباره مسائل مرتبط با جنسیت و سکسوآلیته موافق نیستند. با این حال دیدگاههای مذهبی، تاثیر و نفوذ عمیقی بر عقاید بسیاری از مردم دارند.
- مذهب و رهبران مذهبی میتوانند از راههای مختلفی روی هنجارهای جنسیتی (یا جنسی) تاثیرگذار باشند.
- درحالیکه بیشتر ادیان تابع نگرشهای مردسالارانه هستند، برخی سنتهای مذهبی نسبت به جنسیت دارای عقاید نسبتا برابرتر هستند.
- ادیان در تاثیری که بر هنجارهای جنسیت، سکسوآلیته و باروری دارند، با هم متفاوتند. متون مذهبی هم میتوانند در راستای نگرشهای مذاهب درباره این موضوعات با دخل و تصرف در دسترس مردم قرار بگیرند یا تفسیر شوند.
- برخی رهبران مذهبی از دسترسی مردم به اطلاعات و خدمات پیشگیری از بارداری، استفاده از کاندوم، سقطجنین و آموزش جنسی حمایت میکنند درحالیکه برخی دیگر مواضع سختگیرانهای نسبت به دسترسی به این امکانات دارند.
- برخی ادیان از احقاق حقوق برابر برای همه افراد، فارغ از هویت جنسی آنها حمایت میکند. برخی ادیان حقوق افراد همجنسگرا را تا درجه سلب حق زندگی محدود میکنند.
- حقوق مذهبی گاهی در تضاد با حقوق مدنی هستند. به همین منظور در برخی کشورها جنبشهای زنان به مسائلی مانند حق طلاق یا ارث برابر میپردازند.
- زنان معمولا از فرصت برابر با مردان برای مشارکت در زندگی مذهبی محروم میشوند. حق رسیدن به درجههای بالای رهبری مذهبی یا عبادت همراه با مردان در برخی از مذاهب برای زنان ممنوع است.
جنسیت و خودمختاری بدنی[۱۵]
- تمام انسانها محق هستند بر بدن خود کنترل داشته باشند. داشتن روابط عاری از خشونت، آزار و سوءاستفاده از مصادیق این حق هستند. حق کنترل بر بدن میتواند به تصمیم برای داشتن/ زمان داشتن رابطه جنسی، داشتن/ زمان داشتن فرزند، انتخاب برای نگهداری یا سقطجنین و نوع پوشش هم اطلاق شود. چنین حقوقی میتواند اعتمادبهنفس، ایمنی، سلامت، لذت و فرصت جستجو در هویت خویشتن را برای افراد تامین کند. با این حال زنان و مردان در طول زندگی خود، فشار و محدودیت روی این حق کنترل بدن را تجربه میکنند.
- کنترل ما بر بدن خود تحت تاثیر ارزشهای خانواده، هنجارهای نهاد مذهب و جامعه و قوانین رسمی است.
- تقریبا همیشه و همهجا زنان نسبت به مردان قوانین سختگیرانهتری درباره حق کنترل بر بدن خود را تجربه میکنند. برای مثال زنان بیشتر در معرض تجاوز و آزار جنسی یا سرکوب حق پوشش خود هستند. ازدواج زودرس و اجباری و ناقص سازی عضو جنسی زنان میتواند یکی از بالاترین حدود تعرض به این حق زنان باشد.
- خانوادهها، اجتماعات، مذاهب و دولتها معمولا رفتارهای ناهمخوان با هنجارهای جنسیتی را محکوم و فرد خاطی را تنبیه میکنند.
جنسیت و خشونت
- هرکس نیاز دارد از خشونت در امان باشد. پیامدهای خشونت نسبت به زمان و مکان وقوع متفاوت است.
- خشونت انواع مختلفی دارد. خشونت فیزیکی، تهدید، ارعاب و سوءاستفاده روانشناختی. این خشونتها میتواند توسط افراد، گروهها، نهادها یا دولت انجام گیرد.
- مردان نسبت به زنان خشونت بیشتری میورزند و بیشتر هدف خشونت قرار میگیرند. مردان غالبا طوری اجتماعی میشوند که با خشونت رفتار کنند و بیشتر هدف خشونتهای بیرون از خانه قرار میگیرند. این در حالی است که اغلب قربانیان خشونتهای خانگی، زنان هستند. مردان اگر با هنجارهای جنسیتی مرسوم همنوایی نشان ندهند، بیشتر در معرض خشونت قرار میگیرند.
- خشونت علیه زنان یا علیه کسانی که با هنجارهای جنسیتی غالب همراهی نمیکنند، «خشونت مبتنی بر جنسیت[۱۶]» نام دارد. زنان مشخصا بیشتر از کسانی خشونت میبینند که با آنها آشنا هستند. این نوع خشونتها بیشتر جنسی است و میتواند به صورتهای مختلفی چون لمس ناخواسته و رابطه جنسی اجباری تا کتک زدن، سوزاندن و به قتل رساندن اتفاق بیفتد. هرگونه خشونت مبتنی بر جنسیت، نقض بارز حقوق بشر است.
اجبار جنسی[۱۷]، نوعی خشونت مبتنی بر جنسیت
- اجبار جنسی زمانی روی میدهد که کسی برخلاف تمایل شخصی خود، وادار شود به رابطه جنسی تن دهد. از سوی دیگر وقتی فردی بدون اینکه با پیامدهای اجتماعی یا فیزیکی خاصی مواجه شود، احساس نداشتن قدرت انتخاب در رابطه جنسی داشته باشد، در معرض اجبار جنسی قرار دارد.
- اجبار جنسی نوعی از خشونت است که نابرابری را بهشدت تقویت میکند. مردان و زنان هردو میتوانند قربانی شوند اما زنان بیشتر در معرض آن قرار میگیرند. برخی فرهنگها و قوانین اجبار جنسی را امری معمولی و عادی میپندارند و آن را از مصادیق خشونت تلقی نمیکنند.
- افراد ممکن است به دلایل متفاوتی از جمله فریب دادن احساسی، تهدید یا فشار جسمی، پافشاری کلامی، توقعات فرهنگی یا وسوسه اقتصادی هدف اجبار جنسی قرار بگیرند.
- اجبار جنسی میتواند در زمینههای متعددی روی دهد. این موضوع معمولا در مکانهایی اتفاق میافتد که امن به نظر میرسند مثلا در خانه، خانه بستگان و دوستان، مدرسه، محل مذهبی، محل کار یا در رابطه دوستی و حتی ازدواج. با این حال این نوع خشونت میتواند در مواجهه با غریبهها، در زندان یا شرایط جنگی نیز اتفاق بیفتد. فارغ از فضایی که اجبار جنسی در آن شکل میگیرد، این مسئله مصداق بارز نقض حقوق بشر است.
- اجبار جنسی مانند انواع دیگر خشونت دارای پیامدهای جدی است. این نوع خشونت میتواند به مشکلات عاطفی مانند احساس عدم امنیت، انزوا، خودکمبینی و افسردگی شدید منجر شود. اجبار جنسی در مراحل بالاتر ممکن است به آسیب فیزیکی و حتی مرگ بیانجامد.
- اجبار جنسی معمولا ایجاد رابطه جنسی ناسالم منجر میشود و این ریسک بارداری ناخواسته، ابتلا به اچ آی وی و عفونتهای جنسی دیگر را افزایش میدهد.
پاسخ دادن به خشونتهای مبتنی بر جنسیت
- در برخی موارد، مردان ممکن است از ادامه اعمال خشونت به شریک خود خودداری کنند. از سوی دیگر گاهی زنان هستند که رابطه پرخشونت را رها میکنند. این در حالی است که بسیاری از افراد در رابطه خشونتآمیز باقی میمانند.
- خیلی کارها باید برای کاهش احتمال روی دادن خشونتهای مبتنی بر جنسیت انجام شود. مثلا اینکه تکتک افراد باید آموزش ببیند که حق دارند یک زندگی سالم عاری از خشونت داشته باشند.
- هر کس میتواند شبکه افراد مرتبط با خود از جمله خانواده، خویشان، دوستان، همکاران و آشنایان را در مورد پیامدهای خشونتهای مبتنی بر جنسیت آگاه کند.
- افراد، سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای دولتی متعددی روی توقف خشونت مبتنی بر جنسیت کار میکنند. آنها تلاش خود را از روشهای مختلفی پیگیری میکنند. مثلا:
- آموختن روشهای حل مسئله بدون استفاده از خشونت به افراد از طریق آموختن شیوه ابراز عقیده و احساس موثر و محترمانه.
- حمایت از کسانی که تجربه خشونتهای مبتنی بر جنسیت داشتهاند. مثلا برپایی خانههای امن برای اسکان این افراد زمانی که به دنبال کمک و در جستجوی امنیت هستند.
- تلاش برای تغییر عقاید و نگرشهایی که خشونت را عادی و دارای دلیل تلقی میکنند یا قربانی را مقصر میدانند.
- ارتقای هنجارهایی که تفاوت در سبک زندگی را محترم میشمارد.
- تلاش برای تربیت، آموزش و تشویق پسران و مردانی که تلاش میکنند نقشهای پرخاشگرانه مردانه را نپذیرند.
- آموزش دادن به افراد درباره خشونت. مثلا معرفی انواع خشونت و زمینههای روی دادن آن، شناساندن هنجارها و کلیشههای جنسیتی که خشونتهای مبتنی بر جنسیت را تقویت میکنند، آموزش دادن اینکه هرکسی حق دارد در فضای عاری از خشونت زندگی کند و اهمیت نقش هر فرد در تلاش برای کاهش خشونت.
- تلاش برای تدوین و تصویب قوانین پیشگیرانه در زمینه خشونتهای مبتنی بر جنسیت
تغییر هنجارها و نقشهای جنسیتی در طول زمان
- جوامع و فرهنگها همواره در حال تغییر هستند و شرایط زندگی انسانها در طول زمان گاهی بدتر و گاهی بهتر میشود.
- نقش زنان در اکثر نقاط دنیا در حال تغییر است. سرعت این تغییر در برخی مناطق بسیار زیاد است. با این حال در مناطق اندکی هنوز دختران تحتفشار محدودیتها و مشکلات فراوان هستند.
- نقش مردان نیز با سرعت کمتری در حال تغییر است. فرصتهای مردان برای تغییر هویت و نقش بسیار اندک است. بسیاری از مردان همچنان تحتفشار شدیدی برای عمل کردن مثل یک «مرد واقعی[۱۸]» طبق آنچه سنت تعریف میکند، هستند. با این حال از آنها انتظار میرود برخورد محترمانهتر و محبتآمیزتری با زنان داشته باشند. مردان زیادی در سراسر دنیا برای محو خشونت علیه زنان تلاش میکنند. آنها همچنین با بازتعریف «مردانگی[۱۹]» تلاش میکنند تا فرصت بهتری برای مردان فراهم کنند که بهعنوان پسر، مرد، شریک، پدر و همسر نقش بهتری ایفا کنند.
- نگرشها در مورد همجنسگرایان و دگرجنسیت گونهها در برخی از نقاط دنیا بهسرعت در حال تغییر است.
- آگاهی درباره خشونت جنسی در برخی از نقاط دنیا بهشدت در حال افزایش است اما تلاش بیشتری برای کاهش شیوع چنین خشونتهای موردنیاز است.
جنسیت: تصمیمها و کنشهای ما
- اکثر ما میخواهیم پتانسیل خود برای انسان بودن را تا نهایت افزایش دهیم اما کلیشهها و هنجارهای جنسیتی که در ما نهادینه شده است، سرعت روند این رشد را کاهش میدهد.
- برای به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی رایج در زندگی، ما باید روند تاثیر گذاری این کلیشهها را روی هویت، رشد شخصی و انتخابهایمان در زندگی بشناسیم.
- بهمنظور کاهش تبعیض مبتنی بر جنسیت، افراد باید این نوع تبعیض را بشناسند و با آن مقابله کنند. شناخت تبعیضهای مبتنی بر جنسیت گاهی آسان و گاهی دشوار است. این تبعیضها همچنین گاهی کاملا آشکار هستند. در مقابل دادن پستهای کلیدی و دیگر امتیازات به مردان و گاهی هم مثل در نظر نگرفتن پیشنهاد یا عقیده کسی به خاطر جنسیت او پنهان هستند.
- جوانان پتانسیل خوبی برای ارتقای برابری جنسیتی و اجتماعی در جامعه دارند. این هدف میتواند با روشهای مختلفی محقق شود. مثلا:
- تلاش و توجه برای عدم استفاده از زبان تحقیرکننده یا جوکهای توهینآمیز جنسیتی
- جلبتوجه عموم به تبعیض و خشونت مبتنی بر جنسیت
- تلاش برای پیدا کردن افراد به حاشیه راندهشده برای ارائه خدمات و کمکهای فردی
- تلاش برای اینکه با افراد مبتلابه اچ آی وی در جامعه درست رفتار شود.
- تلاش برای تغییر قوانینی که افراد را به دلیل هویت جنسیشان تنبیه میکنند.
- پیوستن به حرکتها، کمپینها و نهادهای اجتماعی بهمنظور محو خشونت علیه زنان
واژهنامه:
جنسیت: عقایدی که بهصورت اجتماعی و فرهنگی برای مردانگی (نقشها، خصایص و رفتارها) و زنانگی (نقشها، خصایص و رفتارها) بهمرور زمان ساخته شده است.
برابری/نابرابری جنسیتی: فرصتهای برابر (یا نابرابر)، مسئولیتها و قدرت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان و مردان
هنجارهای جنسیتی: انتظارات گسترده و ریشهدار درون جوامع و فرهنگها در این مورد که زنان و مردان هر یک طبق چه موازینی باید رفتار کنند.
نقشهای جنسیتی: نقشهای جنسیتی که توسط جامعه یا خانواده به زنان و مردان نسبت داده میشود. مثلا اینکه مردان یا زنان چطور باید رفتار کنند یا چه شغلهایی باید انتخاب کنند.
مردسالاری[۲۰]: نظام سلطه مردان بر جامعه بر مبنای ایده برتری مرد بر زن
جنس: تفاوتهای زیستشناختی زن و مرد که توسط ژنهای افراد تعریف میشود. برای مثال فقط مردان دارای اسپرم هستند. فقط بدن زنان توانایی ساخت تخمک و باروری را دارد. با توجه به این توضیح جنس با جنسیت مساوی نیست.
[۱] Gender roles
[۲] Sex organs
[۳] Gender norms
[۴] Gender stereotypes
[۵] mobility
[۶] gangs
[۷] Social taboos
[۸] Sex workers
[۹] microfinance
[۱۰] Domestic relationship
[۱۱] Domestic partnership
[۱۲] Child marriage
[۱۳] Martial violence
[۱۴] rape
[۱۵] Bodily autonomy
[۱۶] Gender-based violence
[۱۷] Sexual coercion
[۱۸] Real man
[۱۹] masculinity
[۲۰] Patriarchy