بیدارزنی: مرکز بهداشت و درمان فرمانفرمائیان در خیابان آذربایجان است، مرکز شهر و نزدیک محل کارم. دیوارهای آبی و فضایی گرفته دارد اما حضور چندین زوج جوان و شیکپوش و خوشحال که چشمهاشان برق میزند، فضایش را تلطیف کرده است. همهی این زوجهای دست در دست مانند من و همسرم (که البته قرار است تا چند روز دیگر عقد کنیم) برای انجام آزمایشهای پیش از ازدواج به این مرکز آمدهاند و همه در صف طولانی، لیوانهای نمونه ادرار را تحویل میگیرند و بعد خانمها قرار است واکسن کزاز و دیفتری بزنند و آقایان نمونه خون بدهند برای تشخیص تالاسمی. این فرایند یکساعتی طول میکشد و بعد قرار است کلاسهای مجزای زنانه و مردانه داشته باشیم.
بر اساس شنیدههایم فکر میکنم این کلاس، آموزش اصول پیشگیری از بارداری می دهد و شامل توصیههایی مانند گفتههای مشاورها که با هم در زمان پیش آمدن مشکلات حرف بزنید و مهربان باشید و این چیزها. مثل مطالبی که در کلاس تنظیم خانواده دانشگاهها آموزش داده میشود.
در کلاس حدود ۲۰ دختر جوان هستیم، بر اساس قیافهها فکر میکنم همه بین ۲۰ تا ۳۰ سال سن دارند، دور میزی طوسی در اتاقی گرم و خفه نشستهایم و فیلمی پخش میشود که روحانیای که چهرهاش را زیاد در تلویزیون دیدهام، درباره اهمیت ازدواج و فواید ازدواج در سن پایین و اینکه زن و شوهر لباس یکدیگرند حرف میزند. بعدازآن «سیما فردوسی» که او هم یک مشاور تلویزیونی است روی صندلی کنار ساحل نشسته است و توصیههایی برای ما زوجهای جوان دارد. شامل اینکه، از بروز مسائل پیشگیری کنیم، خشممان را کنترل کنیم، با هم مهربان باشیم و احساساتمان را به یکدیگر ابراز کنیم.
بعدازآن خانمی توضیحات حضوری را آغاز میکند و درباره ساختار اندامهای زنانه و مردانه حرف میزند و به زمانی ۲۴ ساعته در سیکل زنان اشاره میکند که برای بارداری مناسب است.
منتظرم که آموزش روشهای پیشگیری را آغاز کند، اما او تاکید میکند که همه شما در سن طلایی فرزندآوری یا «گلدن تایم» قرار دارید، یعنی ۲۰ تا ۳۰ سال و بهتر است بجنبید و با همسرتان درباره تعداد فرزندانی که میخواهید داشته باشید به نتیجه برسید و برنامهریزی کنید. هرچه زودتر بچهدار شوید بهتر است و بارداری بعد از ۳۵ سال برای مادر و فرزند خطرناک است و به مراقبتهای زیادی نیاز دارد. برای بارداری به سیکل ماهیانه توجه کنید و زمان مناسب را انتخاب کنید. بهتر است از ۳ ماه پیش از بارداری زیر نظر پزشک باشید یا در مراکز بهداشت پرونده تشکیل بدهید و با داروهایی که در زمان بارداری نباید بخورید، آشنا باشید و آزمایشهای لازم را بدهید تا کودک آسیبی نبیند.
توضیحاتش در این بخش تمام میشود و از ما میخواهد اگر سوالی داریم از او بپرسیم، از او میپرسم، شما آموزش پیشگیری از بارداری نمیدهید؟ سر تکان میدهد که نه! به او میگویم اگر ما قرار نیست این آموزشها را ببینیم و پیشگیری کنیم، چطور بدون پیشگیری میتوانیم برای بچهدار شدن برنامهریزی کنیم و از سه ماه قبل در این مرکز زیر نظر باشیم؟
جواب میدهد که خب وقتی باردار شدید بیاید و بعد با لحنی تحکمآمیز میگوید ما قبلا این آموزشها را میدادیم اما سیاستها تغییر کرده است و به نظرم بهجای پیشگیری به بچهدار شدن فکر کنید.
یکی از دخترها میگوید، روشهای پیشگیری را که بلدیم و همه میخندند.
در ذهنم میگذرد که بپرسم، آیا دخترها و پسرهای جوان در شهرهای دورافتاده که به اینترنت دسترسی ندارند هم همه دانستههای ما را میدانند؟ اما بحث را ادامه نمیدهم، چون فکر میکنم خانم معلمِ این کلاس دخترهایِ دم بخت، مامور است و معذور و این دخترهای جوان هم میخواهند زود کلاس تمام شود و بروند دنبال خریدهای عروسی و کارهای عقد.
آخر کلاس هم بعد از توضیح درباره سرطان پستان و رحم، به حرفهای بسیار کلی مدرس میگذرد فکر میکردم این حرفها را فقط مادربزرگها به نوههای دختری میزنند، اما چیزهایی مانند اینکه زنان باید در زمان ارتباط با همسر لباس زیبا بپوشند و عطر بزنند و آرایش کنند را مدرس عزیز هم تکرار میکند.
بعد از کلاس همسرم گفت که در کلاس آقایان هم بعد از توضیحات خانم فردوسی، در ادامه فیلم صفحهای آمده که مقدمه روشهای پیشگیری بوده اما خانم آموزشدهنده زود آن را قطع کرده و توضیحاتی درباره آزمایشهایی که روی نمونه ادرار و خون آقایان انجام میشود، داده و به این سوال پاسخ داده که اگر سیگار کشیده باشیم، آزمایش اعتیاد ما مثبت میشود یا نه.
در حیاط دخترهای جوان به همسرانشان میپیوندند و من به این فکر میکنم حالا که اینهمه به داشتن فرزند تشویق شدیم، چند درصد از ما چهاردیواری از آن خود داریم؟ چند نفرمان شاغلیم یا همسرانمان شغلی مطمئن دارند؟ چند نفر از ما اصلا آمادگی ازدواج که هیچ، آمادگی بچهدار شدن داریم؟
البته میگویند بچه رحمت است و با خودش روزی میآورد خدایا دستکم روزی این کودکان را خودت بفرست.
عالیه
از اگاهی رساندنهایتان متشکرم