صدای زنان؛ صدای آلترناتیو

0
229

تا قانون خانواده برابر: جامعه ای را چند صدایی می گویند که در آن شنیدن صدای آهسته و بریده بریده ی فرودستان ممکن شده باشد. این خصلت نباید به حق قانونی آزادی بیان تقلیل داده شود. در وضعیتی می توان از کثرت صداها سخن گفت که هر صدایی به خاستگاه متفاوت خود دست کم شبیه باشد. می نویسیم شبیه باشد؛ چرا که در مورد زنان می توان ادعا کرد که دسترسی آنان به تجربه ی واقعا زیسته شان به صورت دائم از سوی گفتمان مردسالاری محدود می شود. در مصاحبه ی پیش رو اما صدا تنها در مقام استعاره به کار نرفته است. این جا با ابعاد مادی صدا مواجهیم. صدای زنانی را می شنویم که از رادیویی در اتریش سخن می گویند. «کلودیا دل بیانکو» و «هلگا نومایر» از فعالین داوطلب در رادیوی آزادی در وین اند. حوزه ی مطالعاتی آنان جنسیت، رسانه و توسعه است. آن چه در ادامه می خوانید، گزیده ای است از گفتگویی که پیرامون همین محور ها سامان یافته است. 

 

معصومه: دوست داریم بدانیم به نظر شما جایگاه فمینیسم در حال حاضر در اروپا چگونه است؟

هلگا: می دانید، ما در یک دنیای جهانی شده زندگی می کنیم. برای ما مسئله ی اقتصاد بسیار مهم است. الگوی اخیر اقتصادی یک الگوی نئولیبرالی کاپیتالیستی جهانی است، نه به این دلیل که ما چنین می خواهیم بلکه به این خاطر که در حال حاضر این گونه است و زنان در این اقتصاد نقش ویژه ای دارند. البته شرایط برای هر زن و هر جنبشی در کشورها، منطقه ها یا قاره های مختلف متفاوت است. با این حال مشخصه هایی هم در سطح کلی وجود دارند؛ برخی از بخش های اقتصادی به مناطق خاصی از جهان منتقل شده اند. برای مثال، تولید پارچه به آسیای جنوبی، آمریکای مرکزی و کشورهای خاصی در جهان به اصطلاح سوم و فقیر منتقل شده است که درآمد افراد در آن جا بسیار پایین است و این زنان هستند که بیشتر این کارها را انجام می دهند. زنان در این شرایط نه تنها فقیر هستند بلکه سازمان دهی هم ندارند. نه این که نخواهند سازمان دهی داشته باشند بلکه به دلیل شرایط، توانایی سازمان دهی ندارند چون بیشتر کار در خانه انجام می شود و نه در کارخانه یا جایی از این دست. پس ما داریم به جهان از یک زاویه دید فمینیستی نگاه می کنیم و می بینیم که این الگوی اقتصادی دارد زنان را به صورت تحقیرآمیزی سرکوب می کند. وقتی ما به شرایط زنان مثلا در اروپا نگاه می کنیم، همیشه باید موقعیت زنان آسیا و آمریکای جنوبی را هم در نظر بگیریم، به این دلیل که به یکدیگر وابسته هستند. مثلا محصولات پارچه ای که من استفاده می کنم از قسمتی از جهان می آید که در آن زنان رنج می کشند و نمی توانند با حقوق ماهانه ی خود زندگی کنند؛ فرضا خیلی چیزها از بنگلادش می آیند که در آن جا زنان تنها ماهی 30 یورو درآمد دارند و حتی گاهی توانایی تهیه غذا یا چیزهای این چنینی را هم ندارند. بنابراین باید این طور مسائل را در نظر بگیریم. 

م: پس فعالیت های شما بیشتر در رابطه با زنان کشورهای در حال توسعه است؟

کلودیا: ما در سازمانی که کار می کنیم به فعالیت هایی مانند تهیه ی برنامه های رادیویی و نوشتن مقالات می پردازیم. ما می خواهیم از این طریق شرایط و زندگی روزمره ی زنان در سراسر جهان و همچنین این که چگونه این مسئله به ما مربوط می شود را نشان دهیم.

م: آیا شما به کشورهایی مثل بنگلادش یا کشورهای آفریقایی سفر هم کرده اید؟

ه: ما به بعضی از این کشورها مسافرت کرده ایم. اما از آن ها، مثلا از بنگلادش، بازدید کننده هم داریم. خیلی جالب است به این دلیل که آن جا کارگران پارچه خیلی سازمان دهی شده هستند و اتحادیه ی صنفی دارند. ما از اعضای اتحادیه ی صنفی در بنگلادش هم بازدیدکنندگانی داشتیم و با آن ها تبادل آرا کرده ایم.

م: نسبیت فرهنگی در حوزه ی زنان مسئله ی بسیار چالش برانگیزی است. برای مثال، داشتن حجاب در بعضی از کشورهای اروپایی ممنوع است. شما چگونه با این مسائل مواجه می شوید؟ ممکن است بعضی از این شیوه های زندگی با باورهای فمینیستی در تضاد قرار بگیرد؛ مثلا ختنه ی زنان در آفریقا بخشی از سنت آن هاست. چگونه با چنین مشکلاتی که در ارتباط با تفاوت فرهنگی هستند، دست و پنجه نرم می کنید؟

ه: ما خیلی خوشحال هستیم که از کشوری می آییم که گستره ی آزادی و رهایی در آن بسیار وسیع است. اتریش با این که کشور کوچکی است اما مهاجران زیادی دارد؛ مثلا از ترکیه، آناتولی و همچنین بوسنی که با این که یک کشور اروپایی است اما دارای یک اکثریت مسلمان است. در اتریش می توانید هر چیزی می خواهید بپوشید. می توانید با حجاب به دانشگاه بروید -البته نمی دانم که همه جا بتوان حجاب داشت- با این حال اگر دنبال کار باشید و حجاب داشته باشید، ممکن است مردم برخورد خیلی خوبی با شما نداشته باشند. شاید در بعضی از محلاتی که مهاجران زیادی زندگی می کنند، رئیس یک بانک با خود فکر کند «خوب، ما این جا مهاجرانی داریم که به بانک مراجعه می کنند» و آن موقع شاید یک زن با حجاب هم استخدام بکنند. اما شما می توانید هر کاری می خواهید بکنید و هر چیزی می خواهید بپوشید. اگر به دادگاه یا پیش یک وکیل بروید، از شما می خواهند صورت تان را نشان بدهید. البته ما می دانیم که مشاجره ی بزرگی در این رابطه در جریان است، به این دلیل که در کشورهایی مانند فرانسه یا آلمان، عقاید متفاوتی وجود دارند و این باور هست که نپوشیدن حجاب نشانه ی رهایی است. بنابراین موضع گیری های دیگری هم وجود دارند. در این مورد، خیلی خوب است که در اتریش می توانید هرچه می خواهید بپوشید. مثلا در ترکیه دختران اجازه ندارند با حجاب به دانشگاه دولتی بروند و درس بخوانند، بنابراین آن ها گاهی به اتریش می آیند و این جا درس می خوانند. البته هر چیزی تاریخی دارد و [با درنظر گرفتن این امر] ما می توانیم خیلی مسائل را درباره ی بنیادگرایی در ترکیه و در مورد سازمان هایی بررسی کنیم که حجاب را به زور به دختران تحمیل می کنند تا مثلا احساس خاصی در مورد هویت خود داشته باشد. این موضوعی است که می توان خیلی در مورد آن صحبت کرد. اما خوب است که [در اتریش] همه به دانشگاه دسترسی دارند. و درباه ی ختنه ی زنان پرسیدید، که به نظر ما، پیرو نظر سازمان ملل، یک آیین سنتی نادرست است. ما می دانیم که بسیاری از سازمان ها و جنبش های زنان دارند در مخالفت با آن نه فقط در اروپا، بلکه در آفریقا هم فعالیت می کنند. در خود کشورهایی که این آیین اجرا می شود، جنبش هایی بر ضد آن وجود دارند.

م: در خاور دور هم این مسئله وجود دارد و عده ای روی آن کار می کنند. در آن جا بعضی آن را سنتی اسلامی به شمار می آورند.

ه: تا آن جا که ما می دانیم این کار یک سنت اسلامی نیست و بیشتر یک سنت باستانی است. ما می دانیم که در مصر هم نه تنها مسلمانان بلکه مسیحیان و ادیان دیگر نیز این کار را می کنند. اما در اروپا، مثلا در اتریش، این کار ممنوع است و کسی نمی تواند آن را انجام دهد. بنابراین مشکلی که پیش آمده این است که مهاجران آفریقایی که از انجام این کار بر دختران خود منع شده اند، در خانه آن را انجام می دهند که البته این هم ممنوع است. در اتریش سازمان های زنان آفریقایی وجود دارند که با این کار بسیار مخالف هستند و خیلی هم خوب فعالیت می کنند. آن ها خانواده ها را می شناسند، با آن ها صحبت می کنند و مراقب دختران هستند. بنابراین کسانی که از خود این اجتماعات هستند بهترین فعالیت ها را در مخالفت با سنت های نادرست انجام می دهند.

ستاره: خوب است که در مورد کار خودتان بیشتر بدانیم. گفتید که یک برنامه ی رادیویی و یک نشریه فصلی دارید. می توانید بگویید تمرکزتان بیشتر بر چه مسائلی است؟ روی چه موضوعاتی کار می کنید؟

ک: ما در رادیو یک گروه تنظیم کننده داریم به نام «زنان روی آنتن» که همه شان داوطلب هستند و برای برنامه های رادیویی پولی دریافت نمی کنند. هر موضوعی می تواند انتخاب شود. موضوع باید از نگاه فمینیستی باشد. چون ما در یک ان جی او کار می کنیم و با ان جی او های دیگر در اتریش در ارتباط هستیم، می دانیم زنان یا فعالان زن از ان جی های دیگر چه زمانی می آیند و آن گاه آن ها را با این گروه تنظیم مرتبط می کنیم. بنابراین برنامه ی رادیویی به این صورت کار می کند. نشریه چهار بار در سال منتشر می شود و هر شماره موضوع خاصی دارد. برای مثال آخرین شماره در مورد انقلاب های عربی بود. اما نشریه یک بخش هم دارد که می تواند در مورد هر موضوعی باشد.

م: تقریبا چقدر مخاطب دارید؟

ه: ما در رادیوی آلترناتیو، یعنی رادیوی محلی یا رادیوی آزاد کار می کنیم. از دهه ی 1990، ما به نوعی یک جنبش رسانه ی آزاد داشته ایم. از آن زمان رادیوی آزادی در وین برای همه ی شهر داریم و گروه های زیادی از آن استفاده می کنند. فرضا اگر شما یک گروه باشید می توانید در هفته یک ساعت برنامه داشته باشید یا اگر توانایی داشته باشید بیشتر و شما می توانید این یک ساعت را با موضوعات خودتان پر کنید. خیلی از گروه ها این کار را می کنند. ما هم یکی از همین گروه ها هستیم و هفته ای یک ساعت برنامه ای داریم به «دیالوگ جهانی». این رسانه های آلترناتیو خیلی خوب کار و مشارکت می کنند اما منابع مالی آن ها بسیار کم است. برای مثال گزارشگران و در مورد ما گروه تنظیم، پولی دریافت نمی کنند. به علاوه ایستگاه رادیویی پول سرشماری یا تحقیق در مورد این که چه تعداد آدم به برنامه گوش می کنند را ندارد. اما به هر حال در وین که یک شهر تقریبا دومیلیون نفری است به برنامه ی ما گوش می کنند. فکر می کنم حدود ده هزار شنونده داریم، دقیقا نمی دانم.

م: چگونه بازخورد می گیرید؟

ه: ما برنامه های خود را از یک ایستگاه رادیویی در وین پخش کردیم. سال 2005 این کار را شروع کردیم و برنامه هایمان خیلی خوب بود، به این دلیل که می دانستیم داریم چه کار می کنیم، پژوهشگران خوبی بودیم و می دانستیم چطور یک برنامه ی رادیویی درست کنیم. بنابراین به سرعت بعد از چند ماه از شروع کارمان در 2005، ایستگاه های رادیویی دیگر خواستار برنامه ی ما شدند. پس ابتدا در وین شروع کردیم، بعد به یک ایستگاه رادیویی دیگر در یک ایالت دیگر در جنوب اتریش گرفتیم. بعد از چند ماه دوباره یک ایستگاه رادیویی در غرب اتریش برنامه را خواست. از پارسال هم یک ایستگاه رادیویی دیگر در شهری در جنوب وین خواستار برنامه شد. پس ما می دانیم کسانی هستند که رادیوی ما را گوش می کنند و آن را دوست دارند. وقتی که کار تنظیم و پخش را انجام می دهیم، برنامه را در اینترنت هم می گذاریم. به علاوه ما از برنامه هایمان برای آموزش بزرگسالان هم استفاده می کنیم. می توان از آن ها برای [اهداف] آموزشی در کارگاه ها استفاده کرد. به این دلیل که برنامه رایگان است، گاهی کسانی برای مثال از آلمان یا سوئیس پیغام می گذارند. یعنی آن ها برنامه را دریافت می کنند. آیا شما تا به حال تجربه ی برنامه ی رادیویی داشته اید؟

م: نه، به این دلیل که امکان ایجاد رسانه ی آزاد به این صورت وجود ندارد. تمام آن ها از سوی دولت کنترل می شود. با این حال بعضی گروه ها رادیوی اینترنتی دارند اما مخاطبشان بسیار محدود است و خیلی با رادیوهایی که روی موج می روند متفاوت است.

ه: بله. به این دلیل [پرسیدم] که ما همین را به جوانان آموزش می دهیم. ما به آن ها یاد می دهیم که چگونه یک برنامه ی رادیویی درست کنند.

س: هدف نهایی شما چیست؟

ه: هدف اصلی ما این است که مردم را از مناسبات قدرت در نظام جهانی، در اتریش، در سرتاسر جهان یا بین دو کشور متفاوت، آگاه کنیم.

ک: هدف دیگر ما این است که زنان را ترغیب کنیم که صدایی از آن خود داشته باشند، از رسانه استفاده کنند و بنویسند.

س: می گویید هدفتان تاثیرگذاری بر مناسبات قدرت است، برای ارزیابی میزان تاثیرگذاری کارتان چه معیارهایی دارید؟ مثلا شنیدن چه خبری به شما این احساس رضایت را می دهد که به هدفتان نزدیک تر شده اید؟

ه: سوال بسیار جالبی است، به این دلیل که پاسخ دادن به آن آسان نیست. ببینید در اتریش، اروپا و سراسر جهان از یک طرف رسانه آلترناتیو را داریم که خود ما هم در آن بستر حرکت می کنیم و از طرف دیگر حجم عظیمی از گفتمان رسانه های توده ای غالب وجود دارند. بیشتر اوقات در این رسانه های توده ای غالب، اطلاعاتی در مورد مسائل و آیین های خوب و پیشرفت ها نیست. همچنین در مورد برخی مسائل بد هم اطلاعاتی نیست. تنها اطلاعات خاصی در آن ها ارائه می شود. در همین حال، ایده ی ما این است که جهان دیگری ممکن است. یعنی باید امکان پذیر باشد، چون اگر چنین نبود، آن موقع باید می رفتیم خودمان را می کشتیم! در محدوده ی این اطلاعات، اطلاعاتی هستند که باعث خوشحالی ما می شوند؛ درباره ی جنبش زنانی که در حال پیشرفت است. ما نمونه هایی از تجربه های عالی فعالیت های زنان را داریم. برای مثال، دوستی در نیکاراگوئه داریم که اهل یک حاشیه ی بسیار فقیر در کناره ی اقیانوس اطلس است. آن جا مردم از خطوط اینترنت برخوردار نیستند، چون حتی برق هم ندارند و خودشان برق تولید می کنند. آن ها نه اینترنت دارند، نه رادیو و نه تلویزیون؛ با این همه جنبش زنانی دارند که برای خود یک ایستگاه رادیویی ایجاد کرده است و هنگامی که دوستمان این خبر را به ما گفت، خیلی برایمان خوشایند بود. این ایستگاه رادیویی که گردانندگان آن زن هستند، در مخالفت با خشونت علیه زنان کار می کند. بنابراین الان آن ها قدرت جهان را در دست دارند. خودشان تصمیم می گیرند که چه پیغامی را به مردم بدهند. وقتی شما چنین ابزاری دارید، یعنی ابزار خیلی مهمی در دست دارید. بعدها آن ها برای دختران تیم های فوتبال به راه انداختند. فوتبال و رادیو در کنار هم به این معنی است که شما می تواند گزارش خودتان را تولید کنید. دختران به زمین فوتبال می روند، مسابقه می دهند، گزارش تهیه می کنند و بعد به رادیو می روند و برنامه ی ورزش خودشان را درست می کنند. بنابراین خبرهای خوب زیادی هست. البته خلق یک جهان دیگر آسان نیست. اما قدم به قدم! شما چطور ارزیابی می کنید؟

م: ما هم امکانات و نیروی لازم را برای گرفتن بازخورد رسمی نداریم. بازخوردی که می گیریم برخاسته از تجربه ی روزمره ما در رابطه با زنان دیگر است. در بین فعالان به این صورت است که مثلا آن ها در برنامه ی خود به ما اشاره می کنند یا از ما دعوت می کنند، لینک ما را در سایت خودشان می گذارند. گاهی در محیطی مثل دانشگاه وقتی با آدم ها حرف می زنید اگر چیزی در این موارد شنیده باشند، این نشان می دهد که گفتمان ما در حال گسترش است. از آمار بازدیدهای سایت هم استفاده می کنیم. اما در نهایت روش واقعا علمی برای این کار نداریم.

ه: آیا جوانان زیادی به فعالیت هایتان علاقه مند هستند؟

س: علاقه مند که هستند اما بستگی به شرایط کشور هم دارد. معمولا همدلی می کنند اما مشکل این است که عملا محافظه کار هستند.

ه: خب شما چگونه کار می کنید؟

م: ما فعالیت هایی در حوزه های خشونت علیه زنان، قوانین خانواده، حق زنان بر بدنشان و مسائل مربوط به اشتغال آنان داریم. گاهی هم مطالبات خاصی داریم؛ برای مثال اخیرا به مجلس رفتیم تا در مورد لایحه مربوط به گذرنامه که بر اساس آن محدودیت هایی برای خروج زنان از کشور به وجود می آمد، اعتراض کنیم. حدود سه هزار امضا جمع آوری کردیم، به مجلس رفتیم و با نمایندگان صحبت کردیم. البته این لایحه فعلا معلق شده است.

س: از طرفی سعی می کنیم برای بسط مطالباتمان بیشتر از روش های مشارکتی استفاده کنیم؛ یعنی به صورت یک سویه مجموعه ای از داده ها را به جامعه منتقل نکنیم. این مساله هم وجود دارد که به دلیل ضعف نهادهای مستقل جامعه مدنی آدم ها حالا سعی می کنند مشکلاتشان را به صورت فردی حل کنند. به خاطر همین تمرین کار جمعی به ویژه به صورت مشارکتی اهمیت پیدا می کند.

ه: همه ی کارها داوطلبانه است؟

م: همه ی کارها داوطلبانه است. به علاوه حامی نداریم. این سوالی است که من هم می خواستم از شما بپرسم، قبلا گفته بودید که از جاهای مختلف کمک می گیرید، چگونه استقلال خودتان را از این حامیان مالی حفظ می کنید؟

ه: بیشتر کاری که ما هماهنگی آن را انجام می دهیم به صورت داوطلبانه است، یعنی پولی در قبال آن دریافت نمی کنیم. در نشریه همه ی نویسنده ها بدون دریافت پول می نویسند. آن ها به این دلیل این کار را می کنند که فرضا در یک زمینه تخصص دارند و می خواهند مقاله شان خواننده داشته باشد. به علاوه کار ما در رادیو هم به صورت داوطلبانه است. با این حال ما باید هماهنگی هایی انجام بدهیم. مقاله ها باید سر وقت برسند تا بتوانند در زمانی مشخص ویراستاری شوند و به چاپ برسند. ما تعدادی هم مشترک داریم، به این معنی که نشریه باید در زمان مشخصی به دست آن ها برسد تا آن ها به ما پول بدهند. به علاوه در رادیو یک نفر مسئول هماهنگی کارها هست که دستمزد می گیرد اما آن قدری نیست که بتوان با آن زندگی را چرخاند و کسی که مسئول این کار است، شغل دیگری هم دارد. او مقدار کمی دستمزد می گیرد تا کار را به موقع انجام دهد. با این همه بیشتر کارها به این دلیل انجام می شوند که پولی در کار نیست، چون اگر برای این کار پول بگیرید، رقابت و مسائل دیگر به وجود می آید. اصلا موفقیت کار در همین است.

ک: بله. یک مسئله این است اما یک دلیل دیگر که سازمان ما می تواند به صورت مستقل کار کند هم این است که ما به هر حال از بعضی وزرات خانه ها پول می گیریم ولی برای یک فعالیت از چند وزارت خانه ی مختلف پول می گیریم و بنابراین هر یک از آن ها تنها بخشی از کار و نه همه ی آن را تقبل می کنند.

س: ساختن برنامه ی رادیویی را با چه ساختار اداری صورت می دهید؟ می خواهم بدانم شما چطور کار گویندگان و گروه تنظیم را هماهنگ می کنید؟ آیا سلسله مراتبی وجود دارد یا همه چیز به صورت افقی است؟

ه: ما در حوزه ای به نام سیاست توسعه کار می کنیم. سازمان های بسیاری در این بخش روی توسعه کار می کنند. دولت نیز نسبت توسعه گرایش دارد. برای مثال در اتریش بخشی از وزارتخانه ی امور خارجه به مسائل توسعه اختصاص دارد. یعنی فرضا دولت اتریش و این وزارتخانه حامی پروژه های خاصی در آفریقا، آمریکای مرکزی یا هر جای دیگری هستند. از طرف دیگر ان جی او ها و کلیساهایی هم که خود دارای سرمایه هستند، نسبت به توسعه موضع گیری های مختلف دارند. حالا ما با یک سازمان فمینیستی کار می کنیم که موضع گیری ما را نسبت به توسعه دارد؛ یعنی توسعه در معنای بین المللی آن. اتریش کشور بسیار کوچکی است و همه یکدیگر را می شناسند. مثلا همکاران ما در جنبش زنان کاتولیک با فعالانی از جنوب آمریکا یا آسیا همکاری می کنند و گاهی آن ها را دعوت می کنند؛ مثلا برای کار روی کارگران خانگی. سپس هنگامی که آن ها به اتریش می آیند، همکاران مان به ما اطلاع می دهند که مثلا یک فعال از سریلانکا یا بنگلادش آمده است و دارد روی حقوق کارگران یا کارگران خانگی کار می کند. سپس ما تحقیقاتی درباره ی شرایط آن ها انجام می دهیم، در اینترنت جستجو می کنیم یا ممکن است از قبل اطلاعات داشته باشیم و بعد او را به برنامه رادیویی مان دعوت می کنیم یا با او مصاحبه ی جداگانه ای درباره شرایط شوراهای صنفی زنان در بنگلادش می کنیم. این مسئله خیلی جالب است به این دلیل که خیلی به ما مربوط می شود؛ خیلی از اجناس پارچه ای از بنگلادش به اتریش می آیند. به همین دلیل در اتریش ما یک سازمان یا جنبش مصرف کنندگان داریم به نام «جنبش لباس های پاک». چیزی در مورد آن شنیده اید؟ این جنبش در کشورهای مختلف اروپا و چه بسا در سراسر جهان فعالیت دارد. فکر می کنیم در شمال آمریکا، در کانادا هم فعالیت کنند، مطمئن نیستم. این جنبش با کشورهایی مثل چین، بنگلادش، سریلانکا و کشورهای جنوب شرق آسیا که در حال حاضر پارچه تولید می کنند، ارتباط دارد. آن ها از بسیاری از شرایط کاری اطلاع دارند، مثل این که گاهی جایی اعتصاب می شود یا حادثه ای برای کارگران پیش می آید و چیزهایی از این دست. بنابراین ما تحقیق می کنیم و یک مصاحبه خوب با آن فعال اجتماعی می گیریم.

م: در بخش اول پاسخ تان گفتید که با بخش سیاست توسعه کار می کنید… ولی ما در واقع پرسیدیم که خود رادیو چگونه گردانده می شود. آیا بخش مافوقی یا چنین چیزی دارید؟ می توانید کمی بیشتر در این مورد توضیح بدهید؟ 

ک: ما تنها بخشی از رادیو هستیم. ما گروه تنظیم کننده هستیم، یک مسئول هماهنگی هم هست و بقیه هم بدون دستمزد کار می کنند. بنابراین سلسله مراتبی به آن صورت وجود ندارد.

ه: همان طور که گفتم در دهه ی 1990 جنبش رسانه ی آلترناتیو ایجاد شد و آن ها مانند رادیوهای دولتی از سلسله مراتب برخوردار نیستند. شما یک ایستگاه رادیویی دارید که، مثلا در مورد ما، می توانید 24 ساعت روز را در آن برنامه پخش کنید، ما فقط یک ساعت را گرفته ایم. ما هر سه شنبه از ساعت یک تا دو بعدازظهر برنامه ادیت می کنیم. از ساعت دوازده تا یک گروه دیگری برنامه دارد و ما وقتی به استودیو می آییم آن ها را می بینیم. بعد ما یک ساعت آن جا هستیم و وقتی هم می رویم، گروه بعدی می آید. ما می توانیم هر طور می خواهیم برنامه مان را درست کنیم و گروه های دیگر هم به همین ترتیب. به طور کلی ایستگاه رادیو به صورت مشارکتی استفاده می شود. و به این دلیل که یک رادیوی محلی است، در هر صورت باید به وین مربوط باشد. یعنی گروه باید کمابیش از وین باشد. به علاوه قوانینی هم وجود دارد اما مشارکتی هستند. مثلا برنامه ها نباید نژادپرستانه یا مبتنی بر تبعیض جنسیتی باشند. برنامه ها باید دموکراتیک باشند، تعصب مذهبی در آن ها نباشد. شما می توانید هرچه می خواهید در مورد مذهب بگویید اما نباید به دیگران بی احترامی کنید.

س: برگردیم به نئولیبرالیسم. الان شرایط اروپا چگونه است؟ یعنی به طور کلی توجه بیشتر گروه ها به در حال توسعه معطوف شده است؟ چه فعالیت هایی در کشور خودتان انجام می دهید؟

م: بله، آیا فعالان دیگر هم در کشور شما به مسائل در حال توسعه توجه نشان می دهند؟

ه: گروه های زنان بسیار دیگری از جمله گروه های همبستگی وجود دارند. در خیلی از آن ها مرد و زن با هم کار می کنند.

س: در حال حاضر واکنش این فعالان و جنبش های اجتماعی نسبت به این سیاست ها چگونه است؟

ه: در جریان بحران اقتصادی سال اخیر که از 2008 شروع شده بود، جنبش های زیادی در مخالفت با سیاست های ریاضتی به راه افتاد. بودجه ی خیلی از برنامه ها در اتریش و به طور کلی در اروپا کاهش پیدا کرد. جنبش های بزرگی بر ضد این سیاست ها وجود دارند. شاید توجه کرده باشید، اگر بودجه کاهش پیدا کند، اول از همه بودجه ی برنامه های زنان و برنامه های فرهنگی و آموزشی کم می شود. اول از ان جی او ها شروع می کنند، بعد بخش عمومی و بعد هم برنامه های دیگر. در مورد ما، همه ی زنانی که در سازمان ها کار می کنند، در بخش به اصطلاح سیاست توسعه پلاتفورم دارند؛ ما همیشه در اعتراضات در مخالفت با کاهش بودجه ی برنامه ها شرکت می کنیم. چون همان طور که پیش از این گفتم، دولت اتریش سیاست هایی در رابطه با توسعه دارد و حامی برخی پروژه ها در بعضی کشورهاست و خیلی از بودجه ی این کار کاسته می شود. البته از بودجه ی فعالیت های ما در حوزه ی ارتباطات و آموزش نیز کاسته می شود.

م: اما سوال آخر. برای زنان کشورهای در حال توسعه چه آینده ای می بینید؟ چه امکان هایی برای آن ها می بینید؟ 

ه: خیلی جالب است چون اگر شما به یکایک کشورها یا به همه شان به طور کلی نگاه کنید، جنبش های بسیار جالب توجهی در آن ها مشاهده می کنید. به ویژه زنان خیلی خوب سازمان یافته اند. حتی با این که چیز زیادی در مورد ایران نمی دانیم اما خبرهایی هم که می شنویم همه در مورد زنان است. زنان هستند که ایستادگی می کنند. پس جنبش های بسیار جالبی در آسیا، آمریکای لاتین و غیره وجود دارند. چه می توان گفت؟ منظورم این است که آسان نیست… اما فکر می کنم که جهان دیگری ممکن است.

م: گفتید که در نشریه ی خود روی انقلاب های عربی کار کرده اید. مثلا در مصر زنان پس از انقلاب با مشکلات بسیاری مواجه شدند. نظر شما چیست؟ فکر می کنید که زنان عرب می توانند بعد از این انقلاب ها به شرایط بهتری دست پیدا کنند؟ آیا می توانند به جایگاه شایسته تری نسبت به گذشته برسند؟

ک: در حال حاضر می بینیم که در بعضی کشورها قوانین مربوط به زنان حتی از پیش از انقلاب هم بدتر هستند و این شرایط را برای زنان سخت تر هم کرده است. اما فکر می کنم، هنوز زنانی هستند که برای حقوق خود مبارزه می کنند. فکر می کنم چیزی که مهم است این است که آن ها امید خود را از دست نمی دهند.

ه: و باید بگویم نه هنوز بلکه به ویژه همین حالا! ما هیچ وقت مثل الان چنین ارتباط نزدیکی با صدای این همه زن نداشته ایم. بنابراین شاید این بهترین شرایط نباشد، اما ما فکر می کنیم که امیدی هست. و حالا ما می خواهیم نظر شما را بدانیم!

م: ما در برزخ هستیم، حد فاصل بین زندگی این دنیا و آن دنیا. شرایطی است که تعلیق زیادی دارد. ما نمی دانیم چه خواهد شد. در کشورهایی مثل کشورهای عرب که به تازگی انقلاب کرده اند، زمینه برای تغییرات دیگر آماده است. آن ها در شرایط انقلاب هستند و می توانند تغییرات رادیکال بیشتر و بیشتری در زندگی خود به وجود بیاورند. این جا اما در شرایطی گرفتاریم که به نظر می آید هیچ چیز تغییر نمی کند، نه چیزی بهتر می شود و نه بدتر. با این حال ما به فعالیت هایمان ادامه می دهیم، چون ناچاریم که امیدوار باشیم.

ه: عالی است! ممنون.