تا قانون خانواده برابر: هنوز هم خیلی ها معنایش را نمی دانند و یا درک درستی از آن ندارند. حتی آنهایی که در معرضش هستند، آنها که می زنند و آنهایی که کتک می خورند و ناسزا می شنوند، مورد تجاوز قرار می گیرند، معنایش را به درستی درک نمی کنند. خیلی از مردان و زنان نمی دانند که حتی شنیدن یک ناسزا یا مورد بی محلی قرار گرفتن از سمت همسرخود نوعی خشونت است.
خشونت علیه زنان در بیشتر موارد از نظرها پنهان است. زنان به دلایل فراوانی از جمله شرم و حیا، ترس و جلوگیری از بی آبرویی خانواده خود، وضعیت خشونت بار زندگی خود را از دیگران می پوشانند و به همین دلیل آمار درست و دقیقی از خشونت علیه زنان به دست نمی آید.
زنان ایرانی در فضای زندگی زیر سلطه پدر، برادر، شوهر… هستند؛ در فضای شغلی زیر سلطه سلیقه های مردسالار روسا و مدیران مذکر هستند و در فضای اجتماعی هم زیر سلطه سنت های زن ستیز احساس ناامنی می کنند. این زنان با خشونت بزرگ شده اند و زندگی کرده اند پس به نوعی به خشونت تسلیم شده اند و کمتر واکنشی از خود نشان می دهند.
25 نوامبر روز بین المللی مبارزه با خشونت علیه زنان است. در 25 نوامبر 1960 سه خواهر به نام های منیروا، ماریت ترزا و بتریه میرابل که از فعالین علیه رژیم نظامی در جمهوری دومینیکن بودند به ظاهر در یک تصادف کشته شدند. فمینیست های آمریکای لاتین و همچنین فعالین زنان در سال 1981تصمیم گرفتند که روز 25 نوامبر را روز جهانی خشونت علیه زنان اعلام کنند. امروزه در بسیاری از کشورهای جهان مراسم ها و تظاهرات مختلفی علیه خشونت به زنان برگزار می شود و سازمان ملل هم این روز را روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان به رسمیت شناخته است.
خشونت علیه زنان انواع مختلفی دارد که شامل خشونت های خانگی، تجاوز، قاچاق زنان و دختران، روسپیگری اجباری، خشونت های ناشی از جنگ مثل قتل و تجاوزهای برنامه ریزی شده، بردگی جنسی، قتل برای دفاع از شرف و ناموس، انتخاب جنسیت نوزاد و سایر اعمال و سنت هایی که همراه با خشونت علیه زنان است. این خشونت در حوزه های خصوصی و عمومی علیه زنان اعمال می شود.
حوزه خصوصی
این حوزه شامل تمام اشکال خشونتی می شود که در محیط خانواده نسبت به زنان و دختران اعمال می شود و به آن خشونت خانوادگی می گویند. این خشونت، خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع می پیوندد و عموماً میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده اند.
خشونت خانوادگیمی تواند جسمانی، جنسی، روانی یا عاطفی باشد. سوء استفاده مالی و محدود کردن فرد نیز از جمله خشونت های خانوادگی است که علیه زنان اعمال می شود. خشونت خانوادگی در میان تمام طبقات اجتماعی، گروه های سنی، نژاد، جنس و شیوه زندگی رخ می دهد.
در گزارش های مربوط به خشونت خانگی معمولاً زنان و کودکان به عنوان قربانیان اصلی و مردان به عنوان افراد خاطی قید می شوند. بنابر آمار جهانی 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی زنان هستند. آمارها نشان می دهد که 66 درصد از زنان ایرانی، از اول زندگی مشترکشان حداقل یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند. با این حال میزان و انواع خشونت خانوادگی در استان های مختلف ایران از تنوع و تفاوت های زیاد و معنا داری برخورداراست.
بنا به گزارش سازمان بهزیستی ایران در سال 1384، ظرف شش ماه، هشت هزار مورد خشونت خانوادگی علیه زنان گزارش شده است یعنی به طور متوسط روزانه حدود 44 مورد خشونت به اطلاع مسئولان می رسد در حالی که بسیاری از موارد دیگر هیچ وقت به نهادهای رسمی گزارش نمی شود. خشونت جسمانی و امروزه خشونت روانی از شایع ترین نوع خشونت خانوادگی در ایران به شمار می روند.
نگاه متفاوت به دختر و پسر خشونتی آشکار است
در خانواده های ایرانی دخالت افراد مذکر بر فرزندان دختر اصل پذیرفته شده ای است. در غیاب پدر، سایر افراد ذکور خانواده مانند برادر،عمو، دایی، و … به خود این حق را می دهند تا در امور شخصی دختران خانه دخالت کنند و برای آنها تصمیم بگیرند. جایی که برای دختران در ذهن افراد ذکور خانواده تعیین شده است و ریشه های هزاران ساله دارد فضای بسته خانه است.
نگاه افراد خانواده به فرزندان پسر، با آنچه در مورد دختران گفته شد، متفاوت است و در نتیجه فضای خانه پدری برای رشد شخصیت و اعتماد به نفس پسران و ایجاد روحیه جاه طلبی و مبارزه جویی در آنها متناسب است. پسران نوجوان تمام طبقات اجتماعی می توانند در هر ساعتی از شبانه روز در کوچه و خیابان باشند و ساعات فراغتشان را با همسالان خود بگذرانند. دختران اما در قلمروهای معینی حضور دارند و خارج از آن قلمروها نمی توانند حضور داشته باشند. برای دختران حضور در یک بازی دسته جمعی در محله و در انظار عمومی حتی با رعایت حجاب کامل قابل تصور نیست. در پاره ای از شهرهای ایران، حتی خروج دختر از خانه برای خرید عوارض و تبعات خشونت بار خانوادگی به بار می آورد زیرا عرف آن شهر خروج دخترز خانه را خروج او از قلمروی اقتدار خانواده و نشانه بی غیرتی افراد ذکور خانواده تلقی می کند.
از دیگر موارد خشونت علیه زنان در خانه پدری می توان به خانه نشین کردن دختران در خانواده های روستایی اشاره کرد. به این ترتیب که دختر بچه ها موظف هستند به مادران خود در امر بچه داری، آشپزی و خانه داری یاری رسانند و چون فراگیری و انجام این امور برای دختران در اولویت قرار دارد، آنها نمی توانند به درس و مشق خود برسند و خانه نشین می شوند. در نتیجه از تحصیل دختران هم به این صورت جلوگیری می شود.
ریاست مرد بر خانواده زمینه ساز خشونت است
ریاست مرد بر خانواده و قدرت وسیعی که قانون و عرف به او اهدا کرده، زمینه ساز اعمال خشونت علیه زنان در حوزه خصوصی است.
با وجود این که امروزه به شمارِ زنان شاغل و حتی سرپرست خانواده افزوده شده است، این تصور عمومی همچنان وجود دارد که مرد نان آور خانواده است و البته قوانین هم بر آن صحه می گذارند. مرد در مقام رئیس و مدیر و نان آور خانواده برای خود اختیارات وسیعی قائل است و البته زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه نیز بر آن ها مهر تایید می زند. در مواردی که مرد احساس می کند شالوده قدرت انحصاری و ریاستش مورد تهدید قرار گرفته است، دست به خشونت جسمی و روانی می زند؛ برای زن محدودیت و مشقت مالی ایجاد می کند و با استفاده از اختیارات مطلق خود حتی روابط او را با دوستان و افراد خانواده کنترل می کند، به حدی که می تواند عملاً زن را در خانه اش زندانی کند. حتی در مواردی دیده شده است که مرد خانواده کتاب هایی را که همسرش می خواند کنترل می کند و مانع خواندن بعضی از کتاب ها توسط همسرش می شود.
حوزه عمومی
خشونت علیه زنان در حوزه عمومی بسیار گسترده است و در اینجا به ذکر چند مورد آن اکتفا می کنم.
آداب و رسوم
در بسیاری از موارد آداب و رسوم خشونت علیه زنان را ترویج می کند. به عنوان مثال نمونه ایی از رسوم متداول و رایج در بافت قبیله ای بخشی از مناطق جنوب ایران چنین است:
– چنانچه زنی با مردی رابطه آزاد جنسی برقرار کند به دست افراد ذکور خانواده خود به قتل می رسد.
– اگر مردی از مردان یک قبیله، مردی از یک قبیله دیگر را به قتل برساند، برای ختم نفاق و خصومت پنج زن از قبیله جانی به عقد نکاح پنج مرد از قبیله مقتول در می آیند. به این رسم در برخی مناطق (فصل) گفته می شود و در برخی مناطق دیگر(خون بس) . لازم به ذکر است که در جریان اجرای این رسم، پنج زنی که توسط شیوخ ( مردان مقتدر قبیله) انتخاب می شوند حق اعتراض ندارند.
– هر دختری در درجه اول باید با پسر عمویش ازدواج کند. امتناع دختر یا خانواده او تبعات خطرناکی را در پی دارد و پسر عمو می تواند مجلس عروسی را به هم بزند.
از دیگر مواردی که در کل جامعه قدرت اجرایی دارد می توان از آداب و رسوم مربوط به (شب زفاف) نام برد. این رسم رفتارهای خشونت آمیز جنسی علیه زنان را تجویز می کند.
طبق این رسم، داماد باید در شب عروسی بتواند پرده بکارت زن را پاره کند تا مردانگی اش ثابت شود و پاکی و نجابت عروس هم مورد تایید قرار گیرد. دستمال سفیدی که در شب زفاف در اختیار عروس و داماد گذاشته می شود، چنانچه بعد از وقوع نزدیکی با لکه های خون رنگین بشود، علامت روسفیدی عروس است و نشان می دهد که مرد توانسته است زن را تصرف کند. مراسم شب زفاف از تبعات مالکانه ای است که مرد بر زن خود دارد و از همان اولین شب عروسی آغاز می شود.
این رسم علاوه بر خشونت جسمی و جنسی، فشارهای سخت عصبی و روانی نیز بر زن وارد می کند.
فرهنگ شفاهی و کتبی
متاسفانه اصلاحات و ضرب المثل هایی که در فرهنگ شفاهی ما رایج است و دهان به دهان می چرخد نیز حامل پیام خشونت علیه زنان و ترغیب مردان به انجام آن است. برای مثال، اصطلاح (گربه را درِحجله باید کشت) به معنای آن است که باید زن را از همان شروع زندگی با رفتار خشونت بار مرعوب و مطیع کرد. یا اصطلاح (زن-ذلیل) نیز صفت تحقیر آمیزی است، برای مردانی که به نظرات همسران خود احترام می گذارند.
در اینجا نمونه هایی از تصویر زن در متون فرهنگی را می آوریم:
– از سه چیز باید حذر کرد: دیوار شکسته ، زن سلیطه، سگ گیرنده
(علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، امیر کبیر، جلد 3 و 4، ص 135)
– زن ناقص العقل است.
(همان، جلد 2، ص 926)
– اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟
(همان، جلد 3 و 4، ص 169)
– زن که رسید به بیست باید به حالش گریست.
(همان، ج2، ص 925)
– زنان را همین بس بوَد یک هنر / نشینند و زایند شیران نر
(همان، ج 2، ص 920)
– زنان چون درختند سبز آشکار / و لیک از نهان زهر دارند بار
(همان، جلد 2، ص 919)
اما جدای از این ضرب المثل ها، نقش سنت ها و پاره ای تفاسیر سنتی از دین در ایران مهم است چرا که باورهای اعتقادی در کانون سنت ما قرار دارد. از نگاه سنت گرایان در روابط دو جنس نابرابری مطلق حاکم است. این طرز تفکر بر ساختار ذهنی مردم تاثیر عمیقی بر جای گذاشته است، و یکی از عوامل سرکوب زنان در خانواده و در عرصه های اجتماعی و سیاسی شده است به طور مثال می توان به این موارد اشاره کرد:
– زنان ناقص العقل و ناقص الحظ هستند. زیرا زن از زیادی گِلِ مرد یا دنده چپ او آفریده شده است.
– زنان هرگز نمی توانند در شایستگی و کمال به مردان برسند.
– روا نیست زن را که با مرد بیگانه سخن گوید، الا به درشت و به زجر.
– زن نمی تواند در جامعه اسلامی زمام حکومت و ولایت امر را به دست گیرد، زن نمی تواند به مسند قضاوت و حکم تکیه بدهد.
نقش قانون درکاهش خشونت علیه زنان
در برخی کشورها قانون و نیروی پلیس حامی قربانیان خشونت خانوادگی هستند و در این باره توصیه های زیادی را در اختیار زنان و دختران قرار می دهند. شکایات خشونت خانوادگی در این جوامع جدی گرفته می شود و مجازات سنگین در پی دارد.
اما این وضعیت در تمام کشورها صدق نمی کند: مثلا در کشوری مانند پاکستان، بسیاری از مردم نیروی پلیس را از جمله عاملان خشونت علیه زنان می دانند و از مراجعه به پلیس صرف نظر می کنند. (2)
در شماری دیگر از کشورها هم اگر چه زنان از سوی نیروی پلیس مورد تهدید نیستند، اما مورد حمایت هم نیستند. دادگاه و پلیس با اینکه خشونت خانگی را موضوعی خانوادگی و خصوصی قلمداد کرده و برای مانع شدن از آن اقدامی نمی کنند.
پس به جز معدود کشورهایی، بخش بزرگی از جمعیت زنان جهان نسبت به دریافت کمک برای مقابله با خشونت خانگی احساس بی اعتمادی کرده و خود را بدون حامی می بینند.
مدافعان حقوق بشر می گویند که این وظیفه دولت ها و سازمان هاست که قوانین را اصلاح کرده و از اجرای صحیح آن اطمینان حاصل کنند.
دولت ها می توانند با ایجاد خانه های امن برای دفاع از زنانی که قربانی خشونت شده اند گامی مثبت در این راه بردارند. صدها سازمان مدافع حقوق بشر برای جلوگیری از خشونت علیه زنان در سطح ملی و بین المللی فعالیت می کنند و با علنی کردن ابعاد جرائم علیه زنان، دولت ها را برای اصلاح قوانین و واکنشی شدیدتر در این زمینه، تحت فشار گذاشته اند ، سازمان عفو بین الملل یکی از فعال ترین سازمان ها برای جلوگیری از خشونت علیه زنان در سراسر جهان است اوایل سال 2005 این سازمان و کمیسیون ملی زنان بریتانیا با انتشار گزارشی از دولت بریتانیا خواستندتا با اتخاذ «استراتژی منسجم» به همه اشکال خشونت علیه زنان پایان دهد. (3)
در این گزارش آمده که قانون، میان خشونت خانوادگی، خشونت جنسی، ازدواج اجباری، تجاوز جنسی، قاچاق دختران و زنان، قتل ناموسی، ایجاد مزاحمت از طریق تعقیب زن و دیگر اشکال خشونت علیه زنان، تفاوت قائل است و برای مواجه با آن تدابیر مختلفی را در نظر گرفته است. در حالی که برای مقابله موثر با این جرائم باید همه آنها را با یکدیگر مرتبط دانست و به همین ترتیب واکنش به آنها را هماهنگ و آمیخته با هم انجام داد مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز 25 نوامبر را روز جهانی حذف خشونت علیه زنان تعیین کرده است و از دولت ها، سازمان های بین المللی و غیردولتی دعوت کرده تا هر ساله در این روز فعالیت هایی را برای ارتقاء آگاهی عموم در مورد این معضل رعب آور معرفی کنند.
امید که در ایران هم شاهد حذف خشونت علیه زنان باشیم و دولت برای حذف خشونت علیه زنان در حوزه خصوصی و حوزه عمومی با اقدام به وضع قوانین مناسب کند. به امید روزی که زنان در امنیت کامل در خیابان های شهر قدم بگذارند و آزادی را احساس کنند.
منابع:
(1( http://www.dw.de/%D8%B3%D8%A7%D9%84…
(2) http://www.pezeshk.us/?p=2899 ( قسمت پاکستان)
(3) http://www.bbc.co.uk/persian/specia…