نگاهي به خشونت عليه نيمي از جامعه

0
197

تا قانون خانواده برابر: زن جوانی که از سوءظن همسر به ستوه آمده، با ریختن بنزین بر روی خود اقدام به خودسوزی کرد. زني به خاطر سوءظن، از خشم مرد در امان نماند و با ضربات چاقو به قتل رسيد .مردی بر اثر استفاده از مواد مخدردر مقابل دیدگان وحشت‌زده و ناباورانه دخترش، همسرش را به قتل رساند. تقريبا روزانه با چنين خبرهاي هولناكي در نشريات و رسانه هاي تصويري و شنيداري روبرو هستيم كه گاهي شوكي به وجدان در اغما رفته ما وارد مي سازد ولي باز روز از نو و روزي از نو. در جوامع رو به توسعه همانند ايران تقريبا خشونت عليه زنان مي رود تا به قانوني نانوشته در جامعه و خانواده ها تبديل شود كه علاوه بر پيامد هاي اجتماعي مخرب براي جامعه مي تواند بنيان و ريشه انسانيت را در تنور شعله ور خشونت بسوزاند و آينده اي جزء تباهي براي نسل هاي آينده باقي نگذارد.

خشونت علیه زنان اصطلاحی تخصصی است که برای توصیف کلی کارهای خشونت ‌آمیز علیه زنان به کار می‌رود، به عبارت ديگر هر گونه اقدامي كه موجب آزار و اذيت و باعث محروم شدن طبقه، گروه يا فردي از حقوق شهروندي و انساني شود به منزله خشونت تعريف مي شود در اين ميان زنان و كودكان قربانيان اصلي چرخه بي رحم خشونت هستند . مجمع عمومی سازمان ملل متحد (UNGA) خشونت علیه زنان را به «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی، بدنی، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این موارد، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی » چه در «اجتماع و چه در زندگی شخصی» می‌شود. اعلامیه رفع خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ بیان می‌کند که این خشونت ممکن است توسط افرادی از همان جنس، اعضای خانواده، وهمچنین حکومت اعمال شود.

خشونت پنهان و نهان

خشونت آنگونه كه بسياري تصور مي كنند تنها در محدوده خشونت فيزيكي از نوع ضرب و شتم و پرخاشگري خلاصه نمي شود، بلكه ابعاد ديگري از خشونت همانند خشونت كلامي و رواني را نیز در برمی گیرد.

بر اساس تحقيقات نهادي پژوهشي خشونت كلامي و رواني جايگاه نخست را نسبت به ديگر انواع خشونت به خود اختصاص داده است كه عمدتاً اين گونه خشونت در خانه و خانواده در حال توليد و بازتوليد خود بر پايه داشته ها و برداشت هاي فرهنگي و سنتي در جامعه بوده و در حال شكل گيري و نهادينه شدن است.

زنان در ايران همواره در معرض انواع خشونت هایي قرار دارند كه مي توان تعدادي از آنها را اينگونه برشمرد : خشونت خانگي، خشونت جنسي و ناموسي، كلامي و رواني؛ اين گونه خشونت ها تماما در سطح جامعه ٬ خانه٬ خانواده و گاهي در كنار يكديگر و مكمل هم در ذهن افراد بر اساس پيش زمينه هاي فرهنگي و سنتي شكل گرفته و به مرحله اجرا گزارده مي شود.

ضرب و شتم و پرخاشگري، جلوگيري از استقلال مالي زنان، ايجاد محدوديت هايي بر پايه تبعيض جنسيتي، مجبور كردن زن به داشتن روابط جنسي ناخواسته، وادار كردن زن به ديدن فيلم و عكسهاي پورنوگرافي، زخم و زبان زدن و ناتواني هاي زن را به رخ كشيدن تماماً نمونه هاي از خشونت هاي خانگي محسوب مي شوند كه اگرچه پنهان ولي آثار مخرب آن تا سالها و چه بسا نسل ها بر پيكره ذهن ديگر افراد خانواده باقي خواهند ماند. خشونت خانگي تنها بر زنان تاثير نخواهد داشت كودكان در خانه از ديگر قربانيان خشونت خانگي عليه زنان هستند، بدين معني كه كودكان خشونت را به عينه خواهند ديد و الگويي ذهني و روحي در بطن وجودي آنان ايجاد خواهد كرد؛ كودكان بزهكار و فراري به مجرمان تبهكار آينده بدل خواهند شد كه يكي از مولفه هاي اصلي آنان براي برگزيدن روشي نادرست در زندگي خشونت خانگي خواهد بود.

بر پايه تحقيقات پژوهشي و ميداني به عمل آمده توسط يك طرح آماري ملي 7/52 درصد از كل گونه هاي خشونت به خشونت رواني و كلامي اختصاص دارد كه همچون زهر در دل و جان زن فرو مي رود و تمامي داشته هاي عاطفي زن را نسبت به طرف مقابل خود تحت الشعاع قرار مي دهد. . داد و فرياد، بكار بردن دشنام و نسبت دادن كلمات ركيك به زن و خانواده او، آزار و اذيت مداوم از طريق بهانه گيري برسر موارد پيش پا افتاده، مقايسه و قياس زن به شخصي ديگر مي تواند از جمله اين نوع خشونت باشد. زنان اكثراً در چنين شرايطي راهي جز فروخوردن درد و رنج ناشي از نوعي غرور و تعصب كاذب مردانگي را ندارند.

خشونت عريان و فاجعه

بر اساس آمار 8/37 در صد زنان ايراني خشونت فيزيكي را براي يك بار هم كه شده تجربه كرده اند، چه درطي زندگي مشترك و يا در خانه پدري.اين نوع خشونت همانند ضرب و شتم منجر به جرح و حتي قتل را در برمي گيرد. تجربه زني جوان از اين نوع خشونت ٬خود روايتي دردناك از تجربه ای اجباری است، فاطمه 28 ساله در حاليكه شخصي مذهبي بود و در ماه رمضان بدليل گرفتن روزه و فرايض مذهبي تمايلي به رابطه جنسي با همسر خود در طول روز و قبل از غروب آفتاب نداشت، مورد ضرب و شتم مرد قرار گرفت و منجر به ضربه مغزی زن شد كه البته در كمال ناباوري دليل آن افتادن از بلندي تشخيص داده شد!؟ اين تنها نمونه اي از خشونت فيزيكي پنهان در خانه است كه هيچگاه رسانه اي نشد.

وجود شكاف و خلاءهاي قانوني و نقصان در قوانين حمايتي از زنان در ايران، وجود ذهنيتي سنتي و گاهي غلط مذهبي، كمبود آگاهي خانواده ها بخصوص خانواده زن و حمايت نكردن از او خود بر عمق فاجعه و خشونت فيزيكي بخصوص در خانواده ها افزوده است. تقريبا در تمامي طبقات جامعه خشونت فيزيكي وجود دارد ولي در بین افراد طبقه متوسط به بالا٬ بدليل وجود آگاهي و آموزش نسبتا بالا٬ اين نوع خشونت كمتر است. در جوامع غير شهري و روستايي بدليل همپا نبودن رشد آموزش و آگاهي، بي سوادي بر اساس داشته هاي ذهني نادرست به جنس زن، خشونت فيزيكي همچنان دست بالا را دارد.

ايجاد محدوديت، خشونت آشكار

ايجاد ممانعت و محدوديت هاي زنان براي تحصيل، كار و حضور در جامعه، مجبور كردن زن به قطع ارتباط با ديگر افراد خانواده و فاميل خود، شكلي ديگر از خشونت است كه شايد نرم تر از نوع اول و دوم باشد، ولي اثرات عقب ماندگي فكري زن و به دنبال آن خانه و جامعه را تحت شعاع قرار خواهد داد. اين نوع خشونت در حدود 3/72 درصد از گونه هاي مختلف خشونت در ميان زنان ايران را در بر مي گيرد و بيشتر در جوامع روستايي و دور از ساختار شهري به عينه قابل درك است.

از ديگر موارد خشونت مي توان به خشونت هاي جنسي و ناموسي اشاره كرد؛ مجبور كردن زن به به دیدن عکس و فیلم های مبتذل یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا نامتعارف، آزار و اذيت جنسي زن، در مواردي مجبور كردن زن به روسپيگري، فشار روحي و جسمي به زن براي ازدواج اجباري از جمله اين خشونت هاي جنسي و ناموسي مي باشند. در شرايطي كه تحت هر كدام از اين نوع خشونت هاي ياد شده، زن مبادرت به ترك خانه ( از ترس به خطر افتادن جان، آسيبهاي جسمي و روحي به خود يا كودكان) كند، اجبار براي بازگرداندن زن به خانه مرد خشونت طلب توسط خانواده زن يا شخص ديگر نيز از ديگر مواد خشونت مي تواند به حساب آيد.

خشونت هاي جنسي و ناموسي مطابق پژوهش ملي، آمار 2/10 درصدي را در جامعه ايران به خود اختصاص داده كه در مقايسه با ديگر انواع خشونت در رتبه پايين تري قرار دارد. با وجود تمامي اين گونه هاي خشونت در ايران و ديگرنقاط دنيا، سازمان‌ها و کشورهای متمدن جهان همواره كوشيده اند با برنامه‌های گوناگون با خشونت علیه زنان مقابله کنند. سازمان ملل متحد در تقويم خود روز ۲۵ نوامبر معادل چهارم یا پنجم آذر را روز جهانی رفع خشونت علیه زنان اعلام کرده است . نگارنده بر اين نظر است كه موثرترين راه براي پايان دادن به چرخه خشونت عليه زنان همانا اهتمام و كوشش نهادهاي مدافع حقوق بشر و حامي حقوق زنان براي مجاب كردن دولت ها و حكومت ها براي بالا بردن سطح آگاهي جامعه بخصوص در نقاط غير شهري و به تناسب آن وضع قوانيني سختگيرانه در قبال خشونت عليه زنان است، خشونتي كه براي پايان دادن به آن و ايجاد جامعه اي عاري از خشونت لازمه اي بر آن نيست جز برداشتن هرگونه قوانين تبعيض آميز عليه زنان كه خود سرآغازي بر هر نوع خشونت لجام گسيخته خانگي در جامعه ايران است.