متن لایحهای که تا به امروز منتشرنشده و معلوم نیست در آن به کدام نوع خشونتها و آزار و اذیتها اشاره شده است و کدامها نادیده گرفته شده و کدامها حذف شدهاند. آزار و اذیت زنان در مکانهای عمومی کجای این لایحه قرار گرفته است؟
بیدارزنی: برف سطح شهر را سپید کرده است. در دورهای که زمین رو به گرم شدن است و خشکسالی شاید پیشرو. دیدن برفی اینچنین برای مردم شهر غنیمت است. مردم به سطح شهر آمدهاند. پارکها پر شده است از جوانانی که برای برفبازی و شادی به خیابان آمدهاند. گلولههای برفی به سمت هم پرتاب میشود. دو ردیف از پسران جوان رو به روی هم در پارک ائل گلی تبریز به هم برف پرتاب میکنند. دو دختر بیخبر از همهجا از میان پسران رد میشوند. ناگاه صفوف مردان جوان به سمت دو دختر هجوم میبرند. دستها به سمت بدنهای بیپناه دو دختر نشانه میرود که برای شادی و تفریح به پارک آمدهاند. صدای قهقهه مردان آزارگر با صدای جیغ و فریاد دو دختر آزاردیده آمیخته میشود. دو دختر میگریزند.*
این قصه ناآشنایی برای زنان این سرزمین و بسیاری از زنانی که در جوامع مردسالار زندگی میکنند نیست. جوامعی که زن را قسمتی از دارایی مردان برمیشمارند. جوامعی که پسرانش از همان کودکی میآموزند که آنها صاحب بیچون و چرای فضاهای عمومی و خصوصی هستند. پسربچههایی که یاد میگیرند قرار است در آینده ریاست خانوادهای را به عهده داشته باشند و مالک بدنهایی باشند برای لذتجویی. پسربچههایی که در نبود آموزش صحیح در محیط مدرسه، از همان کودکی با هم سن و سالان خود در کوچه پس کوچههای شهر، متلک گفتن و آزار و اذیت رساندن به جنس دومی که برای آنها «دیگری» است را یاد میگیرند.
زبانهایی که کمکم به گفتن کلمات جنسی به دختران و زنانی که از کنارشان میگذرند عادت میکنند. دستهایی که برای خاموش کردن شهوت درونیشان به سمت بدنهای زنان و دختران در مکانهای عمومی و خصوصی نشانه میرود. در خیابانها، پارکها، تاکسی، اتوبوس و حتی چهاردیواری خانههای ناامن که مرد برای زنانی که در آن نفس میکشند هیچ حق بر بدنی قائل نیست. هرچه هست فقط برای اوست. برای نشان دادن مردانگی و قدرتش. برای به نمایش گذاشتن مردانگی و میل جنسیاش.
آری این قصه ناآشنایی برای زنان این سرزمین نیست. فقط این بار به لطف شبکههای مجازی، مهیب بودن این سلطه مردانه و این آزار و اذیتهای هرروزه بیواسطه به تصویر کشیده شده است. تصویر عریان دستان مردانی که بدن زنان را در مکانهای عمومی و خصوصی بهصرف مرد بودنشان لمس میکنند و زنان وحشتزدهای که برای فرار از دستانی که به سمتشان دراز شده است میگریزند.
ما ناامنی را سالهاست در نبود قوانین حمایتی که قانونگذاران لابد لزومی برای تصویب آن نمیبینند تجربه کردهایم. کدام دختربچهای ست که در راه برگشت به خانه از مدرسه متلک نشنیده باشد؟ با عورت نمایی مواجه نشده باشد؟ کدام دختر دانشگاهی است که در محیط دانشگاه نگاه خیره مردان بر بدن خود را احساس نکرده باشد؟ کدام زنی است که در محل کارش از سوی همکاران مردش، رئیسش تحقیر شدن و جنس دوم بودن را تجربه نکرده باشد؟ کدام زنی است که در راه بازگشت به خانه از سوی مردی بیگانه در خیابان، تاکسی و دیگر مکانهای عمومی به ناگاه لمس نشده باشد؟ مردانی که قهقهه سر میدهند و زنانی که جز فرار و فریاد کشیدن گویی هیچ مفری ندارند.
همچنین بخوانید: تحلیلی بر روایتهای آزار جنسی منتشرشده توسط بیدارزنی
لایحه تامین امنیت زنان ماههاست که به فراموشی سپردهشده است. لایحهای که هزار پاره شده و بسیاری از موارد آن توسط نگاه مردسالارانهای که آن را کندوکاو کرده است، حذف شده است. متن لایحهای که تا به امروز منتشرنشده و معلوم نیست در آن به کدام نوع خشونتها و آزار و اذیتها اشاره شده است و کدامها نادیده گرفته شده و کدامها حذف شدهاند. آزار و اذیت زنان در مکانهای عمومی کجای این لایحه قرار گرفته است؟ آیا در قانونی که میگویند قرار است برای زنان تصویب شود خشونت خانگی و خشونت در مکانهای خصوصی هم لحاظ شده است؟ سهم آموزش برای پسربچهها در محیطهای آموزشی در این قانون چقدر است؟ آیا در این قانون قرار است زن و مرد دو جنس برابر باشند یا باز با سلطه و اقتدار مردانهای که خود را مالک زنان میداند مواجه خواهیم بود و هزاران اما و اگر دیگر…
آری قصه پارک ائل گلی تبریز قصه ناآشنایی برای ما زنان این سرزمین نیست. مردانی که قهقهه سر میدهند و زنانی که فریاد میکشند و میگریزند؛ اما به کجا؟ آیا در نبود قوانین حمایتی راه گریزی برای زنان آزاردیده و خشونت دیده وجود دارد؟
* خبر رسید که دیروز تعدادی از مردان در تبریز در اعتراض به آزار و اذیت این دو دختر جوان به زنانی که در ائل گلی حضور داشتند گل اهدا کردند، حرکتی قشنگ و آموزنده برای نسلهای جدید. بیاییم از همان کودکی به پسربچههایمان یاد بدهیم که خیابان امن حق زنان است.