«نیسه سلیویرا» زنی فسادناپذیر و مبارز

0
15

بیدارزنی: «روبرتو برلینر»[۱] کارگردان و تهیه‌کننده برزیلی متولد ۱۹۵۷ در ریودوژانیرو است که فیلم‌های زیادی در کارنامه هنری خود دارد. فیلم‌های نیسه، دیوانگی محض[۲] (۲۰۱۵)،هربرت پترو[۳]  (۲۰۰۹) و کور متولد شدن[۴](۲۰۰۲) سبب معروف شدن وی شد. فیلم نیسه، دیوانگی محض جوایز بسیاری را از جمله جایزه جشنواره بین‌المللی توکیو برای او به ارمغان آورد.

چندی پیش فیلم نیسه درهفته فیلم برزیل به نمایش درآمد که با استقبال مخاطبان ایرانی روبرو شد. همچنین در سایت بیدارزنی مطلبی در مورد این فیلم با نام «دشواریهای زنی انسان‌گرا در مواجه با اسکیزوفرنی» منتشر شد.

فیلم، داستان زندگی زنی روان‌پزشک در برزیل است که برای درمان بیماری اسکیزوفرنی به جای شوک‌درمانی یا برداشتن بخش‌هایی از مغز آنان، روشی جدید با استفاده از مشاهده و هنردرمانی ابداع می‌کند.  البته دکتر نیسه سیلویرا مورد خشم همکاران مردش قرار می‌گیرد و در نهایت بخشی از بیمارانش را پزشکان دیگر از او می‌گیرند. اما او موفق می‌شود با استفاده از هنر، زبان تازه‌ای برای ارتباط بیماران اسکیزوفرنی با دیگران ابداع و روشی تازه با عنوان هنردرمانی برای بهبود بیماران روانی و اسکیزوفرنی ایجاد کند.

فرصتی دست داد تا با روبرتو برلینر کارگردان این فیلم به گفت‌و‌گو بنشینیم که ماحصل آن را در مطلب زیر می‌خوانید.

در ابتدا به عنوان یک زن از شما برای معرفی دکتر نیسه سیلویرا تشکر میکنم. من بعد از دیدن فیلم بسیار زیبای شما در مورد نیسه، کنجکاو شدم و سعی کردم با جستجو در اینترنت در مورد او بیشتر بدانم . اما در حقیقت مطلب زیادی پیدا نکردم و این نشان میدهد کار شما چقدر بزرگ است. همیشه اسامی مردان در تاریخ میماند اما  زنی مانند نیسه که با خلاقیت و انسانمداری مسیر جدیدی در درمان بیماران اسکیزوفرنی ایجاد کرده است هنوز به اندازه کافی مشهور نیست. به عنوان اولین سوال لطفا بگوید چطور شد که به دنبال ساخت این فیلم رفتید؟ نیسه واقعی در انتهای فیلم روبروی دوربین قرار میگیرد. کمی از او و تجاربی که طی جریان فیلمبرداری با او داشتید بگویید؟ چرا تصمیم گرفتید فیلم را با نشان دادن نیسه واقعی به پایان ببرید؟

اولین دیدار من با دکتر نیسه سلیویرا در دهه ۱۹۸۰ در مرکز فرهنگی CircoVoador در ریودوژانریو در یک برنامه به نام “The Doctor’s Tea“ اتفاق افتاد. پروژه فیلم، بعدها با نویسندگی «برناندو هورتا» که روزنامه‌نگار و دانشجوی دکتر نیسه و برادر «آندره هورتا» مدیر فیلمبرداری  پروژه نیسه، شروع شد. برنادو سالهای زیادی با نیسه ارتباط نزدیک داشت؛ از زمانی که او بخشی از گروه مطالعاتی یونگ بود که در خانه نیسه برگزار می‌شد. او دوست داشت نیسه را مشاهده کند و نه فقط از گفته‌های او بلکه از رفتار او نیز یادداشت بر می‌داشت و از طریق این نوشته‌ها بود که من توانستم لحظاتی صمیمی با نیسه داشته باشم. نیسه یکی از کسانی است که قهرمان انسانی را به جلو می‌برد. او یک فرد خاص و شورشی است و هرچه بیشتر در مورد زندگی او تحقیق کردم و با همکاران او صحبت کردم، بیشتر به این نکته پی بردم که باید این فیلم را بسازم.

فیلم براساس یک کاراکتر واقعی و واقعیت زندگی او ساخته شده است. او یک زن فسادناپذیر، مورد نیاز برای جامعه آن روز برزیل و حامی حقوق بشر بود. من در فیلم سعی کردم به خاطرات و حافظه او در مورد وقایع کاملا احترام بگذارم. لازم بود که در انتهای فیلم بییندگان نیسه واقعی را ببیند تا بتواند به راحتی با او ارتباط بگیرند.

در انتهای فیلم ما تصویر افرادی را میبینیم که در حال نقاشی کشیدن هستند. آیا آنان بیماران واقعی هستند؟ شما در انتخاب کاراکترها به جزئیات بدنی آنان هم توجه کرده بودید، آیا پیداکردن بازیگرانی که شبیه کاراکترهای واقعی باشند، سخت نبود؟

به بیمارانی که در انتهای فیلم دیده می‌شوند، بیماران واقعی هستند، آنها شخصیت‌های واقعی داستان هستند. وقتی که من جستجو برای بازیگران را شروع کردم به دنبال بازیگرانی با ویژگی‌های فیزیکی مشابه بودم؛ اما این تنها معیار تعیین‌کننده نبود. برای انتخاب بازیگر به این نگاه کردم که ببینم چه کسانی قادر هستند من را در این پروژه همراهی کنند بدون این که تفکر خودشان را کنار بگذارند. من به بازیگرانی نیاز داشتم که توانا باشند و ابعاد این پروژه را درک کنند. افرادی که می‌توانستند چالش‌هایی که ممکن بود در کار پیش بیاید را مدیریت کنند، خود را به چالش بکشند، مورد سوال قرار دهند و درعین حال در کنار هم بمانند. ما داخل همان بیمارستانی که تمام اتفاقات در آن رخ داده بود، فیلم‌برداری را شروع کردیم. در محاصره افراد اسکیزوفرنی بودیم و فیلم را با آنها و برای آنها ساختیم. اگر بازیگران قوی و قادر به درک کار جمعی نبودند، ممکن بود نتوانند کار را در این شرایط تحمل کنند. این تیم و بازیگرانش توانستند این پروژه سخت را به یک سفر جمعی زیبا تبدیل کنند. این کارآنقدر زیبا و قوی پیش رفت که تا امروز یک گروه متحد و صمیمی باقی مانده‌ایم و من فکر می‌کنم این گروه تا آخر زندگی ما پایدار می‌ماند.

فیلم شما از نظر من با آن که سازندهاش مرد است، یک فیلم فمینیستی است. چطور توانستید این تعادل را ایجاد کنید؟

من اعتقاد دارم یک فیلم فمینیسیتی به قدرت کاراکتر فیلم بستگی دارد. در تاریخ برزیل، زنان کمی مانند دکتر نیسه سیلویرا مهم هستند. یک زن فمینیست، یک پزشک قهار و یک انسان‌گرای بزرگ. زنی که علیه نظام مبارزه کرد، علیه وضعیت موجود با یک کار بسیار مثبت ایستاد. کسی که در جستجوی مهربانی و درک متقابل در مواجه با دیگران بود. نیسه یک مبارز بود. او که می‌خواست انقلابی در تاریخ جهان ایجاد کند نیاز به شجاعت، جسارت و عزم زیادی داشت. یک زن که قادر بود توانمندی خودش را با این که در حاشیه قرار داشت، درک کند. نیسه یک زندگی‌نامه به خصوصی دارد که در ابتدا می‌خواستم در مورد کل زندگی او فیلم بسازم. داستان زندگی او بسیار غنی است و او همیشه طی زندگی‌اش در برابر جریان غالب ایستاده است. اما در طول کار متوجه شدم در یک فیلم نمی‌شود همه زندگی او را به تصویر بکشم. بنابراین تصمیم گرفتم بر دوره خاصی از زندگی او که نشان‌دهنده ارزش‌ها و ایدئولوژی اوست تمرکز کنم و این زمانی بود که او به بیمارستان روانی برمی‌گردد که سابقا در آن کار می‌کرد. بازگشت او به بیمارستان نقطه عطف اساسی در زندگی اوست. در این بازگشت او در مقابل سیستم روان‌پزشکی و نحوه درمان بیماران اسکیزوفرنی ایستاد و خودش روشی جدید را بر اساس مشاهداتش و درکش از بیماران اسکیزوفرنی ایجاد کرد.

 

[۱]Roberto Berliner

[۲] Nise: The Heart of Madness

[۳]Herbert de Perto

 

[۴]Born to Be Blind