آنجلا دیویس کیست؟/ برگردان: سیمین فروهر

0
174

بیدارزنی: «آنجلا دیویس»، روشنفکر و فعال سیاسی سوسیالیست و کمونیست سابق است که در عرصه‌هایی از قبیل حقوق شهروندی و حقوق زنان، فقر و صلح، مراقبت‌های درمانی و اصلاح سیستم‌ زندان‌ها فعالیت داشته است. آنجلا در سال ۱۹۷۰ به جرم فعالیت‌ در راستای حقوق زندانیان دستگیر و به اتهام آدم‌ربایی، توطئه و قتل محاکمه شد و همین دستگیری او را به یک‌باره در مرکز توجه همگان قرار داد. در پی زندانی شدن دیویس به مدت بیش از یک سال، جنبشی جهانی با نام «آنجلا را آزاد کنید» شکل گرفت و پروندۀ او، به نماد سوء استفادۀ نظام عدالت کیفری از قدرت علیه گروه‌های اقلیت تبدیل شد. آنجلا در سال ۱۹۷۲ تبرئه شد و اکنون، سال‌هاست که به فعالیت‌هایی چون استادی دانشگاه، نویسندگی و مبارزه در جهت اصلاحات بنیادین اجتماعی و سیاسی در راستای منافع اقشار فرودست مشغول است.

منشأ اصلی اشتیاق او برای اصلاح اجتماعی به دوران نوجوانی‌اش در «بیرمنگامِ آلاباما»، در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۵۰ میلادی برمی‌گردد که دورانی پرآشوب برای سیاه‌پوستان در جنوب ایالات متحده بود. دیویس در خانواد‌ه‌ای بزرگ شد که مادر و پدرش تحصیلات دانشگاهی داشتند و او از چهار فرزند دیگر خانواده بزرگتر بود. آن‌ها در محله‌ای تفکیک‌نژادی‌شده (محلۀ سیاه‌پوستان) زندگی می‌کردند که به دلیل بمب‌گذاری‌های مکرر گروه کو کلوکس کلن، «Ku Klux Klan»، به تپۀ دینامیتی معروف شده بود. (کاندولیزا رایس و آلما جانسون، همسر کالین پاول، نیز در همان محله بیرمنگام ساکن بودند.) آنجلا به کمک مادربزرگش به درکی عمیق از تاریخ زنانۀ یک آمریکایی آفریقایی‌تبار دست یافت و به همراه مادر کنشگر خود در فعالیت‌ها و تظاهرات مختلف حقوق شهروندی شرکت می‌کرد. دیویس تلاش کرد در دبیرستان یک گروه مطالعاتی میان‌نژادی تشکیل دهد اما این گروه مورد هجوم مخالفان قرار گرفت و در نهایت با دخالت پلیس منحل شد.

دیویس جوان در سال ۱۹۵۶ برای حضور در یک دبیرستان پیشرو، با استفاده از بورس تحصیلی به نیویورک رفت و همان زمان بود که امکانی برای ایجاد یک جامعه یکپارچه‌تر را پیش روی خود دید. او در این مقطع برای اولین بار با سوسیالیسم و کمونیسم آشنا شد و به یک حلقه «مارکسیست-لنینیست» در نیویورک پیوست. دیویس از معدود آمریکاییان آفریقایی‌تبار بود که با بورس تحصیلی به دانشگاه «براندیس» راه یافت و در سال ۱۹۶۵ در رشته ادبیات فرانسه از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. او در سال‌های ۶۴-۱۹۶۳ در دانشگاه سوربون، فلسفه می‌خواند و در همین مقطع به واسطۀ آشنایی با تجارب دانشجویان کشورهای آفریقایی استعماری، ایده‌هایش برای تغییر سیاسی رادیکال تقویت شد. سپس در سال آخر تحصیلش به دانشگاه براندیس بازگشت و در کلاس‌های «هربرت مارکوزه»، فیلسوف سیاسی مارکسیست شرکت کرد. مارکوزه، از دیویس به عنوان بهترین شاگرد خود یاد می‌کرد.

دیویس در سال‌های ۶۷-۱۹۶۵ در فرانکفورت تحصیلات عالی خود را در رشته فلسفه دنبال کرد. در همین هنگام بود که طی یک بمب‌گذاری در کلیسای بیرمنگام چهار دختر که دیویس آن‌ها را می‌‌شناخت کشته شدند. این واقعه ارادۀ دیویس را برای تلاش در جهت تغییر سیاسی تشدید کرد و باعث شد به آمریکا برگردد و فعالانه در منازعات حقوق شهروندی شرکت کند. دیویس بعد از آن‌که تحصیلات فوق لیسانس خود را در دانشگاه کالیفرنیای سن‌دیه‌گو و زیر نظر مارکوزه به پایان رساند، در سال ۱۹۶۹ در دانشگاه کالیفرنیای لس‌آنجلس در مقام استادیار فلسفه به تدریس مشغول شد. او همچنین در سال ۱۹۷۰ در مقطع دکترای فلسفه همۀ مراحل را به جز نوشتن رسالۀ خود، گذرانده بود. در همین دوران دیویس به واسطه فعالیت‌های سیاسی‌اش به یک باره توجه همگان را به خود جلب کرد.

دیویس در زمان دانشجویی‌اش در سن‌دیه‌گو، با پیوستن به اس.ان.سی.سی[۱] (کمیته هماهنگی دانشجویان مخالف خشونت) و بلک پنترز[۲]، در جنبش‌های حقوق شهروندی فعال‌تر شده بود. اما هنگامی‌که او در این سازمان‌ها با شوونیسم مردانه[۳] مواجه شد، ضمن اعلام انزجار از این رفتارها فعالیت‌هایش را در گروهی انشعابی و تماماً سیاه‌پوست از حزب کمونیست لس‌آنجلس ادامه می‌داد. در سال ۱۹۶۹ هیئت‌ امنای دانشگاه کالیفرنیا و فرماندار ریگان، او را به دلیل وابستگی به حزب کمونیست از هیئت علمی دانشگاه لوس‌آنجلس اخراج کرد و این در حالی رخ داد که دیویس در دانشگاه، استادی غیر متعصب و محبوب شناخته می‌شد. عاقبت بعد از اعتراضات گستردۀ دانشجویان، هیئت علمی و مدیریت، دیویس با حکم دادگاه به کار خود بازگشت. با این حال هیئت امنای دانشگاه کالیفرنیا در سال ۱۹۷۰، به بهانۀ ناتمام ماندن رسالۀ او و فعالیت سیاسی رادیکال با «برادران سولداد» قرارداد او را تمدید نکرد.

دیویس به حمایت از سه زندانی زندان سولداد که درصدد بودند یک گروه مارکسیستی در میان زندانیان سامان دهند و غالباً از سوی مقامات زندان مورد تعرض قرار می‌گرفتند اعتراضاتی ترتیب داد، برای حمایت از آن‌ها کمک مالی جمع‌آوری کرد و با سخنرانی در ملأ عام خواستار آزادی آنان ‌شد. در همین مقطع دیویس که از طریق نامه و تماس‌های تلفنی تهدید می‌شد تصمیم گرفت برای محافظت از خود سلاح خریداری کند؛ اما این سلاح، همان سلاحی بود که برادر یکی از اعضاء «براداران سولداد[۴]» در سال ۱۹۷۰ از آن برای فراری دادن یکی از آن‌ها استفاده کرد. در درگیری مسلحانه این فرد یک قاضی و افراد دیگری کشته شد و دیویس نیز به دلیل حمل این سلاح متهم شناخته شد. دیویس گریخت و پنهان شد و پلیس نام او را در «لیست ده متهم اول تحت تعقیب» اف‌بی‌آی قرار داد. او عاقبت در نیویورک دستگیر و برای مدت بیش از یک سال زندانی شد. به دنبال این دستگیری جنبش عظیمی با نام «آنجلا را آزاد کنید» شکل گرفت و در سطح جهان گسترش یافت. هدف این جنبش اعتراض به سوء استفاده از قدرت توسط نظام عدالت کیفری بود. گروه «رولینگ استونز»، «جان لنون»، «یوکو اونو[۵]» و «فرانس جوزف دیگنهارت» آهنگ‌هایی را به دیویس تقدیم کردند. او بعدها با تأکید بر هویت خود در مقام یک زندانی سیاسی، دوران زندان را دوره‌ای تأثیرگذار در رشد نظریۀ سیاسی خود ‌دانست. «در سال‌های زندان بود که بسیاری از حقایق مربوط به مبارزاتی را که در آن دوران پیرامون سیاه‌پوستان شکل گرفته بود، به طور عینی درک کردم.»

دیویس در سال ۱۹۷۲ محاکمه و از همه اتهاماتش تبرئه شد. او بعد از تبرئه، سخنرانی‌هایی در نقاط مختلف کشور برگزار کرد و درباره حقوق شهروندی، اصلاحات زندان‌ها و تغییر اجتماعی مقاله نوشت و سخن گفت. سرگذشت دیویس توجه اتحاد جماهیر شوروی را به خود جلب کرد و این کشور در سال ۱۹۷۹ جایزه «صلح لنین» را به او اهدا کرد. دیویس همچنین از سوی دانشگاه «لنین» و نیز دانشگاه «لیپزیگ» در جمهوری دموکراتیک آلمان دکترای افتخاری دریافت کرد.

او در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ برای کسب کرسی معاونت حزب کمونیست نامزد شد و این اقدام او تلاشی در جهت افزایش آگاهی حزب کمونیست پیرامون جامعه آمریکاییان آفریقایی‌تبار بود. با این‌که تا چندین سال بعد از تبرئۀ دیویس، رابطه او با حزب همچنان مانعی بر سر راه شغل تدریس او بود اما دیویس از سال ۱۹۷۹ به تدریس در دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو مشغول شده است و از سال ۱۹۹۲ نیز در مقام استادی در رشته تاریخ آگاهی، به استخدام رسمی دانشگاه کالیفرنیا در سانتا کروز درآمده است. دیویس نهاد اتحاد ملی علیه نژادپرستی و سرکوب سیاسی را که در پی جنبش «آنجلا را آزاد کنید» سربرآورده بود، تأسیس کرد. از میانۀ دهه ۱۹۸۰ او در کنگره ملی و سیاسی زنان سیاه‌پوست و هیئت امنای پروژه ملی سلامت زنان سیاه‌پوستحضور داشته است. دیویس در سال ۱۹۹۷ در مجله اوت خود را علناً همجنس‌خواه معرفی کرد. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی دیویس و چند تن دیگر از فعالان، شاخه جداگانه‌ای از حزب کمونیست آمریکا تشکیل دادند. آن‌ها معترض بودند که حزب باید از لنینیسم فاصله بگیرد و موضع‌گیری متعادل‌تری اتخاذ کند اما وقتی دریافتند که خواسته‌شان عملی نمی‌شود از حزب کمونیست آمریکا جدا شدند. آن‌ها خود را سوسیال‌دموکرات معرفی کردند و در سال ۲۰۰۰، نام «کمیته‌های تطابق دموکراسی و سوسیالیسم» را بر خود نهادند.

دیویس مقاله‌ها، رساله‌ها و کتاب‌های متعددی از جمله یک خودزندگی‌نامه‌ نوشت و چندین کتاب در مورد زنان و فمینیسم (که مهم‌ترین آن‌ها کتاب «زنان، نژاد و طبقه» چاپ سال ۱۹۸۱ است) و اصلاحات بنیادین زندان‌ها منتشر کرده است. دیویس در زمینه لزوم تغییر اجتماعی پیرامون موضوعاتی از حقوق زنان، سلاح‌زدایی و صلح جهانی، بهبود شرایط کارگران، خدمات بهداشتی ارزان و الغای زندان‌ها گرفته تا تشویق جوانان به کنشگری و مشارکت در تغییر اجتماعی[۶] سخنرانی‌های مهمی در سطح ملی و فراملی ایراد کرده است. دیویس معتقد است برای ایجاد تغییر اجتماعی، ائتلاف‌هایی سیاسی لازم است که فرای نژاد و قومیت شکل بگیرد و تفاوت‌های طبقاتی، فرهنگی، جنسیتی و تمایلات جنسی را هم شامل شود. «ما باید تقاطع‌یافتگی و در هم‌پیوستگی تمام این الگوها و نگرش‌ها را به رسمیت بشناسیم.»

 

[۱]SNCC (the Student Nonviolent Coordinating Committee)

[۲]Black Panthers: حزب سیاسی و نظامی سیاه‌پوستان که در سال ۱۹۶۵ با هدف پایان دادن به سلطه سیاسی سفیدپوستان تأسیس شد.

[۳] male Chauvinism اندیشه‌ها و رفتارهای برتری‌جویانۀ مردان:

[۴] Soledad Brothers

[۵] هنرمند و موسیقیدان آمریکایی ژاپنی‌تبار و همسر جان لنون

[۶]Youth activism