بیدارزنی: دهها کشور در جهان قوانین ایجاد فرصتهای برابر را به تصویب رسانده و قطعنامههای سازمان ملل در خصوص توانمندسازی زنان را پذیرفتهاند. این کشورها با ارزشگذاری اخلاقی برابری جنسیتی توانستهاند بخش اقتصاد کشورهای خود را متقاعد کنند که «آموزش و استخدام زنان» میتواند به رشد اقتصادی و افزایش درآمد مالیاتی منجر شود. بهعنوان مثال بر اساس دادههای[۱] موسسه مطالعاتی مککنزی در آمریکای لاتین از بین بردن نابرابری جنسیتی در بازار کار به رشد ۳۴ درصدی تولید ناخالص داخلی این کشور انجامیده است. از این رو از بین بردن شکاف جنسیتی نیازمند چیزی بیش از سیاستهای مبتنی بر عدم تبعیض جنسیتی است. بر این اساس برخی دولتها بهسوی بودجه جنسیتمحور گرایش پیدا کردهاند.
بودجه جنسیتمحور چیست و چگونه کمک میکند؟
بودجه جنسیتمحور، روشی است که دولتها برای ترویج برابری جنسیتی از طریق توزیع منابع به کار میبرند. این منابع عمدتاً منابع مالی را تشکیل میدهند. بودجه جنسیتمحور شامل تجزیه و تحلیل بودجه با توجه به تأثیر عوامل متفاوت بر زندگی زنان و مردان و تخصیص آن بر اساس این عوامل است. در بودجه جنسیتمحور دولتها با مشخص کردن اهدافی مانند ثبت نام برابر دختران در مدارس و برنامهریزیهای مرتبط در راستای رسیدن به اهداف مشخصشده پیش میروند. درحالیکه اغلب برابریخواهان بر قوانین و سیاستهای اجتماعی توجه بیشتری دارند، بودجه جنسیتمحور بر حمایتهای ملی مالی متمرکز است. وزارت امور اقتصادی و دارایی که بهطور سنتی مباحث جنسیتی را بیربط با حوزه کاری خود میداند، در هنگام مواجهه با زیانهای اقتصادی بر از بین بردن شکاف جنسیتی پافشاری میکند.
بودجه جنسیتمحور نشان میدهد که دولتها چگونه با افزایش و صرف هزینههای عمومی، با هدف تأمین برابری جنسیتی در تصمیمگیریهای مرتبط و با تخصیص منابع عمومی به توزیع بودجه عمومی می پردازند بهطوریکه منجر به سود خود و گروههایی که نسبت به آنها مسئولیت دارند شود. در تقسیمبندی بودجه جنسیتمحور، به محرومترین گروههای زنان توجه بیشتری میشود و عواملی چون قومیت، نژاد، سطح درآمد و معلولیت و کمتوانی مورد توجه قرار میگیرد. در حقیقت بودجه جنسیتمحور به دنبال دستیابی به برابری جنسیتی از طریق «توزیع عادلانه منابع» است.
قابل ذکر است بودجه جنسیتمحور فقط بر توزیع منابع مالی متمرکز نیست و ضروری است که دولتها برای اطمینان از توزیع برابر منابع، علاوه بر توجه به هزینههای مالی مرسوم در اقتصاد کشور مانند درآمدها و دستمزدها به خدمات اجتماعی نظیر سلامت و بهداشت، مراقبت از کودکان و سالمندان و خدمات داوطلبانه نیز توجه داشته باشند.
همچنین بخوانید: جنسیتزدگی در اقتصاد: کار مراقبتی بدون مزد زنان هنوز بهرسمیت شناخته نشده و یا پرداخت نمیشود
چرا بودجه جنسیتمحور بر زنان متمرکز است
- دوسوم از افراد بیسواد در سراسر جهان را زنان تشکیل میدهند.
- در کشورهای در حال توسعه، همچنان مرگ و میر مادران یکی از دلایل اصلی علت مرگ زنان در دوران باروری است.
- زنان در بازار کار اغلب در مشاغل اداری استخدام میشوند و به دلیل آنچه سقف شیشهای خوانده میشود امکان رسیدن به مدارج بالای مدیریتی را پیدا نمیکنند. زنان در مقابل کار برابر با مردان، دستمزد کمتری دریافت میکنند و غالباً جذب مشاغل غیررسمی با ساعات کاری بالا و دستمزد اندک میشوند.
- زنان در بسیاری از کشورها همچنان هیچ پولی در مقابل کارخانگی، نگهداری از کودکان و سالمندان دریافت نمیکنند.
راه نزدیک شدن به قلب دولتها گذشتن از جیبشان است
هزینه و مالیات بنا به شرایط مختلف، نیازها و اولویتهای متفاوت زنان و مردان، اثرات متفاوتی بر زندگی آنها میگذارد. سیاستهایی که کورجنس هستند میتوانند به افزایش نابرابریهای جنسیتی دامن بزنند یا به دلیل عدم توجه به عوامل تأثیرگذار بر زندگی زنان و مردان، رسیدن به اهدافی که حکومتها مشخص کردهاند را ناکارآمد کنند. در حقیقت بودجه جنسیتمحور با پررنگ کردن این تفاوتها موجب افزایش اثربخشی، بهرهوری و کارآمدی سیاستهای دولتی میشود.
بودجه جنسیتمحور، مبحث جدیدی نیست و از سال ۱۹۸۰ تا کنون مورد بحث بسیاری از اقتصاددانهای فمینیست بوده است. استرالیا و آفریقای جنوبی از پیشگامان توجه به بودجه جنسیتمحور در برنامهریزیهای کلان اقتصادی کشورهای خود بودهاند. راهی که امروزه بسیاری[۲] از کشورهای غربی از جمله سوئد در پیش گرفتهاند و نتایج مثبت آن را در رشد اقتصادی کشور خود مشاهده کردهاند. در سالهای اخیر در برخی از کشورهای فقیر و در حال توسعه نیز که تعصبهای جنسیتی بیشتر در این کشورها دیده میشود، بودجه جنسیتمحور مورد توجه قرار گرفته است. بهطور مثال در اوگاندا وقتی دولت با دیدی جنسیتی به حوزه اقتصادی کشور نگاه کرد متوجه شد در بخش کشاورزی باوجود حضور گسترده زنان در این بخش، پول بسیار کمی جهت حمایت از زنان کشاورز مصرف میشود.
بودجه جنسیتمحور نشان میدهد خشونت علیه زنان، عدم آموزش مناسب دختران و دستمزد نابرابر و عدم دسترسی برابر به مشاغل چگونه منجر به «زیانهای اقتصادی» یک کشور میشوند و چگونه سرمایهگذاری بر آموزش و اشتغال زنان میتواند به بازگشت بالای این سرمایهها در دراز مدت بیانجامد.
[۱] http://www.mckinsey.com/mgi/overview/in-the-news/how-reducing-gender-inequality-could-boost-us-gdp-by-2-trillion-dollars
[۲] https://www.oecd.org/gender/Gender-Budgeting-in-OECD-countries.pdf