«پس از پدرسالاری»   

0
532

بیدارزنی: روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نشستی با عنوان پس از پدرسالاری با سخنرانی پروفسور اریک مسه، استاد دانشگاه بوردو فرانسه برگزار شد. مسه که از شاگردان آلن تورن جامعه‌شناس فرانسوی است به معرفی نظریه‌های جنسیت و شکل‌گیری روابط جنسیتی بین مردان و زنان پرداخت. وی مفهوم پدرسالاری و ابعاد آن و تأثیرش بر روابط دو جنس را تعریف کرد.

مسه معتقد است مفهوم پدرسالاری از منظر تاریخی دارای اهمیت است و به ما اجازه می‌دهد تا بتوانیم رابطه قدرت اجتماعی را بین دو جنس و حتی در کلیه روابط نابرابر تبیین کنیم.

وی سه شکل از مشروعیت که به نظم جنسیتی جوامع شکل می‌دهد ارائه کرد. در اولین مدل از مشروعیت که مشروعیت کیهان شناسانه خوانده می‌شود، جنس، جنسیت و گرایش‌های جنسی از طریق دین و سنت شکل گرفته می‌شوند. در دومین مدل از مشروعیت، به نام مشروعیت طبیعت‌گرایانه، طبیعت جایگزین سنت می‌شود و در آخرین مدل که مدل برساخت‌گرایانه است، واقعیت اجتماعی زمینه‌ای، احتمالی و تصادفی است و واقعیت اجتماعی جایگزین سنت و طبیعت می‌شود. بر این اساس مسه با تأسی از وبر، تیپ‌های ایده آلی برای توصیف نظم‌های جنسیتی ارائه می‌کند.

تیپ پدرسالارانه سنتی اولین تیپ ایده‌آل مسه است. این تیپ که خاستگاه عمده نظم‌های جنسیتی پدرسالار در سراسر دنیا شناخته می‌شود، زن و مرد را در نظام جنسیتی سلسه‌مراتبی قرار می‌دهد که در آن مرد دارای برتری است. مثالی که او از این تیپ ایده‌آل ارائه می‌کند، مبادله زنان در اقوام و گروه‌های مختلف بر اساس داده‌های انسان‌شناسی است.

مطابق با آراء مسه نظم جنسیتی پدرسالارانه سنتی، با ورود ارزش‌های مدرنیته دستخوش تغییر می‌شود و در واقع با جایگزینی مشروعیت طبیعت‌گرا، نظم پدرسالار مدرن نیز شکل می‌گیرد و نابرابری‌ها نه از طریق دین و سنت، بلکه با تفاوت‌های جنسی و طبیعی توجیه می‌شوند؛ اما تناقضات درونی جامعه مدرن، موجب تزلزل نظم جنسیتی پدرسالار مدرن نیز می‌شود. در جامعه مدرن که از ارزش‌های برابری شهروندان در برابر قانون دفاع می‌شود، زمانی که سخن از تفاوت زن و مرد در طبیعت می‌رود، در عمل قانون و طبیعت در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرند و از آنجایی که قانون در جامعه مدرن نشئت گرفته از طبیعت است، بنابراین قادر به پاسخگویی به ارزش برابری دو جنس نیست. به همین دلیل فمینیست‌ها به ارزش‌های مدرنیته این انتقاد را وارد می‌کنند که در صورتی که این قانون امکان تصحیح نداشته باشد، این طبیعت نیست که ظلم می‌کند، بلکه قانون پدرسالاری است که قانون طبیعت را مشروع می‌سازد. تناقض دیگری که در پدرسالاری مدرن رخ می‌نماید، تقابل نقش زن در خانواده و جامعه فردگرای مدرن است، پدرسالاری از زن توقع خانه‌نشینی دارد، در حالی که با ارزش‌های فردگرایانه استقلال‌طلب مدرن در تعارض است؛ بنابراین با طرد ارزش‌های پدرسالاری مدرن، نظم جنسیتی پساپدرسالاری در قرون ۱۸ تا ۲۰ شکل می‌گیرد. این نظم جدید کلیشه‌های نابرابر جنسیتی و روش‌های تربیت نابرابر پسران و دختران، سیستم آموزشی و رسانه را به چالش می‌کشد. در واقع در جامعه امروز دختران در مدارس دارای اطلاعات علمی بالایی هستند اما شغل‌هایی را بر عهده می‌گیرند که پرستیژ کم‌تری دارند، چراکه سازمان‌دهی کار به نحوی است که مردان اکثریت نیروی کار را بر عهده‌دارند.

اما این نظم پدرسالاری در سایر قسمت‌های جهان به چه نحو است؟ مطابق با آراء مسه، نظم جنسیتی پدرسالار در خارج از اروپا تحت تأثیر مدرنیته غرب و جریان‌های پسااستعماری قرار گرفته است و دستخوش تغییر شده است. مسه برای تبیین این مسئله مثال الجزایر را می‌زند. الجزایر که تا مدت‌ها دارای نظم جنسیتی پدرسالار سنتی بود، زمانی که تحت استعمار فرانسه قرار گرفت، مطابق با قوانین پسااستعماری، زنان و مردان آن با یکدیگر برابر شدند اما در فضای خصوصی تبعیض‌ها و نابرابری‌ها بین زن و مرد همچنان بازتولید می‌شوند.

در پایان نیز پرسش و پاسخی میان دانشجویان و اریک مسه درگرفت.

وی در پاسخ به یکی از دانشجویان که درباره تفاوت پساپدرسالاری و پس از پدرسالاری که عنوان این نشست بود پرسیده بود چنین عنوان کرد:

«پس از پدرسالاری به معنای اتمام پدرسالاری و شروع دورانی جدید است، در حالی که پساپدرسالاری به این معنا است که پدرسالاری همچنان ادامه دارد و اشکال مختلف به خود می‌گیرد و ما امروز با شکل پدرسالاری ترکیبی مواجهیم.»

همچنین در پاسخ به یکی از دانشجویان که از نحوه نوآوری وی در اندیشه‌های پدرسالاری سؤال کرد، مسه پاسخ داد:

«این رویکرد از تعریفی که فمینیست‌ها از پدرسالاری ارائه می‌کنند فراتر می‌رود و رابطه اجتماعی را توصیف می‌کند که مبتنی بر قدرت است. نظم جنسیتی پدرسالار، تنها محدود به رابطه دو جنس نیست، بلکه در کلیه روابط بین افراد وجود دارد.»

پس از پایان جلسه نیز گروهی از دانشجویان به گفت‌وگو با وی و تبادل آراء پرداختند.

* استاد دانشگاه بوردو در فرانسه