هر چه دوستانه‌تر بهتر! حتی اگر طلاق باشد…

0
380

بیدارزنی: «صحنه‎هایی از طلاق» تازه‎ترین فیلم مستند شیرین برق نورد و محمدرضا جهان پناه است که درباره طلاق یک زوج از دوستانشان ساخته‎اند. ساختن این فیلم  برای این زوج  مستندساز، سه سال طول کشید اما آنها از فرایند ساخت فیلم بسیار راضی هستند. شیرین و محمدرضا در این فیلم شکل خاصی از طلاق را نشان می‎دهند که به گفته مسئولین بسیار زیاد شده است: طلاق توافقی. اما همکاری‎ِ زوج فیلم «صحنه‎هایی از یک طلاق» از توافق بالاتر رفته و به همکاری رسیده است.

 چه شد که فیلم را مشترک ساختید؟

محمدرضا:  فکر می‌کنم بیشتر به خاطر موضوعش بود. فیلم اینطوری شروع شد که ما رفته بودیم خانه‌ی دوستمان مهمانی و همه چیز خوب و شاد بود؛ که دوستم آمد بغل دستم و گفت که ما از هم جدا شدیم. برای من خیلی عجیب بود و من اینقدر شوک شدم که نتوانستم چیزی بگویم. اول فکر کردم که اصلا جدا نشدند اما بعدش گفتند که قبل از عید جدا شدند ولی  هیچ نشانه‎ای از تموم شدن رابطه شان وجود نداشت. اولین چیزی که گفتم این بود که اشکالی ندارد ما بیایم از تون فیلم بگیریم؟ باشو گفت که ایرادی ندارد و بگذار که من با مریم حرف بزنم و بعد بگویم. بعدش با شیرین حرف زدیم و تصمیم گرفتیم اولین جلسه فیلم‎برداری را برویم. در اولین جلسه فیلم‎برداری نمیدانستیم که آیا واقعا می‎خواهیم فیلم بسازیم یا اینکه فیلم چطور می‌شود ایده‎ای نداشتیم. به هر حال فکر می‎کردیم باید برویم جلو و باید از نقطه‎ای شروع بشود. بعد در روند کارمان این موضوع که با هم فیلم بسازیم شکل گرفت. بالاخره ما یک زوج بودیم آنها هم زوج بودند با هم دوست بودیم و سالها بود همدیگر را میشناختیم. پس تصمیم گرفتیم به عنوان دو تا دوست شروع کنیم به فیلم گرفتن. بعد در روند فیلم یک بخش‎هایش را شیرین تنها بود با مریم و یک وقتهایی من تنها بودم با باشو. قبلا هم دو نفری با هم کارگردانی کرده بودیم منتها کار کوتاه داستانی و تجربی نه مستند. ولی این موضوع جوری بود که بهتر دیدیم که این کار را دو نفری جلو ببریم.

چطور موضوع طلاق برایتان جذاب شد؟

محمدرضا: تو چند سال گذشته تعداد دوستهای نزدیکمان که از هم جدا شدند خیلی زیاد بودند. شش هفت نفر از دوستهایمان از هم جدا شدند. اما شکلش، نوع جدا شدن این دو تا از دوستانمان و اینکه چرا این کار را کردند برای ما خیلی عجیب بود. چون معمولا آدمها از هم جدا می‌شوند و بعد تصمیم می‌گیرند که طلاق بگیرند. معمولا آدمها چهار پنج ماه از هم دور می‌شوند که ببیند می‌توانند از هم جدا بشوند یا نه. دلایل باشو و مریم برای این کار هم دلایل احساسی بود و هم دلایل منطقی.

روند تحقیق فیلم چطور بود؟

شیرین: وقتی این اتفاق افتاد من در جایی کار می‌کردم که سه نفر از همکارهایم طلاق گرفته بودند. من در آنجا در گیر و دار طلاق این آدمها بودم و می‌دیدم آنها چه تلاشی می‌کنند که این اتفاق با کمترین تنش و دوستانه و در کمال احترام به هم انجام بشود. حداقل در طیف وسیعی از نسلی که دارد طلاق می‌گیرد این تلاش دیده می‌شود که پای خانواده‌ها وسط کشیده نشود این قدرت را در خودشان می‌بینند که می‌توانند حلش کنند به هم بیشتر احترام می‌گذارند یا اینکه تلاش می‌کنند به هم احترام بگذارند. در گیر و دار این ماجرا بودم که باشو و مریم از هم جدا شدند. این دو نفر در سالهای اخیر خیلی رابطه خوبی داشتند. آنها در زندگی هشت ساله‌شان چالش زیاد داشتند اما اینقدر در این رابطه تلاش کرده بودند که توانستند این رابطه را سر و سامان بدهند و ما همیشه به هم می‌گفتیم که چقدر خوب دو نفری که با هم در رابطه هستند می‌توانند با هم رابطه را درست کنند و آن را مدیریت کنند. بعد از اینکه اولین جلسه فیلمبرداری را داشتیم، خیلی به این فکر کردیم که کار را به چه سمت و سویی ببریم و تحقیقات ما به چه سمتی می‌تواند باشد. مثلا گفته بودیم که تمرکزمان را روی طلاق ببریم و سه تا چهار کیس مختلف را دنبال کنیم و بگوییم که این نسل این ریختی دارد از هم جدا می‌شود. حتی با یکی دو تا از بچه‌ها حرف زدم که آیا شما حاضر هستید بیاید درباره پروسه و دلایل طلاقتان فیلم بسازیم. بعضیها می‎گفتند نه و بعضیها می‎گفتند بله.

محمدرضا: به نظر من چیز مهم این بود که نمی‌خواستیم فیلممان یک کار تحقیقاتی صرف باشد. یعنی فیلمی باشد که پایه‎اش تحقیقات باشد و آدمهایی که در فیلم می‎بینیم خیلی کوتاه درباره خودشان حرف بزنند و در ادامه نبینیمشان و نفهمیم چه بلایی سرشان آمده خیلی انتزاعی می‌شود. یعنی تو درباره طلاق حرف می‎زنی بدون اینکه درباره جوانبش حرف بزنی. اینکه از کجا شروع شده به کجا دارد میرود و حداقل به آدمهای جلوی دوربین نزدیک بشوی و خودت تصمیم بگیری که آیا این کار خوبه یا بده یا اینکه اینا کار درستی کردند یا نکردند؛ یعنی ما تصمیم گرفتیم یک فیلم تحلیلی درباره طلاق نسازیم. خیلی دوست داشتیم که به شخصیتها نزدیک بشویم. یک اتفاقی که در این قشر از جامعه دارد اتفاق می‌افتد را نمایش می‎دهیم. آدمهایی هستند که اینطوری فکر می‎کنند، زندگی می‎کنند و اگر بخواهند طلاق بگیرند اینطوری طلاق می‎گیرند. می‎دانیم که خیلیها اینطوری طلاق نمی‌گیرند، با هم می‎جنگند سر مهریه، سر همه چیزهای کوچک و بزرگ با هم دعوا دارند ما نمی‌خواستیم وارد این ماجراها بشویم ما تنها می‎خواستیم بگوییم که این هم یک شکل از طلاق است. آدم‎هایی هستند بالاخره که اینطور دوستانه از هم جدا می‎شوند.

 با توجه به اینکه خیلی به سوژه‌ها نزدیک شدید و در زندگی خصوصی‎شان حضور داشتید در روند فیلمبرداری دچار مشکل نشدید؟

شیرین: ما خوش شانس بودیم که این برخورد با ما نشد؛ گرچه جاهایی بود که ما را حذف کردند.. یک نکته مثبت بچه‌ها در این بود که یک جورهایی تکلیفشان در یکسری چیزها با خودشان روشن بود.

محمدرضا: ما نمی‎خواستیم فیلم ما هیچگونه صحنه‌ای داشته باشد که این آدمها دوست نداشته باشند. یا اینکه ما جایی حضور داشته باشیم که نباید باشیم. این خیلی منطقی هست که من در برخی صحنه‌ها نباشم. غیر منطقی هست که من در لحظه‌ای که آنها در حال دعوا هستند حضور داشته باشم و نباید باشم. من به عنوان مستندساز تلاش می‎کنم که اتفاقا از این اتفاقات فاصله بگیرم و اگر به این بچه‌ها نزدیک بشوم در موقعیتی نزدیک باشم که این بچه‌ها آگاهانه و هشیارانه جلوی دوربین من هستند برای من دارند حرف می‎زنند و توضیح می‎دهند. ما درباره خیلی مسائل خصوصی با هم صحبت کردیم چون با هم خیلی دوست بودیم  درباره چیزهای زیادی حرف زدیم اما واقعا دلیلی ندارد که همه اینها در فیلم باشد. فیلم مستند خیلی متفاوت هست با داستانی.

در مراحل تدوین هم فیلم را نشانشان داده بودید؟

شیرین: همیشه اولین کسانی بودند که فیلم را می‎دیدند. ما یک راف کات دو ساعت و نیم زدیم و  بهشان نشان دادیم و بعد به یک ورژن هفتاد دقیقه رسیدیم؛ بعد یک ورژن نود دقیقه‌ای درآوردیم. بعد از این یک سری فیلم‎های آرشیوی را به ما دادند که همین باعث شد که سه تا سکانس آرشیوی به فیلم اضافه بشود و ادیت فیلم عوض شد.

محمدرضا: ما خیلی دوست داشتیم روزی که بچه‌ها از هم جدا می‌شوند ما هم باشیم، روزی که باشو داشت از آن خانه می‌رفت، قاعدتاً نباید دل‌خوری وجود می‌داشت و با آرامش باید از هم جدا می‌شدن ولی ظاهراً به هر حال دل‌خوری‎هایی وجود داشت و  نخواستند کسی باشد در آن لحظه. در نتیجه به ما نگفتند و یک روزی که شیرین می‌رود خانه‌شان می‌بیند که باشو نیست و وسیله‌های خانه کم شده، که مریم می‌گوید باشو رفته. ولی به هر حال این حق اونا بود و ما نباید آزار می‎دادیم آنها را.

تدوین هم کار خودتان بود؟

شیرین: بله من تدوین کردم. نمی‌شد بدهم دست تدوین‌گر. چیزی بود که خودمان باید تدوینش می‌کردیم. نتیجه‌اش هم این شد که یک سال طول کشید تقریباً.

محمدرضا: یک سری فیلم‌ها پروسه‌ش این‌طوری هست. شکل کاری که ما داشتیم نمی‌شد با هیچ تدوین‌گری انجام داد. به جز این که بخواهیم یک تدوین‌گر دیگری را شکنجه کنیم و هی برویم و برگردیم.

نظر خود شما درباره طلاق چیست؟

شیرین: اصولاً به نظر من این اتفاق خوبی هست که طلاق دارد به سمت توافقی‌شدن می‌رود؛ چون به نظر من خاصیت ازدواج به عنوان یک مسئله مهم در زندگی خانواده‌ها هم این‌طوری تغییر می‌کند.

محمدرضا: به هر حال جامعه دارد تغییر می‌کند. جمعیت دارد زیاد می‌شود. فشار اقتصادی هست. تحصیلات بیشتر شده. نیازهای جامعه در حال عوض شدن است و با این نیازها شکل خانواده به شکل بیست سال پیش نخواهد بود. خانواده وجود دارد و از بین نمی‌رود ولی شکلش عوض می‌شود. شکل و تعریفش عوض می‌شود. ما سال‌‌هاست که دیگر خانواد‌ه‌های پرجمعیت نداریم. در یک‌جاهایی هست و آن هم به این دلیل هست که هنوز نیازش را حس نکرده‌اند اگر برسند به نیازش آن‌ها هم دیگر زیاد بچه نخواهند آورد. یک دلیلش ساختارهای اقتصادی است. زن و مرد هر دو کار می‌کنند و نمی‌توانند بچه زیاد داشته ‌باشند. اتفاقاً به همین دلیل است که گاهی زوج‌ها بعد از بچه‌دار شدن به طلاق می‌رسند.

شیرین: برای زندگی نمی‌شود نسخه پیچید. نمی‌شود گفت این روند مثبت است. فقط یک چیزی که حس می‌کنم تلاش یک قشر از یک نسل است که انتظارشان از خودشان در مواجهه با اتفاقات زندگی فرق کرده. یعنی طرف با خودش می‌گوید من که ناقد یک‌سری چیزها هستم، من که کار می‌کنم من که درس خوانده‌م، خودم در این بحران چطور باید رفتار کنم. این تلاش چیز مثبتی است. هنوز در خیلی از فیلم‌ها تأکید زیادی می‌شود درباره ازدواج و خواستگاری و اقتدار پدر و این‌که خانواده در جوش و خروش است برای ازدواج و این یکی به آن یکی می‌گوید «خواستگارا پروندی» و «هنوز دو تا دختر تو خانه داری» و از این حرفا. من نمی‌دونم که چرا ان‌قدر این‌طوری بازتاب داده می‌شود در فیلم ها. البته من اصلاً نمی‌خواهم بگویم که جدا شدن راحت است. فیلم ما هم همین را می‌خواهد نشان بدهد. این که ساده نیست. اصلاً ساده نیست. درست است که ما الان در بالاترین نرخ طلاق در تاریخ زناشویی ایران هستیم. این فیلم نشان می‌دهد که طلاق ساده نیست، پیچیدگی‎های خاص خودش را دارد. ولی خوبی‌اش این است که جوا‌ن‌ها خشونت را دوست ندارند، به گفت‌وگو اعتقاد دارند. به هم‌دیگر احترام می‌گذارند، از عصبیت به دور هستند. تلاشش را می‌کنند حتی اگر موفق نشوند. این باعث تغییر در ازدواج می‌شود. در فیلم‌ها باید بر این وجه تأکید کرد.

محمدرضا: واقعاً نمی‌شود تحلیل کلی داد. نه می‌شود گفت طلاق بد است و نه می‌شود گفت طلاق خوب است. ولی ما می‌توانیم بررسی کنیم، شکلش چطور عوض شده، این تغییر بهتر است یا نه. که به نظر من بهتر شده، توافقی‌شدن به نسبت آن موقع که خانواده‌ها با هم دعوا می‌کنند سر مهریه و … بهتر است. فکر کنید بچه‌هایی که در جریان دعواهای طلاق پدر و مادرشان هستند چه تاثیر منفی بر آن‌ها می‌گذارد. هر چقدر دوستانه‌تر بهتر.کسانی که دوستانه از هم جدا می‌شوند مطمئناً خیلی هم تلاش کرده‌اند که رابطه خودشان را حفظ کنند و ازدواجشان را نجات بدهند و رسیده‌اند به نقطه‌ای که دیده‌اند نمی‌توانند. این خیلی بهتر است تا وقتی که دو نفر به زور پدر و  مادر با هم زندگی کنند یا طلاق بگیرند.

شیرین: این تلاش یک تجربه عظیم برای زندگی آدم‌هاست. از این حیث هم مثبت است. توشه تلاش‌های بعدی انسان هم خواهد بود. در نهایت باید به این فکر کرد که مگر چند بار زندگی می‌کنیم؟ یک بار. در نتیجه باید برای نقش‌هایی که پذیرفته‌ایم تلاش کنیم و ساده‌ترین راه را انتخاب نکنیم. ساده‌ترین کار این است که تو مادرت یا پدرت و کلاً خانواده‌ات را درگیر ماجرا کنی. آن‌ها مسائل من را حل کنند. ولی وقتی که خودم می‌ایستم و با مسئله‎ام کنار می‌آیم و هم آن‌ها را بازی نمی‌دهم. این برای چالش‌های بعدی در زندگی هم فوق‌العاده است.

منبع: هر چه دوستانه تر بهتر. گفتگو با شیرین برق نورد و محمدرضا جهان پناه. منبع: ماهنامۀ شهرکتاب، شمارۀ ۳، مهر ۱۳۹۴، صص ۳۴-۳۵٫