بیدارزنی: از دیدگاه اقتصادی- اجتماعی، اعیانسازی به عنوان فرایند تدریجیِ نوسازی و بازسازی که شاملِ هجومِ طبقه مرفه یا طبقات با درآمد بالاتر – معمولا سفید پوستان- به مناطق شهری موجود که اغلب به عنوان مناطق با شرایطی رو به وخامت دیده میشوند، تعریف شده است. این فرآیند به علت افزایش نرخ اجارهها و ارزش املاک، باعث جابجایی ساکنانی از طبقه کارگر با درآمد متوسط رو به پایین، و ساکنان اغلب قدیمی، و تغییر کلی شخصیت و فرهنگ منطقه میشود. از «شکاف اجاره[۱]» غالبا به عنوان مکانیزم اساسی اعیانسازی یاد می شود. در زیر مروری کلی به طبیعت چرخهی این شکاف اجاره در چشم اندازی تاریخی آمده است:
- با اتمام جنگ جهانی دوم، حرکت سرمایه به سمت حومهی شهر کشیده شد. میزان بیشتر زمینهای آزاد، بهای پایینتر زمین، توسعهی کم موجود، و فرصت هایی برای سود، محرکی برای این جابجایی بود.
- سرمایه و منابع شهرها از شهرها خارج شد – و به دنبال آن مهاجرت از شهر به حومههای شهر (پرواز سفید[۲]) اتفاق افتاد.
- شیوههای نژادپرستانه در تهیه مسکن، از جمله قوانینی که فروختن خانهها و اجاره دادن آنها را به ساکنان غیر سفید منع میکرد، عملا به حمایت از تفکیک نژادی کمک کرد.
- در دههی ۶۰ میلادی (۱۹۶۰-۱۹۶۹) بسیاری از این مناطق شهری، با از دست دادن سرمایه، مشاغل، و غیره رو به زوال نهاد و ارزش داراییها سقوط کرد.
- در حال حاضر با هزینههای بالاتر املاک در حومههای شهر و جوامع دیگر، فرصت های کم و کمتری برای سرمایهگذاری کوچک و به دست آوردن سود زیاد وجود دارد؛ در نتیجه داراییهای شهری با ارزش و بهای کم که سابقا نامطلوب بود؛ مطلوبتر شد.
- در دههی ۸۰ میلادی (۱۹۸۰-۱۹۸۹)، اعیانسازی در بالاترین سطح فعالیت بود.
- سرمایهگذاری مجدد در جوامع شهری باعث افرایش سریع هزینهی املاک شد و ساکنان قدیمی که پیش از این توانایی زندگی در این مناطق سابقا «نامطلوب» را داشتند، خود را در پرداخت هزینههای بیشتر اجاره و رهن خانه ناتوان یافتند. علاوه بر این، آنها قادر نبودند مشتری مغازههای جدید و گران قیمتی که جایگزین مغازههای قبلی شده بودند؛ شوند.
این شکاف اجاره توسط تعدادی عوامل و شیوهها تسهیل شده است، «دوباره اجاره دادن[۳]» یک حسن تعبیر حرفهای است که به بنگاههای املاک و مستغلات که شغلشان مطالعه یک جامعه و کمک به تسریع ایجاد تغییر –اعیانسازی- است؛ اطلاق میشود. کار آنها شامل کمک به بیرون کردن مستاجرین تجاری که اجارههای بسیار پایین میپردازند؛ و سپس یافتن مستاجرینی است که برای همان فضا نرخ بالاتری میپردازند. گزارش پژوهشی منتشر شدهای، کار یکی از همین بنگاه ها که در هایلند پارک[۴] -منطقهای مملو از تپه در شمال شرقی قسمت مرکزی شهر لس انجلس- را که هدف اعیانسازی ساکنانی که از قیمتهای بیشترخانه و اجاره بها در همسایگی هالیوود، سیلورلیک[۵]، واکو پارک[۶] میگریزند؛ مورد بحث قرار داده است. همچنین فیلم «بروکلین من» (My Brooklyn)، که در سال ۲۰۱۲ با کارگردانی کلی اندرسون[۷] و تهیهکنندگی آلیسون لیریش دین منتشر شده است [۸]، نمونههای دقیقی از این شکاف اجاره و حتی یک تجزیه و تحلیل گستردهتر از فاکتورهای بسیاری که پشت اعیانسازی حضور دارند، را ارایه میدهد. خود شهر بروکلین یکی از مناطقی در ایالات متحده آمریکا است که به سرعت در حال اعیانسازی شدن است؛ و در میان گرانترین شهرها برای اقامت است.
مشاهده موضوع پیچیدهی اعیانسازی از یک عدسی فمینیستی به آشکار ساختن اینکه اعیانسازی چه قدر چند وجهی است، کمک میکند؛ این اعیانسازی شامل ظلم و فشار، به حاشیه راندن، جابجایی جمعیتهای آسیب پذیر- به ویژه زنان و کودکان که اغلب در حال حاضر به صورت منفی تحت تاثیر اثرات طبقاتی، تبعیض جنسی، و نژادپرستی هستند- میشود. اعیانسازی تهدیدی برای از بین رفتن تدریجی جوامع و معیشت هایی است که توسط این زنان نگهداری میشوند، چرا که جابجایی آنان پیش شرطی برای تحول کلی در منطقه میشود.
وقتی تعریف پیچیده و فاکتورهای متنوعی که در این فرایند درگیر هستند در نظر گرفته میشود، یک نکته باید آشکار شود؛ این که اعیانسازی توسط بخش خصوصی انگیخته شده و نتیجه تعقیب بی امان سودِ سرمایهداری است. بخشی از جامعه بر روی تمامی سطوح دولت در ایالات متحده آمریکا کنترل و نفوذ دارد، و بنابراین قادر به پدید آوردن سیاستهایی است که به تسهیل و افزایش اعیانسازی در جوامع در سراسر کشور -و همچنین جوامع خارج از ایالات متحده- کمک میکند. این گستردگی قدرت و تاثیر[۹]، به خاطر ماهیت چندملیتی شرکتها که قدرت و نفوذشان را در سطح جهانی به کار میگیرند، است. این موضوع به من حین تعطیلات در بهار گذشته در پرتغال یادآوری شد.
در حالیکه در یکی از خیابان های باریک و پیچ در پیچ در محله ویلا نووا دی گایا[۱۰]، که درست جنوب پورتو[۱۱] واقع شده است، راه می رفتم، یکی از ساکنین شهر خاطر نشان کرد که چگونه بسیاری از صاحبخانههای اصلی و خانوادههایی که سالهای سال در امتداد خیابان زندگی میکردهاند، جابجا شدهاند و خانهها و مغازههایشان خریداری و با هتلها جایگزین شده است. تا این زمان، من میتوانستم ببینم که چگونه شخصیت جامعه تغییرکرده است. هتلهای تازه، از ترکیب رنگی و سبک های معماری خاصی استفاده کردهاند که کاملا با خانههای این منطقه که با کاشیهای سرامیکیِ پرتغالیِ مشهور در جهان، مملو از جزئیات، مهیج و روشن و قابل توجه تزئین شدهاند، نامتناسب است. وقتی پرسیدم این خانوادهها کجا رفتهاند؛ پاسخ این بود که آنها به مناطق خیلی دورتر از مرکز شهر منتقل شدهاند.
به نظر میرسد، عدم توجه که باعث جابجایی ساکنان میشود، یک موضوع مشترک در هر دو طرف اقیانوس اطلس است. توجه واقعی به این ساکنان به این معنی است که عواملی که آنها را به این مناطق هدایت کرده است و قبل از این به عنوان عوامل نامطلوب به حساب میآمده است، باید مورد توجه قرار گیرند. پس می توان این استدلال را مطرح کرد که اعیانسازی به عنوان موج نوی استعمار، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سلامت عمومی برای زنان، جوامع رنگین پوستان و فقرا دارد. در این مضمون، این یک مسئلهی فمینیستی است و باید حداقل تا حدی در مفهوم دقیق کلمه مورد سوال قرار بگیرد.
زنانه شدن فقر و هزینههای مسکن
به ساده ترین عبارت، زنانه شدن فقر به این واقعیت که زنان سهم نامتناسبی از فقر جهان را نمایندگی میکنند، معطوف میشود. علاوه بر این، زنانه شدن فقر نه تنها یک پیامد فقدان درآمد، بلکه نتیجهی محرومیت از فرصتها و تعصبات جنسیتی موجود در جامعه و دولت است. برای زنان رنگین پوست، فقدان فرصتها همچنین نتیجهی نژادپرستی در سطح ساختارهای اجتماعی و شیوههای تبعیض آمیز است. این تعصبات است که به ایجاد شکاف جنسیتی دستمزد و همهی پیامدهای اجتماعی اقتصادی نابرابری، کمک کرده است.
پس شکاف جنسیتی دستمزد به چه صورت است؟
زنانه شدن فقر چگونه به بحث اعیانسازی مرتبط میشود؟
برای بیش از سی سال، زنان در ایالات متحده آمریکا نه تنها حقوق راکد بلکه با تداوم شکاف جنسیتی دستمزد دست و پنجه نرم کردهاند. حتی سختتر از این، آن است که دستمزدها به رغم رشد نمایی در بهرهوری کارگران راکد باقی مانده است.
برای خود من، و کسانی که متولد نسل بعد از من هستند، متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی، این بدان معنا است که احتمالا استاندارد کلی زندگی ما در مقایسه با نسلهای قبلی ۵۰ درصد کاهش یافته است؛ و این شامل زنان دارای تحصیلات کالج، که توانایی پرداخت اجاره بهاهای افزایش یافته در محلههای اعیانسازی شده برایشان دشوار شده است، هم میشود. حقوقها به اندازهی هزینههای زندگی، خصوصا هزینههای مسکن، افزایش پیدا نمیکند.
علاوه بر این، شکاف جنسیتی پرداخت به اطمینان از اینکه کسانی که به احتمال بیشتری فقیرند و با مسائل عدم امنیت غذایی، بی خانمانی، و غیره مقابله میکنند؛ زنان و کودکان هستند، کمک می کند. طبقه کارگر و زنان با درآمد کم، گروهی هستند که در مناطقی که هدف فرایند اعیانسازی قرار میگیرد، بیشتر در معرض اعیانسازی هستند. در اصل، شیوههای تبعیض جنسیتی، نژادپرستانه، تبعیض آمیز و مغرضانه و متعصبانه، باورها، و سیاستهایی که به ایجاد شکاف جنسیتی پرداخت کمک کردهاند؛ همچنین به تسهیل حذف آنان از مناطقی که قبلا قادر به پرداخت هزینهها در آن بودند کمک کرده است.
داشتن دستمزدهای پایینتر بدان معنا ست که این زنان طبقه کارگر قادر به مقاومت در برابر فرآیند اعیانسازی و ماندن در خانهها و محلهشان نیستند. دستمزدهای پایین تر بدان معنی است که افزایش در مقدار هزینههای اجاره یا رهن برای زنانی که در حال حاضر با کسری دستمزد مواجه هستند، بسیار سخت است. برای آنکه چشماندازی از این واقعیت داشته باشیم، یک زن لاتین که به طور متوسط ساعتی ۰٫۵۶دلار درآمد دارد در مقایسه با یک مرد سفید که ساعتی ۱ دلار درآمد دارد، به احتمال کمتری میتواند با یک افزایش قابل ملاحظه در اجاره، و نیز هزینههای بیشتر مواد غذایی و کالاهای دیگر که پیامد اعیانسازی است مقابله کند. در مقایسه، یک مرد سفید، که به صورت متوسط درآمد بیشتری دارد، به احتمال بیشتری در محلهای که تحت اعیانسازی قرار گرفته است، باقی میماند.
تقاطع: جوامع رنگین پوستان
وقتی به ریشهی کلمه اعیانسازی نگاه شود، به آسانی میتوان آنچه به طور ضمنی برداشت میشود را فهمید، به خصوص با به حساب آوردن تغییر جمعیت شناسی محلهها:
اصطلاح «جذاب»، زبان استفاده شده توسط بانکها، دلالان معاملات ملکی، و دیگرانی را یادآوری میکند که میخواستند مطمئن شودند محلههای خاصی عاری از مردمان رنگین پوست باقی میماند. در حقیقت حومههای شهری آمریکایی به دلیل همین پدیدهی پرواز سفید (حرکت ساکنان سفیدپوستان شهر به حومههای شهر برای فرار از هجوم اقلیتها) از مراکز شهری که بدون منابع و سرمایهگذاری رها شده بودند، درست شده است.
در واقع، جوامع پس از نیودیل[۱۲] (به برنامه اقتصادی و اجتماعی فرانکلین روزولت رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بعد از بروز رکود بزرگ در ایالات متحده در سال ۱۹۲۹ اطلاق میشود)، یارانههای فدرال برای مالکیت خانه دریافت میکردند؛ در حالیکه دیگران، که ساکنان سیاهپوست یا مردمان رنگینپوست داشتند، از این یارانهها محروم بودند. این فرآیند «خط کشی قرمز[۱۳]» نامیده میشد، و اغلب هر محلهای را که بیش از ۵% مردمان سیاهپوست یا رنگینپوست داشت، از گرفتن این یارانهها برای مالکیت خانه محروم میکرد. این فرآیند کمک کرد که کمپتون[۱۴] کالیفرنیا، زادگاه رپ گانگستری، تا اوایل دههی ۵۰ میلادی به طور کامل با ساکنان سفیدپوست باقی بماند. در دههی ۷۰ میلادی این فرایند منجر به خارج شدن نیم میلیون نفر از سفیدپوستان از بروکلین شد.
بیانیه زیر از زاک بهرنز[۱۵] که در مقالهاش، «قبل از دههی ۵۰ میلادی، از سفید بودن کمپتون به شدت دفاع شد» چرایی آشکار شدن این قراردادها را توضیح میدهد:
«قراردادها در سراسر آمریکا در اواخر دهه ۱۹۱۰ میلادی و اوایل دههی ۱۹۲۰ میلادی، در پاسخ به افزایش جمعیت سیاهپوستان در شهرهای آمریکاییان، برای مثال شهرهای شمالی و غربی که شاهد افزایش جمعیت در حین جنگ جهانی اول، و در حین به اصطلاح مهاجرت بزرگ از جنوب بودند؛ شروع شدند. در لس آنجلس، اگرچه، تا جنگ جهانی دوم مهاجرت آمریکاییهای آفریقاییتبار آهسته و تدریجی بود؛ با این حال، این افزایش آهسته در دههی ۲۰ میلادی برای اینکه مالکان سفیدپوست خانهها را در مورد کاهش ارزش املاک به خاطر هجوم سیاهپوستان نگران کند، کافی بود.»
این اقدامات تبعیضآمیز مسکن، علیه مردمان رنگینپوست دیگر در ایالاتمتحده نیز استفاده شد و همچنان مورداستفاده قرار میگیرد، و میتوان گفت که در ریشههای آن؛ و با توجه به اصطلاحات مورداستفاده در تعریف آن، اعیانسازی یک اقدامی نژادپرستانه تا به دنبال آن یک محله را برای آنهایی که مطلوب تلقی میشوند؛ یا به عبارت دیگر، مردمان سفیدپوست، یا به صورت خاصتر، مردمان سفیدپوست مرفه، جذابتر کند. زنان رنگینپوست، و به طور خاص آنهایی که در طبقه کارگر هستند و بنابراین در معرض سیستمهای ظالم و سرکوبگر نژادپرستانه، طبقاتی، تبعیض بر اساس معلولیت و توانایی[۱۶]، و تبعیض جنسیتی هستند، نامطلوبترین تلقی میشوند و به تبع آن به حاشیه رانده میشوند. این افزایش هزینههای زندگی، افزایش اجارهها و رهنها، دستمزدهای کساد و راکد، و شکاف دستمزد مبتنی بر جنسیت، به معنای واقعی کلمه آنها را علیرغم داشتن روابط اجتماعی برای چندین نسل، مجبور به ترک محلههایشان میکند.
در نهایت، فرآیند اعیانسازی بر میراث تاریخی ظلم و ستم و تبعیض نشسته است و در ۴۰ سال گذشته با کوچک شدن طبقهی متوسط و انتقال ثروت به مرفهان؛ کمترین درصد از جمعیت ایالات متحده، بدتر شده است. علاوه بر این، در این فرآیند سیستماتیک جابجایی؛ زنان، به خصوص زنان رنگینپوست آسیبپذیرترین قسمت جامعه هستند؛ و این امر همان جایی است که نژاد، طبقه، و جنسیت در تقاطع هستند. به همین دلیل، اعیانسازی باید به عنوان مسئله فمینیستی شناخته شود.
Resource:
Charleswel, Cherise (August 19th, 2015),Gentrification Is a Feminist Issue: The Intersection of Class, Race, Gender and Housing, The Hampton Institute
Notes
[۱] rent gap
[۲] white flight
[۳] retenanting
[۴] Hihgland Park
[۵] Silver Lake
[۶] Echo Park
[۷] Kelly Anderson
[۸] Allison Lirish Dean
[۹] far-flung reach
[۱۰] Vila Nova de Gaia
[۱۱] Porto
[۱۲] New Deal
[۱۳] red-lining
[۱۴] Campton
[۱۵] Zach Behrens
[۱۶] Ableism