بیدارزنی: با بررسی مزیتهای ایجاد تعامل میان فعالان مدنی و حکومت، به مسائلی از جمله پاسخگو کردن حکومت، جلوگیری از انباشت قدرت، رفع تهدیدهای امنیتی در برابر فعالان مدنی، یکی از اساسیترین نقشهای جامعه مدنی بهعنوان واسطه و شفافیت مرزهای مبهم سیاسی و مدنی و … خواهیم پرداخت.
پس از اتمام دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، موسوم به دولت «تدبیر و امید»، بساط برچیده شدهی فعالان مدنی، در حال رونق گرفتن است. از جمله میتوان به تغییر مثبت در رویکرد استانداریها در رابطه با مجوز دادن به سمنها اشاره کرد.
با توجه به این موضوع، بهعنوان فعالان اجتماعی برای انجام فعالیت موثر در این شرایط، نیازمندیم پازل استراتژیهایمان را دوباره و این بار متفاوت از گذشته بچینیم.
با توجه به اهمیت ایجاد تعامل، از جمله مزیتهای برقراری چنین تعاملی را میتوان اینگونه شرح داد:
1- ایفای نقش جامعهی مدنی بهعنوان میانجی میان مردم و دستگاه حکومت:
جامعهی مدنی بهعنوان واسطه میتواند وارد عرصه شده و از افزایش شکاف بیشتر میان مردم و حکومت پیشگیری نماید.
همچنین با انتقال مطالبات مردم به دستگاه حکومتی از سویی و با اجرای طرحها و پروژههای اجتماعی دولتی بهجای مداخلهی مستقیم دولت و جهت اثربخشی بیشتر از سویی دیگر، میان این دو پیوند برقرار کند.
2- پاسخگو کردن حکومت و پیشگیری از انباشت بیشتر قدرت:
نبود پاسخگویی از طرف حکومت، نهتنها به نبود شفافیت و ضعف دموکراسی در آن دستگاه که به ضعف عملکرد فعالان مدنی در این زمینه هم برمیگردد.
ضمن اینکه پاسخگو کردن حکومت، ضمن منجر شدن به افزایش شفافیت در امر زمام داری، به جلوگیری از انباشت بیشتر قدرت نیز میانجامد.
3- کاهش تهدیدهای امنیتی علیه فعالین اجتماعی:
با ایجاد تعامل و درنتیجه رسیدن به فهمی مشترک، فضای اعتماد از طرف حکومت برای این دسته از فعالان فراهمشده و امنیت فعالان رو به افزایش خواهد رفت.
با افزایش امنیت، در ابتدا شاهد شکلگیری شبکه قدرتمندی از فعالان اجتماعی خواهیم بود.
لازم به ذکر است با افزایش هریک از این دو، شاهد تقویت دیگری خواهیم بود (برقرار بودن رابطه مستقیم میان افزایش امنیت و گسترش و تقویت شبکه).
همچنین پسازآن، شاهد کاهش رفتار متظاهرانه و خودسانسوری در اثر کاهش فضای بیاعتمادی نیز هستیم.
ضمن اینکه ثمرهی چنین فضای اعتمادی، زدودن مقوله «توهم توطئه» از سمت هر دو گروه است که درنتیجهی آن، به فضای واقعیت نزدیکتر خواهیم شد.
4- بهرهگیری از امکانات دستگاه حکومت در جهت اهداف جامعه مدنی:
امکانات و فضاهایی را که دولت میتواند برای این قبیل فعالیتها تعریف و فراهم کند، میتوان در دستهبندی «فرصت» ها گنجاند (بهشرط حفظ استقلال) که موجب افزایش توانمندسازی و همچنین گسترش و تقویت شبکه فعالان اجتماعی خواهد شد.
5- شفافسازی مرزهای سیاسی و مدنی:
در دو دورهی گذشتهی دولت، با افزایش سیاست زدگی در جامعه (در راستای امنیتی شدن شرایط جامعه از طرف حکومت مانند سیاسی کردن مطالبات طرفداران محیطزیست در مورد دریاچه ارومیه)، مرزهای فعالیتهای سیاسی و مدنی به نحوی مخدوشتر و درهمتنیده تر شدند که امروزه، شفاف ساختن این مرزها را میتوان از دشوارترین کارهای فعالان اجتماعی در سایهی این تعامل دانست.
6- ورود از حاشیه به متن (خروج از انزوا) و پیشگیری از دوگانهی بیعملی/تندروی:
با ایجاد فضای تعامل و اعتماد، فعالان، بیش از گذشته، از متن به حاشیه خواهند برگشت و به ایفای نقش موثرتر خواهند پرداخت و از دوگانهی بیعملی/تندروی درنتیجه به حاشیه راندهشدگی بیشتر پیشگیری خواهد شد.
در انتها امیدواریم با ایجاد چنین فضای تعاملی، ضمن حفظ استقلال، شاهد شکوفایی و ابتکار در جامعه مدنی باشیم.