بیدارزنی: در محل کار هستم که دوستی پیشنهاد میدهد مطلبی در ارتباط با اینکه «مردان فکر میکنند چگونه جامعه برای زنان امنتر میشود» بنویسم. این موضوع را با چند همکارم که مرد هستند مطرح میکنم. آنها اول میگویند این مطالب هیچ فایدهای ندارد و سالهاست برای مناسبتهای خاص چنین پروندههایی منتشر میشود ولی هیچ اتفاقی نمیافتد و روز به روز وضعیت زنان در کشور بدتر میشود. آنها که روزنامه نگار هستند میگویند باید کار عملی تری صورت بگیرد.
«عرفان مردانی» که در رشته اقتصاد مدرک کارشناسی ارشد دارد، در پاسخ به سوالم که «چگونه جامعه برای زنان امنتر میشود»، میگوید: با مشارکت اجتماعی و حضور فعال زنان در اجتماع، زنان میتوانند ابراز وجود کنند و جامعه را برای خودشان امنتر کنند. عرفان اضافه می کند: البته این حضور تنها به معنای سر کار رفتن نیست و نباید اینگونه برداشت شود که حضور در اجتماع فقط به معنای سر کار رفتن است؛ بلکه میشود حضور در فعالیتهای مدنی و اجتماعی نیز باشد.
کار را رها کردهایم و در حال صحبت هستیم. پس سوال دوم را هم با او مطرح میکنم؛ ««دلایل ایجاد ناامنی و مزاحمت خیابانی برای زنان در اجتماع چیست؟»، «چه مشکلاتی در جامعه وجود دارد که برای زنان ناامنی یا مزاحمت خیابانی به وجود میآید؟» عرفان نگاه دیگری را مطرح میکند، این که عدم استقلال مالی زنان در عرصه حقیقی جامعه یکی از این دلایل است. او اضافه می کند: در عرصه حقوقی قوانین ناکارآمد باعث شده است که زنان نتوانند امنیت لازم در جامعه را مانند دیگر کشورهای پیشرفته ی جهان داشته باشند. عرفان که روزنامه نگار اقتصادی است میگوید: نهادهای قانون گذار در دیگر کشورها برای مطالبات جامعه قانون تنظیم می کنند و به مطالبات مردم پاسخ می دهند اما در ایران چنین نیست.
بحث را تمام میکنیم و به سر کار بازمی گردیم اما متوجه میشوم که ذهن دوستانم با این موضوع درگیر شده است. بخصوص که پرسیده ام «فکر می کنید چرا مردان از متلک و آزار کلامی در مواجهه با زنان استفاده میکنند؟»، «چرا حتی برخی از مردان برای برقراری ارتباط با زنان از متلکها و تیکههای بعضا زننده استفاده میکنند؟»
به میدان ونک که بروید، میبینید همان زنانی که مسیر خود را دورتر کردهاند تا با گشتهای ارشاد مواجه نشوند، چند دقیقه بعد در مرکز خریدی یا خیابانی که در آن در حال قدم زدن هستند با معضل قدیمی اما رو به گسترشی مواجه میشوند؛ متلکهای پایان ناپذیر مرد ایرانی. گرچه این روزها با رشد و گسترش اینترنت در میان مردم و حضور افراد با هر سنی در شبکههای اجتماعی؛ متلکها و آزارهای جنسی دیگر فقط مختص به کوچه و خیابان نیست بلکه زنان در فضای مجازی نیز روزانه شاهد چنین رفتاری به خصوص از سوی مردان هستند. اما چرا باید بگوییم فقط مردان در آزارهای جنسی و متلکها نقش دارند؟ سوالی که از روزی که خواستم این مطلب را بنویسم در ذهنم شکل گرفت این بود که آیا زنان هم نقشی در متلکها و آزارهای جنسی دارند؟ چرا کمتر این آزارها دیده میشود و فقط گفته میشود مردان در این آزار و اذیتها سهیم هستند؟ به خصوص در دنیای امروز که افراد زیادی در شبکههای اجتماعی حضور دارند. با گشتی در شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای مختلف، متوجه میشوید که زنان و به خصوص دختران نسل جدید با پسرانی که به آنها شوخیهای جنسی یا متلکهای جنسی می گویند، همگام میشوند و حتی در بعضی موارد بیشتر از پسرها از متلکهای جنسی استفاده میکنند و همینجاست که قبح بازگویی متلکها و شوخیهای جنسی در فضای مجازی شکسته میشود. اگر تا چند سال پیش زنان در مقابل متلکها و آزارهای جنسی مردان سکوت میکردند، و هیچ اعتراضی نمیکردند، امروز زنان و دخترانی که با چنین آزارهایی از سوی مردان مواجه می شوند نه تنها پاسخ میدهند بلکه جوابهایی هم دارند که اگر اراده کنند و بخواهند میتوانند به مرد معترض بدهند. دیگر زن در بند و محصور خانه نیست بلکه با تلاش و تحمل هزینههای زیادی خود را در جامعه حاضر میکند تا با وجود چنین مشکلاتی از جامعه دور نشود و همچنان حضور داشته باشد؛ حضوری فعال هرچند با وجود مشکلات و موانع زیاد.
از دوست دیگری میپرسم که «چرا مردان از متلک و آزارهای کلامی در مواجهه با زنان استفاده میکنند؟» میگوید: دو دلیل دارد. اول اینکه منافع بخش بزرگی از جامعه مردان به دلیل ضعفهای زیادی که در آن جامعه وجود دارد در حال رفتن به این سمت است. او ادامه میدهد که هر لحظه و هر دم جامعه ما در حال دور شدن از مدنیت است و دچار یک خلا فکری میشود. او معتقد است وقتی که تضارب آرا و تکثر اندیشه در اجتماع نداریم و افراد تحت پوشش هیچ حزبی در نمیآیند، همین باعث میشود که به این بیاخلاقیها کشانده شوند. او اینگونه ادامه میدهد که اگر ساختار فکری افراد در جامعه دارای شناسنامه باشد دچار چنین بحران هویتی نمیشویم.
هدفی که فمینیستهای لیبرال دنبال کردهاند اثبات این نکته بوده که تفاوتهای قابل مشاهده میان دو جنس ذاتی نیست، بلکه نتیجه یجامعه پذیری و همگون سازی جنس و نقش است. تفاوت نوع برخورد و رفتار با دختران و پسران که از بدو تولد آغاز میشود و در دوران مدرسه شدت میگیرد، از شکوفایی کامل ظرفیتهای انسانی زنان و دختران جلوگیری میکند. همین مسئله را میتوان یکی از زمینههای جایگاه فرودست زنان در جامعه دانست که خوشبختانه در بین زنان و دختران نسل جدید و زنانی که از شبکههای اجتماعی و اینترنت استفاده میکنند، در حال ترمیم است. امروز اگر نگاهی به شبکههای اجتماعی بیاندازید میبینید که بسیاری از دختران تلاش می کنند نشان دهند که زن و مرد از ظرفیتهای یکسانی برخوردارند، زنان خصوصیات کامل انسانی دارند و معتقدند که تفاوت میان زنان و مردان ناشی از تفاوت تربیت دختر و پسر و همچنین ناشی از انتظارات متفاوت جامعه از آنان و وجود قوانین تبعیض آمیز است. همین امر باعث شده است در طول زمان زنان از مردان جامعه متلک، آزار جنسی، شوخیهای جنسی ببینند.
بهتر است نکته دیگری را مطرح کنم، من نیز مانند بسیاری از مردان دیگر که در ایران زندگی میکنند، در سیستم آموزشی جمهوری اسلامی درس خواندهام، با گروه همسالان پسر خود در دورههای دبستان، راهنمایی و دبیرستان بودهام و تفریحاتم هم مانند دیگر هم نسلان خودم بوده است. مانند دیگر مردم صبح تا شب در خیابانهای این شهر هستم و شب نیز در مهمانی و جمعهای دوستانه. بهتر است حالا که در حال نگارش این مطلب هستم خیلی رک و بدون رودربایستی بنویسم. در محیطهای خصوصی و دوستانه با دخترانی دوست هستم که با آنها شوخیهای جنسی میکنم، در صحبتهایمان از کلمات رکیک استفاده میکنیم و این یک رفتار دو طرفه است. به این معنی که تنها از سمت من یا مرد دیگری این رفتار صورت نمیگیرد و دختران جمع هم در مقابل صحبتهای ما، شوخیها و حرفهای جنسی میزنند. اما این رفتار از دید ما مشکلی ندارد چرا که امری دو طرفه است و شوخیهای جنسی تنها به شوخیهای جنسی زنانه و یک طرفه تمام نمیشود. البته این رفتار به این معنی نیست که آنها یا من بخواهیم به خودمان اجازه دهیم که با دیگران هم چنین رفتاری در سطح جامعه داشته باشیم. ما با این نوع رفتار راحتیم و با هم اینگونه زندگی میکنیم ولی این راحتی را به جامعه، مترو، تاکسی و محیط های عمومی جامعه منتقل نمیکنیم. بلکه در خانه و محیطهایی که خصوصی هستند چنین رفتار میکنیم.
حال که اینها را نوشتم بهتر است خیلی صریحتر از قبل مطلبی در این رابطه بگویم. من چند نفر از فعالان حوزه زنان که مرد هستند را میشناسم. این مردان وقتی در جمعی خصوصی با همجنسان خود قرار میگیرند، یک باره از مردانی که چند ساعت قبل در جلسهای خصوصی در رابطه با فعالیت برای احقاق حقوق زنان بحثها و مباحث خوش رنگ و لعابی را داشتند، تبدیل میشوند به مردانی که حرفهای جنسی میزنند و از سایز اندام زنانی که با آنها در ارتباط هستند یا در جلسه حضور داشتند صحبت میکنند.
دوستی تحصیل کرده در جمعی تعریف میکرد در تاکسی کنار زنی نشسته بوده که با وجود اینکه خیلی نزدیک آن زن نشسته بوده اما زن تنها سکوت کرده بود و حتی نگاهی هم به او نمیکرده و چنان این صحبتها را با شور و شوق تعریف میکرد که انگار اتفاق دیگری هم در تاکسی میان آن دو افتاده بوده است. اما از آن جمع هیچ کس به این فکر نکرد که آن زن به خاطر حجب و حیای بیمورد و مسخرهای که از کودکی به دختران ساعت به ساعت گوشزد میشده است سکوت کرده بود، نه از روی لذت. علی که در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل است، در رابطه با بحث من میگوید: زمانی که در خیابان راه میروید اگر کمی به محیط اطراف و اتفاقاتی که در خیابان در حال وقوع است دقت کنید متوجه میشوید که متلکها، آزارهای جنسی و… مربوط به بخش خاصی از جامعه و قشر خاصی از مردان نیست. نباید چنین فکر کنیم که حتما مردانی که در مناطق پایین تر حضور دارند فقط از متلکهای و آزارهای جنسی استفاده میکنند و مردان تحصیل کرده و افرادی که در شمال شهر هستند چنین رفتاری ندارند. اکثر مردان چنین رفتاری دارند اما نوع ادبیات و متلکهای جنسی نسبت به زنان متفاوت است. چه بسا مردانی که در خیابان اندرزگو تهران نیز هستند، دست به این کار میزنند؛ البته با کلمات و ادبیاتی دیگر.
همه مردان با هر میزان تحصیلات در این متلکها و آزارهای جنسی نسبت به زنان شریک هستند؛ نه به دیدگاههای سیاسی و عقیدتی بر میگردد و نه به نوع محل زندگی، بلکه فقط لحن و نوع ادبیات جنسی متفاوت است. اصلا بگذارید مطلب دیگری برای شما بگویم، با پسرهایی که به هیات میروند دوست هستم یا بهتر است بگویم رابطهای صمیمی دارم اما همین پسرها وقتی از هیات برمیگردند یا به قهوه خانه میروند و بعد از یک عزاداری دور هم جمع میشوند، محور صحبتهایشان در رابطه با دخترها و زنانی است که در طول شب دیدهاند یا آمدهاند غذا بگیرند. فکر نکنید نظرات در رابطه با نوع برخورد و این صحبتها باشد، بلکه نظرات در رابطه با سایز اندام زنان و رویاپردازی در رابطه با خوابیدن با آن زنان است. حتی مردانی که به شدت مذهبی هستند هم در محافل خصوصی به دنبال فیلمهای پورن و جکهای جنسی هستند.
شهرویور ۱۳۹۱، دکتر «مجید ابهری» در گفتوگو با سایت «الف»، با بیان اینکه آزارهای کلامی خیابانی در ایران ۵ برابر کشورهای اروپایی است، اظهار داشت: به ازای هر زن خیابانی هفت مرد خیابانی وجود دارد و برای هر زن صدبار در روز بوق زده میشود. برای این افراد که به بهانه مسافر کشی به بانوان تعرض میکنند محجبه یا بیحجاب، پیر یا جوان فرقی نمیکند؛ همین قدر که زن باشد و در کنار خیابانی ایستاده باشد باعث آزار او می شوند. ابهری که جامعهشناس و متخصص آسیبهای اجتماعی است معتقد است به طور متوسط ۲۵ درصد از زنان شهری در طول روز مورد آزار فیزیکی و آزار کلامی قرار میگیرند.
شاید برخی بگویند باید با چنین امری، برخورد قانونی صورت بگیرد اما برخورد قانونی با این مورد فقط برای مدت کوتاهی فرد خطاکار را از دست زدن به این کار باز میدارد و بعد از گذشت مدتی باز فرد به کار خود ادامه میدهد. باید به غیر از برخوردهای قانونی و قهرآمیز به فکر آماده سازی بسترِ فکری جامعه نیز باشیم. بستری که در آن در طول روز اتفاقات گوناگونی میافتد و بهتر است که با سرمایه گذاری روی این بستر به گونهای عمل شود که روز به روز آرامش این بستر بیشتر شود و زنان و مردان بتوانند در کنار هم و با سبک زندگیهای متفاوت زندگی کنند. نه اینکه فقط اکثر زنان شنونده توهینها و آزارهای جنسی باشند بلکه برابری به گونهای باشد که زنان نیز بتوانند در مقابل توهینها و آزارهای جنسی از خود دفاع کنند و با مردانی که دست به چنین توهینهایی میزنند مانند خودشان رفتار کنند تا مردان هم حس زنانی را که مورد توهین و آزار جنسی قرار میگیرند درک کنند. چندی پیش گفتوگویی خواندم از «مصطفی ملکیان» در ماهنامه «اندیشه پویا» که بد نیست چند خطی از آن گفتوگو را در اینجا بیاورم. ملکیان در آن گفتوگو بیان کرده بود؛ بر خلاف نظر کسانی که معتقدند اگر اخلاق صد در صد رعایت میشد دیگر به قانون نیاز نداشتیم، یا بر خلاف نظر کسانی که میگویند اگر مردم همگی مطابق قانون رفتار میکردند دیگر به اخلاق نیاز نداشتیم، به جد معتقدم که جامعه انسانی هم به قانون و هم به اخلاق نیاز دارد. نه اخلاق میتواند جای حقوق و قانون را بگیرد و نه حقوق و قانون میتواند جای اخلاق بنشیند. وی میافزاید: قدمای ما که گمان میکردند برای تدبیر و اداره موفق و خوب یک جامعه، فقط کافی است که اعضای آن جامعه اخلاقی زندگی کنند، کاملا خطا میکردند. کسانی هم که امروزه گمان میکنند فقط میتوان با قانونی و حقوقی کردن رفتار شهروندان، جامعه را بینیاز از اخلاق کرد بر خطا هستند.
چندی پیش در گفتوگویی که با «فریده غیرت» در رابطه با شبهای تهران و امنیت شهروندان در تهران داشتم، ایشان به صراحت بیان کرد که امنیت برای زن و مرد هیچ فرقی نمیکند و باید به طور مساوی برای همه برقرار باشد. به مردهای زیادی هم تهاجم صورت گرفته است و این تهاجمها فقط مختص به خانمها نیست، اما چون خانمها آسیب پذیرتر هستند درصد مورد خشونت و تهاجم قرار گرفتن زنها در تهران بیشتر است و بیشتر جنبه خبری پیدا میکند. وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت که بسیاری از ناهنجاریها در جامعه وجود دارد اما مسئولین میخواهند چشمشان را به روی آنها ببندند در صورتی که باید این ناهنجاریها را ببینیم و فکری به حال حل آنها بکنیم. چرا که اگر بخواهیم فقط در سخنرانیها و مقالهها و برای مناسبتهای خاص به این ناهنجاریها اشاره کنیم هیچ مشکلی از جامعه حل نمیشود.
اما حکایت همچنان باقی است و این ماجرا ادامه دارد. بهتر است مطلب را با ماجرایی به پایان ببرم. چند روز پیش که میخواستم سوار تاکسی شوم.، قبل از من دختر جوانی صندلی عقب تاکسی نشسته بود. همین که خواستم سوار شوم، مردی جوان با عجله از راه آمد و گفت من سوار شوم و بعد شما بیا. با وجود اینکه داخل تاکسی کنار من جا به اندازه کافی برای درست نشستن این مرد وجود داشت اما سعی داشت خودش را به دختر جوان نزدیکتر کند. کمی که از مسیر طی شد، سکوت تاکسی شکست و دختر با لحن جدی خطاب به مرد گفت یا همین جا پیاده شو و کرایهات را هم خودم حساب میکنم یا مثل انسان بشین و مرد این بار به طرف من کشیده شد.
این رفتاری است که با وجود رفتار و متلکهای مردان در جامعه فعلی باید از سوی زنان گسترش پیدا کند؛ رفتاری نه از سر حجب و حیا و سر به زیری، بلکه رفتاری از روی مقابله به مثل و ایستادگی در مقابل مردانی که این چنین رفتار میکنند.
اتفاقن من هم حیرون اینم که چرا زن ها به جوک های جنسی که درباره ی خودشونه می خندن. این چه حیطه ی آرامش بخشیه که تسلط به مواضع اون برای سرپا موندن خیلی از مردها در هر طبقه ای از اجتماع و فرهنگ کافیه، بلکه ضروریه. یه ضرورت برای مرد بودن.