چرا صدای زنان در اقتصاد کمتر شنیده می‌شود؟ / برگردان و تلخیص: ‌بنفشه جمالی

0
14

بیدارزنی:‌ در چند دهه اخیر تعداد زنان تحصیل‌کرده در حوزه اقتصاد افزایش چشمگیری داشت ؛ افزایشی که به نظر می‌رسید کمبود مستمر اقتصاددانان زن در ایالات‌متحده آمریکا را کاهش داده است. این پیشرفت اما این روزها متوقف شده است.

داده‌های اخیر نشان می‌دهد که سهم زنان تحصیل‌کرده در دانشگاه‌های آمریکا رو به کاهش است؛ روندی که بیانگر آن  است که چشم‌انداز حضور زنان در حوزه‌های اقتصادی رو به افول است.

کاهش حضور زنان در دانشگاه‌ها می‌تواند موجب اختلال در رشته‌های مختلف شود اما از آنجا که اقتصاد تأثیرات عمیقی بر سیاست‌های کلان کشورها دارد با کاهش زنان تحصیل‌کرده در این حوزه در سال‌های آینده صدای مردان صدای غالب مباحث مهم اقتصادی خواهد بود.

زنان به‌طور تقریبی در اکثر سطوح آموزشی و حرفه‌ای در حوزه‌های اقتصادی در اقلیت هستند. احتمال پیشرفت مستمر زنان در مسیر حرفه‌ای خود بسیار کمتر از مردان است. نابرابری در سطوح پایینی و میانی، عدم توازن جنسیتی در سطوح ارشد مدیریتی را به دنبال دارد. به این موقعیت «نشت لوله‌ای» می‌گویند. نشست لوله‌ای استعاره‌ای است مبنی بر این‌که زنان از برخی حرفه‌ها و مشاغل ناپدید می‌شوند. هنگامی که دختران وارد جریان اصلی می‌شوند به دلایل مختلف که ریشه در نابرابری و تبعیض‌های جنسیتی دارد از این مسیر خارج می‌شوند (اصطلاحاً نشت می‌کنند) و مدیران و زنان حرفه‌ای کمی مجال حضور در خط پایان را پیدا می‌کنند. با این حال زمانی که زنان بیشتری امکان پا گذاشتن به جریان اصلی را داشته باشند-علی‌رغم تمامی موانع و نشتی‌ها- حضور آن‌ها در حوزه‌های اقتصادی و سطوح مدیریتی (پایان مسیر) افزایش پیدا می‌کند.

مطالعات وجود موانع سیستماتیک در مسیر زنان پس از تبدیل شدن به اقتصاددانان حرفه‌ای را نشان می‌دهد. به‌طور مثال بررسی‌ها نشان داده است سیاست‌های کورجنس مرخصی‌های مرتبط با والدین، نابرابری جنسیتی را تشدید می‌کنند زیرا مردان اغلب از این مرخصی‌ها برای انجام کارهای شخصی و حرفه‌ای خود استفاده می‌کنند درحالی‌که زنان مجبورند از این مرخصی‌ها برای زایمان، نگهداری و بزرگ کردن کودکان استفاده کنند.

در نظرسنجی‌های انجام‌شده در سال ۲۰۱۴ مبنی بر چرایی شکاف جنسیتی در حوزه اقتصاد  نظرات کاملاً متفاوتی از زنان و مردان شرکت‌کننده در این نظرسنجی به دست آمده است :۶۳ درصد از زنان معتقد بودند که درآمد باید به طور برابر و عادلانه توزیع شود. این رقم برای مردان تنها ۴۵ درصد بود. از سوی دیگر در پاسخ به سؤال‌های مرتبط با بحث دستمزدها،  تنها ۱۴ درصد از اقتصاددانان زن گفته‌اند شکاف دستمزدها و نابرابری جنسیتی مرتبط با سطح تحصیلات و انتخاب داوطلبانه شغل بوده است در حالی‌که ۵۴ درصد از مردان ابراز داشته‌اند که تفاوت دستمزدها به دلیل موارد مطرح شده است.

از سوی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد زنان در اقتصاد تمایل به کار کردن بر موضوعات متنوع تری نسبت به مردان دارند. درحالی‌که اکثر مردان بر اقتصاد کلان متمرکز هستند، فعالیت زنان در حوزه‌هایی چون بازار کار، بهداشت و آموزش بیشتر دیده می‌شود. به‌طور مثال در سمیناری که با تمرکز بر مباحث اقتصادی مرتبط با کودکان و رفاه زندگی آن‌ها در آمریکا برگزار شد اکثر شرکت‌کنندگان زن بودند.

تمامی آمارهای به دست آمده در سال‌های گذشته نشان می‌دهد تقریباً ۹۸ درصد از زنان فعال در حوزه اقتصادی تائید کرده‌اند که شبکه‌ای مردانه و درهم‌تنیده در سطوح فوقانی اقتصاد وجود دارد. شبکه‌ای که بدون حضور بیشتر زنان در این عرصه همچنان در انحصار مردان باقی خواهد ماند.

 

منبع:

https://www.nytimes.com/2018/02/02/business/why-womens-voices-are-scarce-in-economics.html