بیدارزنی: زنان در محیطهای کاری با انواع مختلفی از آزار روبهرو هستند که بسته به نوع محیط و جایگاه شغلیشان متفاوت است. از طرفی استراتژیهای برخورد خود زنان نیز بر اساس شرایط کاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادیشان متفاوت است. بسیاری از زنان به دلیل عدم حمایت موثر قانون، عدم حمایت شوراها یا اتحادیههای کارگری از آنها و همچنین عدم حمایت اطرافیان از جمله خانواده، راهی جز کنارهگیری از شغل ، تغییر آن و یا سکوت و تن دادن به آزارهای جنسی نمیبینند. در متن پیش رو، با «فروغ قره داغی» یکی از زنان شاغل درباره مواجهه وی با آزار جنسی، استراتژیهای برخورد او با آن، میزان آگاهی در این زمینه در میان زنان شاغل و راهکارهای مقابله با این مسئله گفت وگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
کمی درباره خود و وضعیت شغلیات بگو؟
فارغالتحصیل رشته مهندسی نساجی هستم. چهلویک سالم است و ۱۴ سال است که کار میکنم. نخستین محل کارم دفتر یک انجمن تخصصی در داخل دانشگاه امیرکبیر اما مستقل از دانشگاه بود. بعد از چند سال اسپانسر انجمن از من خواست که برای کار به شرکت خودش بروم. بعد از مدتی از آنجا استعفا دادم و بهطور کوتاهمدت در شرکتهای دیگری کار کردم. اما نهایتا تصمیم گرفتم که خودم بهتنهایی کار کنم.
تاکنون در محل کار با آزار جنسی روبرو شدی؟
سال ۸۱ که شروع به کار کردم، متاهل بودم. با این وجود در محل کارم در دانشگاه با پیشنهادهای مختلفی برای ارتباط مواجه میشدم. بعد از یک سال و نیم از همسرم جدا شدم. سعی کردم موضوع را از همکارانم پنهان کنم اما کمکم همه فهمیدند. پس از آن افراد زیادی که اکثرا متاهل و از کارمندان و اساتید دانشگاه بودند شروع به مزاحمت کردند و حتی از ابزار تهدید و ترساندن من استفاده کردند. در نهایت همین موضوع باعث شد من که هنوز یاد نگرفته بودم، چگونه از خودم محافظت کنم، فرار را ترجیح داده و تغییر شغل دهم. نمونه دیگر آزار جنسی در همین محل دانشگاه، همکاران مردی بودند که مدام به دلیل نحوه لباس پوشیدن و آرایش مرا مورد توبیخ و تحقیر قرار میدادند. البته لازم است بگویم که من بسیار ساده لباس میپوشم و عمدتا آرایش نمیکنم.
در شرکتی که محل کار دومم بود، گاهی با مزاحمت همکاران مواجه بودم اما دوستانی داشتم که حضورشان خیالم را راحت میکرد و رئیس شرکت هم سعی میکرد جلوی مزاحمتها را برای همه همکاران زن بگیرد. اما جالب این بود که خود رئیس که همسری هندی داشت و با سرمایه او شرکت را تاسیس کرده بود با دختری که بیشتر از سی سال از او کوچکتر بود و همکارمان بود ، رابطه گرفته بود و برای نشان دادن برتری او مدام سایر زنان را از نظر تواناییها و مهارتهای شغلی تحقیر میکرد. بعدها هم در جاهایی کار کردم که بهعنوان مثال در یکی از آنها رئیس شرکت با اینکه شخصیتی به اصطلاح فرهنگی و روشنفکر بود، با زنان بسیار بدرفتاری میکرد و فقط با همکاران مرد صحبت میکرد و در دیگری رئیس شرکت که بیشتر از هشتاد سال سن داشت، بهنوعی سعی میکرد با تمام زنانی که در شرکت مشغول کار بودند، ارتباط بگیرد.
پس از آن ترجیح دادم خودم بهتنهایی کار کنم و در فضایی کار نکنم که دیگران بهجای من تصمیم بگیرند. از آن زمان تا به حال به کارهایی مثل تور لیدری و مترجمی پرداختهام ، شرکت بازرگانی تاسیس کردهام و برای خودم کار میکنم.
چه واکنشی در برابر این آزارها داشتی؟ تا به حال در مورد آن با بقیه همکاران و افراد خانوادهات صحبت کردی؟
در ابتدا تنها واکنشم ترس و فرار بود و برایم خیلی سخت بود که موضوع را با دیگران در میان بگذارم. اما بعدها یاد گرفتم چطور از خودم مراقبت کنم و توانستم با افراد مزاحم برخورد کنم. البته در میان گذاشتن موضوع با دیگران با اینکه برایم راحت شده بود اما عمدتا سودی نداشت. مثلا در مورد آخر که صاحب شرکت پیرمردی هوسباز بود، همه زنان کارمند شرکت میگفتند خوب عیبی ندارد، ارتباط هم بگیرد، بعدش امنیت شغلیمان تضمین میشود. جالب این است که مادر و برادرم که میدانستند چرا از شغل آخرم خارج شدم هم معتقد بودند باید میماندم و هوسبازی صاحب شرکت را تحمل میکردم. برای همین همیشه نهایتا تنها روش ممکن برایم فرار بوده و همچنان هم هست.
فکر میکنی در این موقعیت چه اقدامی میتوانست شرایط را تغییر دهد و یا به شما کمک کند؟
در تمام این سالها بهترین موقعیت شغلی من همان کار اول در محیط دانشگاه بوده است. اگر در آن زمان میدانستم که حمایت مناسبی از زنان و حقوقشان در سطوح مدیریتی و حراست دانشگاه وجود دارد، شاید من هم توان مقابله را پیدا میکردم و تهدیدهای افراد مقابل را نادیده میگرفتم و میتوانستم شیوهای غیر از فرار همیشگی را برای برخورد با چنین شرایطی انتخاب کنم.
منشأ آزار جنسی در محیط کار را چه میدانی؟
به نظر من دلیل اصلی این است که مردها فکر میکنند زنهایی که مورد آزار قرار میگیرند هرگز جرئت نخواهند کرد موضوع را علنی کنند و تازه اگر هم این کار را بکنند دیوار حاشا بلند است و میتوانند با تهمت زدن، آبروی آن زن را به خطر بیندازند و از مرکز توجه اطرافیان خارج شوند. نهایتا هم دیگران میگویند خب مرد است دیگر، کرم از خود زن بوده. دلیل دیگر هم عدم وجود یا کمرنگ بودن قوانین حمایت از زنان در برابر آزار جنسی است.
فکر میکنی در بین زنان شاغل آگاهی لازم در مورد این نوع خشونت و چگونگی مقابله با آن وجود دارد؟ از چه استراتژیهایی برای مقابله با آن استفاده میکنند و این استراتژیها به چه میزان کارآمد است؟
شاید خیلی از زنها این نوع خشونت را یک روال عادی در اجتماع بدانند و مثل من تنها راهشان برای مقابله با آن فرار باشد. چون فکر میکنند حتی اگر توان مقابله و افشای موضوع را داشته باشند، باز هم نهایتا آسیب اصلی متوجه خودشان است و انگشتنما خواهند شد.
همانطور که گفتم اغلب روش مورداستفاده فرار است. مگر اینکه نیاز مادی به شغلشان آنقدر زیاد باشد که زیر بار این آزارها بروند ، یا جایگاه شغلیشان آنقدر قدرتمند باشد که مردان آزاردهنده را از محیط خود دور کنند.
چرا تعداد زیادی از قربانیان آزار جنسی در محل کار، از گزارش و اعلام این نوع آزارها خودداری و در برابر آن سکوت میکنند؟
به دلیل ترس از آبرو و یا از دست دادن شغل و درآمد و همچنین به این دلیل که فکر میکنند در صورت افشای موضوع، از پشتیبانی قانونی و احساسی لازم برخوردار نخواهند شد.
میدانی در ایران چه قوانینی برای حمایت از زنان در محیط کار نسبت به سوءاستفاده همکاران یا روسا وجود دارد؟ فکر میکنی چطور قانون میتواند از زنان در برابر آزار جنسی در محیط کار حمایت کند؟ اگر شما بودی چه چیز را در قانون مدنظر قرار میدادی و اصولا چقدر قانون میتواند در این ارتباط بازدارنده باشد؟
خیر. در واقع فکر نمیکنم چنین قوانینی وجود داشته باشند. زمانی دوستی که ساکن آمریکا بود به من گفت که در آنجا هنگام ورود زنان به یک شغل، جلسات آموزشی برایشان برگزار میکنند تا با جنبههای مختلف آزار جنسی آشنایشان کنند و قوانین و مراجع ذیصلاح برای اطلاع و پیگیری موارد آزار را بشناسانند. بهتر است اگر در ایران همچنین قوانین و مراجعی وجود دارند، اطلاعات مربوط به آنها در اختیار زنان شاغل قرار بگیرد و زنان از امنیت روانی لازم برای مراجعه به این مراجع برخوردار باشند. فرد آزاردهنده باید مورد تنبیه شغلی قرار بگیرد و نام او و نحوه آزار بدون ذکر نام فرد آزاردیده به اطلاع عموم برسد تا نتواند دیگران را هم بهطور مشابه مورد آزار قرار دهد. همچنین فرد آزاردیده باید موردحمایت قرار گیرد و شرایطی برایش فراهم شود تا شخص آزاردهنده را نبیند و همچنین متهم نشود که با رفتار ، گفتار و نحوه پوشش خود باعث بروز آزار جنسی شده است. اگر تنبیه فرد خاطی با حمایت از فرد آسیبدیده همراه باشد، میتوان امیدوار بود که میزان اتفاقات مشابه کمتر شود.
آموزش به زنان و مردان در محیط کار به چه میزان میتواند منجر به کاهش آزارها و ایجاد فضایی امن برای زنان در محیط کار شود؟
اگر زنان با مصادیق آزار جنسی کاملا آشنا باشند و در صورت وجود قوانین مربوط به آزار جنسی، از این قوانین کاملا مطلع باشند، شاید بتوانند در همان ابتدا به قصد آزاردهنده پی برده و مانع آن شوند. مردان نیز با آموزشهای اجتماعی و قانونی مناسب میتوانند به میزان ناپسندی اعمالی که از نظر خودشان شاید بسیار عادی باشد پی برده و آنها را تکرار نکنند.
برای اینکه زنان چنین مواردی را گزارش بدهند بهجز قانون نیاز به چه سازوکارها و حمایتهای دیگری است؟
اگر در فضای شغلی و نیز در خانوادهها همه افراد با جنبههای مختلف آزار جنسی آشنا باشند و آن را مستقل از رفتار شخص آزاردیده بشناسند، حمایتهای عاطفی لازم از افراد آزاردیده هم فراهم شده و شخص میتواند بدون نگرانی از قضاوت اطرافیان بهطور قانونی به پیگیری حقوق خود بهعنوان یک فرد آزاردیده بپردازد.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
تهیه و تنظیم مصاحبه: جلوه جواهری