اگر شورش و خشونت جواب نمیدهد، پس راهحل باقیمانده چیست؟ دقیقاً چگونه میخواهید به وحشیگریهای پلیس و نژادپرستی سیستماتیک حکومتی پایان دهید؟ آیا مردم باید به خانههای خود بروند و نامههای قاطع به نمایندههای خود بنویسند؟ آیا آنها باید به تقلید از مدونا، ویدئوی بچههایشان را منتشر کنند که در اعتراض در حال رقصیدن هستند؟ آیا آنها باید در کمال صلح زانو بزنند و به ترامپ یا جو بایدن رأی بدهند؟ آیا مردم باید صبورانه منتظر تغییرات تدریجی باشند؟
با داشتن شرایط مادی مختلف، زبانهای متفاوت و مسلک و گفتمانهای گوناگون، برای حمایت، تقویت و درهم آمیختن مبارزات و اشکال شورش و همبستگیمان مانند آنهایی که خودبهخود در جهان در حال پیدایش هستند و برای ارتقای نوآوری آیندهمان نقش عمدهای بر عهده دارند، با یکدیگر متحد میشویم. آنچه اعتصاب فمینیستی جهانی در طول چهار سال گذشته به ما آموخته، این است که وقتی متحد هستیم، قدرت بیشتری برای شورش علیه «حالت {به اصطلاح} عادی» پدرسالار و سرکوبگر داریم.
از سر گرفتن فعالیت حقیقی برای جنبشها در زمانهای که مجازی شدن فعالیت همواره یک خطر محسوب میشد و به واسطهی اپیدمی خطر جدیترخود را نشان داده است یک کارزار جدی میطلبد. در این زمان اتحاد و همدلی بین جنبشهای اجتماعی که آسیب دیدهاند شاید بتواند به بهبود شرایط کمک کند.
بار دیگر و در آستانهی انتخاباتی دیگر بهاره را به زندان انداختهاند. او را در دانشگاه دستگیر کردهاند؛ ساحتی که برای بسیاری هم چون او مقدس است؛ او را که ۷ سال از زندگیاش را در زندان گذراند و از تحصیل محروم بود و حالا سعی دارد تا ادامه تحصیل بدهد.
ما جمعی از فعالان زنان در ایران ضمن اعلام همبستگی با مبارزات و اعتراضات اخیر علیه شرایط فلاکتبار اقتصادی اعلام میداریم اعتراض خیابانی در ایران نیز همچون همه دنیا حق مردم و سرکوب مردم به هر بهانهای محکوم است. ما خواهان آزادی بیقید شرط تمامی زندانیان سیاسی بهخصوص بازداشتشدگان اخیر و دسترسی آزاد همه بازداشتشدگان به وکیل هستیم. ما همچنین ضمن اعلام همدردی با خانوادههای کشتهشدگان از آنان میخواهیم تا بر فضای ترس و تهدید فائق شده و شجاعانه خواهان محاکمه آمران و عاملان قتل عزیزان خود باشند و برای تحقق این خواسته خود را در کنار آنان میبینیم.
مساله سازماندهی و ساختار یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز جنبشهای اجتماعی ستمستیز در حوزههای گوناگون است که نه تنها مباحثه درباره آن جریان دارد بلکه در عمل نیز فعالان با آن دست به گریبانند: از یک سو ساختار میتواند روابط ستمگرانه در گروه را بازتولید یا به نحوی برقرار کنند و از سوی دیگر بدون ساختار به سرانجام رساندن بسیاری از کارها با دشواری روبهرو میشود.
بیدارزنی: ۲۶۰ فعال اجتماعی در محکومیت سرکوبهای گسترده فعالان اجتماعی در شهریور ۹۸ بیانیهای را امضا کردند. متن بیانیه را در ادامه میخوانید:
«آنقدر عزا...
تشکیل کارزارها و پیشبرد آنها شاید مؤثرترین و عملیترین راه برای حفظ پویایی جنبش زنان و با سرعت نزدیک شدن به مطالبات در سطوح مختلف است، هرچند که در ادامه روشن خواهد شد که دیدگاهها از مقوله کارزار سراسر مثبت نیستند. اینکه چطور باید کارزاری تشکیل داد که بتوان بیشترین افراد را به آن جذب کرد، کارزار را گسترش داد و از آن بیشترین امتیازات را گرفت، مستلزم به کارگیری راهبردها و شیوههای عمل مؤثر است. در واقع، کارزار در سطح ملی باید برنامهریزی راهبردی (استراتژیک) داشته باشد و برای مناطق مختلف، متناسب با فرهنگ و سنت آن مناطق برنامهریزی عملیاتی و تاکتیکی داشته باشد. راهبرد یا استراتژی از فرمول معینی پیروی نمیکند، بلکه به نسبت اینکه به چه چیزی میخواهیم برسیم باید ابتکار عمل به خرج بدهیم و آن را خلق کنیم. به علاوه، مخاطبان ما گوش میدهند که ببینند پیام ما چیست. پس از آن، باید روشن باشد که چه کاری را و چگونه انجام میدهیم. و شیوههای عمل (تاکتیکها) زمانی مؤثرند که بهصورت متوالی استفاده شوند و همواره یکدیگر را تقویت کنند.
جنبش زنان در افغانستان پس از طالبان وارد یک مرحلۀ تازه شده است. این جنبش توانسته است در بخشهای مهم جامعه خود را مطرح کند و به عنوان یک مبحث تازه ساختارها و روابط قدرت را به چالش بکشد. پرسش اصلی این مقاله این است که جنبش مذکور به دنبال چه چیزی است؟ برای یافتن پاسخ با ۸۰ تن از فعالین این جنبش مصاحبه شده است.
به گزارش فعالان حقوق زنان حاضر در یمن، منطقهای که زمانی یمن جنوبی نام داشت و در سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۰ یک کشور مستقل بود سردمدار حقوق زنان در شبهجزیره عربستان به شمار میرفت. سالهای پس از استقلال یمن جنوبی از بریتانیا در سال ۱۹۶۷ دوران طلایی برای زنان بود، زنان تحصیلکرده و شاغل بودند و به اندازه مردان قدرت و توانایی داشتند. قانون مصوب سال ۱۹۷۴ یک دستور کار مترقی در زمینه حقوق زنان وضع کرد که به زنان اجازه میداد در برخی موقعیتها همانند مردان بتوانند درخواست طلاق دهند، رضایت زنان پیش از ازدواج را شرط لازم میشمرد و حداقل سن ازدواج را ۱۶ سال تعیین میکرد.
آلتا یاکوبس، معروفترین نماینده و رهبر زنان هلند در ایجاد اولین موج فمینیستی در این کشور است و مبارزه برای حق رأی زنان به صورت مستقیم به او مرتبط میشود. طبق قوانین آن زمان در هلند، فقط افرادی که دارای سقف درآمد مشخصی بودند (که عموما مردان را شامل میشد)، اجازه شرکت در انتخابات و رأی دادن را داشتند و آلتا یاکوبس به دلیل این که پزشک بود، حد مجاز درآمد را داشت و تلاش کرد تا از این حق به عنوان یک زن جهت رأی دادن استفاده کند، اما ناکام ماند.
با تلاشهای آلتا یاکوبس و بسیاری از زنان دیگر در سال ۱۹۱۶ م لایحه انتخابات عمومی و حق رأی زنان به تصویب مجلس نمایندگان رسید. سال ۱۹۱۷ م قانون اساسی جدید در هلند تدوین شد و در سال ۱۹۱۸ م «سوزه خرونوِخ» به عنوان اولین زن در هلند از حزب «کارگران سوسیال دموکرات» موفق شد وارد مجلس نمایندگان پارلمان هلند شود. در نهایت زنان در سال ۱۹۱۹ م موفق به دریافت حق رأی شدند و سال ۱۹۲۲ م زنان در انتخابات سراسری هلند شرکت کردند و هفت زن توانستند به مجلس نمایندگان پارلمان راه پیدا کنند.
مبارزه علیه خصوصیسازی و پایان دادن به فاجعه کالایی کردن امر آموزش. معلمان با حس مسولیتی که از زمینه واقعی زیست و شغلشان ناشی میشود به این بحران توجه کردند. آنان هر روز شاهد هستند که گروههای بیشتری از کودکان از حق آموزش محروم شده و به صف کودکان کار سر ریز میشوند یا تن به ازدواج اجباری میدهند.