بیدارزنی: روزهای قبل شاهد موجی از انتشار روایتهای افراد از تجربههای آزارجنسی خود توسط دیگران در شبکههای اجتماعی آنلاین از جمله توییتر و اینستاگرام...
کسی که اولین روایت را مطرح میکند همان کسی است که به افکار عمومی پناه برده است. او به نوعی معتقد است که امر شخصی امر سیاسی است. دومی که آن روایت را میخواند کسی است که باور دارد کیوان تنها به او متعرض نبوده است پس تشویق میشود روایت خود را بازگو کند. چون اکنون میداند اگر توانسته خود را برهاند یا اگر صورت مساله را از ذهن خود پاک کرده است، دیگرانی هستند که همچنان در معرض این آسیب قرار دارند.
سرمایهداری ذاتا نمیتواند موجب کاهش نابرابریها شود. فکر اینکه نابرابریهای جنسیتی بتوانند بدون مبارزه با سرمایهداری و دیگر روابط اجتماعی مربوط به آن همچون نژادپرستی و بهرهکشی به چالش کشیده شوند، تصور موهومی بیش نیست. اینها همه از جنس همدیگر بوده و خود را در واقعیتهای فعلی کار زنان جلوهگر میسازند.
ین سطرها در همبستگی با صداهایی در این اقلیت نوشته شده که میکوشند فضایی برای تنفس در حوزه برابریخواهی و فمینیسم به زبان فارسی باز کنند و با توهینهایی باورنکردنی مواجه میشوند. برای من به عنوان کسی که اغلب بیش از خوانندهای همدل نیستم، دیدن این توهینها آزاردهنده و درگیرکننده است، چه رسد به خود آنها.
ضرورت دارد که اینجا در ترکیه بدانند در ایران جنبشی هست یا نه. برای اینکه اگر آنجا اتفاقی بیفتد از اینجا میتوان حمایت کرد و برعکس. اطلاع داشتن از حال هم به همبستگی بیشتر ختم میشود. منظورم این است که اگر از هم اطلاع داشته باشیم میتوانیم به هم یاری برسانیم. اگر چشم و گوشمان را ببندیم در خود فرو میرویم و ضعیف میشویم و همبستگی شکل نمیگیرد.
با داشتن شرایط مادی مختلف، زبانهای متفاوت و مسلک و گفتمانهای گوناگون، برای حمایت، تقویت و درهم آمیختن مبارزات و اشکال شورش و همبستگیمان مانند آنهایی که خودبهخود در جهان در حال پیدایش هستند و برای ارتقای نوآوری آیندهمان نقش عمدهای بر عهده دارند، با یکدیگر متحد میشویم. آنچه اعتصاب فمینیستی جهانی در طول چهار سال گذشته به ما آموخته، این است که وقتی متحد هستیم، قدرت بیشتری برای شورش علیه «حالت {به اصطلاح} عادی» پدرسالار و سرکوبگر داریم.
واقعیت این است اقدامات علیه «پاندمی ویروس کرونا» توسط و برای آن بخش از دنیا طراحی شده است که «استطاعت» ماندن در «قرنطینه» را دارند؛ اما برای میلیونها نفر که در شهرهایی چون لاگوس نیجریه زندگی میکنند، چیزی به نام قرنطینه و فاصله اجتماعی معنا ندارد.