«این کتاب برای همه زنان نوشته شده است.» شاید در نگاه نخست این جمله کمی خنک و غیرعلمی به نظر برسد اما برای ما زنانی که در فضای فرهنگی رشد کردهایم که درباره بدنمان، روانمان و نسبت این دو باهم آموزش خاصی ندیدهایم و بعضاً تا سالهای میانسالی هم با واقعیتهای جسمی و روحیمان غریبه میمانیم؛ توصیف دقیقی برای کتاب «چرخه زندگی زنانه» خواهد بود.
والبی هزینههای عمدهی خشونت خانگی را در سه دسته قرار میدهد: ابتدا، استفاده از خدمات که غالباً خدمات عمومی هستند. دسته دوم شامل بازدهی ازدسترفتهی اقتصادی ناشی از اختلال در کار است و هزینهای که بر دوش کارفرمایان و خود قربانیان است. سوم، هزینهی درد و رنج انسانی است.
کتاب «جمعیت نسوان وطنخواه ایران» که توسط انتشارات خجسته و در سال ۹۷ وارد عرصه نشر شده در واقع در دو بخش اصلی سامان یافته است. در بخش اول با عنوان مقاله جمعیت نسوان وطنخواه؛ چگونگی شکلگیری، فعالیتها، مشکلات و موانع اصلی، دلایل انحلال جمعیت نسوان وطنخواه در فاصله سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۴ بهعنوان یکی از مهمترین و پایدارترین تشکلهای زنان ایران مورد تحقیق و بررسی مؤلف قرار گرفته و در بخش دوم کتاب نیز فهرست کاملی از مقالات مجله جمعیت نسوان وطنخواه از سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۵ و برگزیدهای از مقالات و مطالب آن گرد آمده تا بدین ترتیب به شناخت بیشتر مجله بهعنوان ارگان جمعیت نسوان وطنخواه و در نتیجه جنبش زنان ایران در آن مقطع بینجامد.
از آنجاکه امـروزه بسـیاری از دلایـل چندهمسـری از قبیـل نیـاز بـه نیـروی کار و خانـواده گسـترده جایـگاه خـود را از دسـت داده و نگـرش بـه زنـان و جایـگاه آنها در خانـواده و جامعـه تغییریافته اسـت، در جامعـه موردبررسی این تحقیق در پی کشف این واقعیت بوده است کـه مـردان امروزی بـه چـه دلیل یا دلایلی مبـادرت بـه ازدواج مجـدد کردهاند؟ زنــان بــا چــه انگیزهای وارد ایــن رابطــه شدهاند؟ چــرا زن اول کمــاکان میخواهد در ایــن رابطــه بمانــد و انگیــزه زن دوم از ورود بـه چنیـن رابطهای چه بوده است؟ پیامدهـای ایـن پدیـده بـر زنـان و فرزنـدان و حتـی خـود مـردان درگیر در چنین روابطی چه بوده است؟ شـکل و سـاختار زندگـی چنین خانوادههایی (با تأکید بر زنان) بعد از اقدام به ازدواج مجدد چه تغییری پیدا کرده است؟ و در نهایت تفسیر این زنان از مسئله چندهمسری و مفاهیمی چون اجرای عدالت که ابزارهایی برای توجیه چنین اقداماتی هستند٬ چیست؟ و در آخر، نحــوه نگــرش زنــان بــه پدیــده چندهمســری چه بوده است؟
رد آزارهای فیزیکی روی ساعد دست راستش و زیر گوش راستش باقی است. آنقدر کتکش زدند که تا روزها استخوان زیرین فکاش منحرف بود. آثار آزار جنسی هنوز بر روانش باقی مانده بود. در او هر روز دخترک ۱۱ سالهای ضجه میزد و حقخواهی میکرد.
نویسنده معتقد است بدون درک کامل تاریخ اشتباهتمان را تکرار خواهیم کرد و با همین استدلال با مرور تاریخ عراق در سالهای دور سعی بر نشان دادن چگونگی وضعیت حال حاضر مردم عراق دارد؛ مردان و زنانی که با استعمار و دولتهای استبدادی درگیر بودند. او معتقد است تاریخ مبارزات زنان و آزادیها و برابریهایی که به دست آوردند با چهرهای که آمریکاییها و متحدانش از عراق نشان میدهند واقعیت ندارد.
برای هزاران سال، هرگونه تعبیر و تفسیر از قدرت با روش مردان نسبت به جهان سازگار شده است. به نظر میرسد برای زنان، قدرت تنها میتواند به شیوهای مورداستفاده قرار بگیرد که مردان بهطور سنتی سالها از آن استفاده کردهاند.
شکلی از قدرت وجود دارد که همواره برای من از زمانی که دختری جوان بودم، جذاب و گیرا بوده است. «قدرت داستانسرایی»: اگرچه این شکل از قدرت هم همواره تحت سیطرهی مردان بوده است. داستانسرایی حقیقتاً نوعی از قدرت است؛ یکی از پراهمیتترین اشکال قدرت.
قبلاً نمیدانستم که داستانسرایی، شکلی از قدرت است. من به این واقعیت به مرور زمان پی بردم و اغلب احساس ناتوانی در پاسخگویی به وظایفی که به من محول میشد داشتم. قدرت نه خوب است و نه بد، بیشتر بستگی به این دارد که میخواهیم چگونه از آن استفاده کنیم.
در دورهای که جامعه بهشدت نسبت به خشونت خانگی، اسیدپاشی و کودکهمسری حساس شده است و جامعه مدنی به دنبال ایجاد فشار برای تصویب قوانینی برای مبارزه با خشونتهای خانگی، خشونت علیه زنان و کودک همسری است، گویی عزمی جدی در بدنه حاکمیت بخصوص بخش فرهنگی آن وجود دارد تا با خرج بودجههای آنچنانی و در قالب پروژههای چشمنواز و با خریدن بازیگرانی که گویی غیر از پول، هیچ متر و معیاری ندارند، به ترویج اینگونه خشونتها بپردازند و با رنگ و لعاب دادن به این خشونتها، آنها را امری عادی و طبیعی در هر رابطه عاشقانهای جلوه دهند.
ما با عوامل کنترل بیرونی بار آمدهایم، از کنترل والدین و بزرگترها، مدیران و معلمان، و همسران گرفته تا سیاستگزاران، رهبران دینی و کارفرماها، رئیسـرؤسا و غیره. هر یک از ما به شیوهٔ خود از کودکی با همرنگ شدن، مقاومت یا گریزی که برای رهایی از این مخمصه کردهایم، نابهنجار بار میآییم و هسته تلخکامیها از همین جا پیریزی میشود. سپس هر یک با کنترل کردن و کنترل شدن به بخشی از این سیستم تبدیل میشویم. پس به این چهار روش عمل میکنیم: میخواهیم دیگری را تغییر دهیم، دیگری میخواهد ما را تغییر دهد، یا هر دو میخواهیم همدیگر را تغییر دهیم، و بدتر از همه اینکه خود را به کاری وادار میکنیم که نمیخواهیم. به گفتهٔ گلسر «در جهان کنترل بیرونی، نظام قهرآمیز است.» این سیستم با تحقیر، تطمیع، تهدید، تنبیه و تشویق یا با زور و اجبار به شکلی موفق برای پیشبرد اوامر و تثبیت کلیشههای خود عمل میکند. بدینسان زورگوییای سلسلهمند ایجاد میشود، یعنی هر کسی به پاییندست خود یا کسی که گمان میکند در مالکیت اوست زور میگوید. این منجر به شکلگیری نظام سلسلهمراتبی ناعادلانه در جوامع انسانی بسته به شرایط آنها میشود.