ترک بر سقف شیشه یی

0
93

تا قانون خانواده برابر: در این نوشته وقتی از زنان شاغل صحبت می شود، منظور زنانی هستند که به هر دلیل وارد فضای کسب و کار شده اند و می خواهند در این فضا مراحل پیشرفت شغلی را طی نمایند. این نوشته باور دارد که موانع متعددی بر سر راه پیشرفت زنان قرار دارد، موانعی که گاه به صورت دستورالعمل رسمی و قانونی و گاه تحت تاثیر قوانین نانوشته و عرف، فرهنگ و یا حتی هنجارهای پذیرفته شده وجود دارند و در کل با عبارت «سقف شیشه یی» توصیف می شوند. همچنین پژوهش های صورت گرفته در خصوص برخی عوامل روانی که به عنوان موانع درونی زنان در راه پیشرفت شغلی شان قرار دارد از جمله پایین بودن اعتماد به نفس، «وابستگی های احساسی» که منجر به ترس از پیشرفت می شود و «نیاز به حمایت شدن» را قبول کرده و می پذیرد. لذا لزوم تلاش های هدفمند و همه جانبه بیشتر در راه بسط و گسترش بستری مناسب برای پیشرفت شغلی و همچنین بهبود جایگاه شغلی زنان دیده می شود.

برای رسیدن به این هدف و رفع موانع و یا شکستن سقف شیشه ایی در کنار وضع قوانین و برنامه های اثربخش نیاز به کنش های فردی آگاهانه و حمایت جامعه مدنی و توجه فعالین حوزه زنان به مسائل مربوط به اشتغال است. در این فرصت این موضوع به صورت اجمال در قالب سه گروه و جایگاه مورد بررسی قرار می گیرد.

جایگاه کلان مدیریتی و تصمیم گیری

بی شک برای بستر سازی شرایط در راستای بهبود جایگاه شغلی زنان احتیاج به برنامه ها ی منسجم بلند مدت است، متاسفانه در حال حاضر تصمیم گیری های کلان در حوزه ی اشتغال زنان و خدمات حمایتی تحت تاثیر پارادایم ذهنی تصمیم گیرندگان حکومتی قراردارد و سلیقه ایی اجرا می گردد. تصمیم هایی که بی توجه به آثار و تبعات ش درمسیر شغلی زنان گرفته می شوند.

در سال های اخیر بیشتر شاهد سیاست گذاری هایی بوده ایم که زنان را به سوی خانه سوق می دهند ، بارها از سوی مسوولین و مشاورین زن ریاست جمهوری و نهاد زنان و خانواده نظرات غیر کارشناسی و سیاست زده ی زیادی شنیده شده است و این گونه است که غالب زنان حکومتی هم صدا با دیگر همفکران خود به جای همراهی زنان شاغل و حل مشکلات به صورتی اثر بخش ، به زعم خود راه حل هایی را ارائه می دهند که خود به یک مشکل درراستای بهبود جایگاه شغلی تبدیل می شود.

با این اوصاف به نظر می رسد در شرایط حال حاضر نمی توان در سطح کلان انتظاری برای حل مشکلات در عرصه ی اشتغال زنان و رسیدن به هدف از سوی حکومت در کوتاه مدت داشت، لذا به صورت خاص جایگاه انجمن های صنفی و کمیته های زنان بسیار قابل توجه ترمی شود و بی شک می توانند دولت را در مسائلی وادار به حمایت از اشتغال زنان و یا حداقل مانع وضع قوانین ی شوند که وضعیت زنان را به عقب سوق می دهد.

جایگاه فردی

کم نیستند زنان موفقی که مسیر شغلی را با موفقت طی کرده اند . زنانی که با تمامی مشکلات موجود در مسیر راه دست و پنجه نرم کرده وهمواره به دنبال راه حلی برای گذشتن از موانع هستند. با این وجود هماره یکی از مشکلات موجود، سردرگمی هایی ست که گاه از تضاد بین مسوولیت های سنتی که یک زن را «زن خوب» یا «مادر خوب» معرفی می کند و مسولیت هایی که نقش های بیرون از خانه و در محیط کسب و کار تحمیل می کند، ناشی می شود. ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و مسولیت های شغلی همواره مورد توجه بوده است اما در زنان این سردرگمی و تلاش برای ایجاد تعادل سخت و دشوار تر می گردد و نیازمند مکانیزم های حمایتی می شود که می توان آن را بوجود آورد.

 همچنین با توجه به موانع درونی که از عوامل مهم تاثیر گذار بر سر راه پیشرفت شغلی زنان است، آگاهی وشناخت خویشتن، سعی درخودشکوفایی و کسب استقلال فردی از ملزومات کنار زدن سقف شیشه ایی ست. هرچند حمایت هایی همچون حمایت خانواده و استفاده از اعتبار خانوادگی درپیشرفت شغلی مخصوصا در زنان چشمگیر است اما این موضوع نباید نیازمندی به «حمایت شدن» را تحکیم و تقویت کند . استقلال فردی از ملزومات پیشرفت و تعالی شخصیتی ست و نیازمند پرورش یافتن ، که متاسفانه این نکته در نظام تربیتی ما زنان دیده نمی شود.

از همین روی، به نظر می رسد، لزوم مکتوب کردن راهبردهایی که منجر به گذشتن از موانع شده است و انتقال تجربه از سوی زنان برای دیگر زنان ، لازم و ضروری ست تا بتوان از دل این تجارب فردی به الگو سازی پرداخت و دیگر زنان را برای طی مسیر یاری کرد . همچنین توجه زنان به نقش و مسولیت شان نسبت به دیگر زنان و تلاش برای ساختن شبکه های اجتماعی – حمایتی از ملزوماتی ست که باید به آن توجه نمود.

جایگاه کنشگران اجتماعی، فعالین حوزه زنان و جنبش زنان

به نظر می رسد که قبل از ورود به بحث اشتغال و در کنار تمامی مشکلاتی که قانونگذار در راستای تحدید زنان در عرصه کسب و کار ایجاد می کند، می بایست به این سوالات توجه کرد:

چند در صد زنان جامعه ی ما هویت غالب خود را با شغل شان تعریف و از آن احساس رضایت می کنند؟ چند درصد زنان جامعه ی ما با احساس رضایت و نه از سر اجبار ناشی از مشکلات اقتصادی خانواده، خود را شریک در ایجاد درآمد در خانواده می کنند؟ چند درصد زنان جامعه ما قانون و عرف رایج که مسوولیت هزینه زندگی را به مردان خانواده سپرده است به چالش می کشند و برای برهم زدن نظم ساخته شده ی دنیای مردسالار به فعالیت اقتصادی می پردازند؟ و در صورت اشتغال چند درصد زنان جامعه ی ما تبعیض جنسیی را تجربه و تنها به صرف زن بودن شان با موانع متعددی برای موفقیت در شغل شان روبرو شده اند؟ چند درصد از زنان تنها به خاطر زن بودن شان مجبور به تلاش های بیشتر برای نشان دادن توانایی های خود در محیط کار شده اند؟ چند درصد زنان به خاطر نقش مادری و یا یه دلیل زن بودن شان مجبور به ترک کار شده اند؟ چند درصد زنان تنها به خاطر زن بودن شان احساس ناامنی را در محیط کاری تجربه کرده اند و مجبور به ترک محیط کار شده اند و …

پاسخ به این سوالات سبب می شود که کنشگران حوزه ی زنان با شناخت بیشتر در حوزه ی اشتغال وارد شوند و نقاط ضعف و مشکلات را درک کنند و به شناخت عوامل تاثیر گذار بر ساخت سقف شیشه یی آگاه شوند و اولیت ها را شناسایی کنند و به کنش دست بزنند. هرچند دسترسی به آمار محدود وبا تحقیقات کمی امکان رسیدن به نتیجه ی مطلوب وجود ندارد.

 البته با توجه به مشکلات متعدد در حوزه ی زنان ، با توجه به کمبود امکانات و منابع و محدودیت ظرفیت در جنبش زنان، طرح مشکلات اشتغال و وضعیت اقتصادی زنان تاکنون در اولویت فعالیتی جنبش زنان نبوده است. اما به نظر می رسد لزوم توجه به آن در این برهه قابل توجه است.

جمع بندی

علی رغم به موانع متعدد، حضور تاثیرگذار زنان در عرصه های مختلف انکارناپذیر است و شاهد موفقیت زنان در فضای کسب و کار هستیم، اما هنوز زنان بسیاری قربانی تبعیض ها و بی عدالتی ها می شوند، زنان بسیاری به دلیل عدم امنیت در محیط های کاری امکان حضور در فضای کاری را پیدا نمی کنند و یا بدلیل عدم حمایت های فرهنگی –قانونی و به عنوان قربانیان خشونت در محیط کار مجبور به ترک کار می شوند بی آنکه بتوانند به دفاع از حق خود بپردازند. آمارهای ناامید کننده ایی در خصوص حضور زنان در عرصه های مدیریتی و تصمیم گیری در بخش خصوصی و دولتی داده می شود، از طرفی دیگر با تکیه بر آمارهای رسمی افزایش میزان فارغ التحصیلان زن و بی تاثیری این افزایش در میزان اشتغال زنان، دور باطلی از تبعیض را سبب شده و بهانه ایی برای تبعیض های آموزشی نیز گردیده است. از سویی دیگر در بیشتر مواقع مشکلات زنان درحوزه ی اشتغال در میان مشکلات موجود در میان مشکلات اقتصادی کلان و بیکاری، مشکلات نظام اداری کشور ، رانت خواری ها و فساد اقتصادی، سوء مدیریت ها و اشکالات دیگر گم و دیده نمی شود لذا اهمیت دارد که فعالین جامعه مدنی و فعالین حوزه زنان به موضوع اشتغال و مشکلات موجود در مسیر شغلی زنان و کسب موفقیت با حساسیت بیشتری وارد شوند و به طرح مشکلات و ارائه راهکار بپردازند.