تفاوت، سرکوب یا سازندگی؟

0
167

تا قانون خانواده برابر: سه شنبه دوم آبان انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مراسم سخنرانی را با محوریت تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها برگزار کرد. در ابتدای برنامه، با اشاره به تفکیک جنسیتی در پذیرش کنکور دانشگاه و مسائل و تبعات آن، از دکتر سعید معیدفر، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی، دعوت به سخنرانی شد.

معید فر بحث خود را با اشاره به پیامدهای وقایع سال 88 آغاز کرد. او گفت: چنین به نظر می آید که این وقایع جامعه را واداشته تا بسترها و مسائلی را که موجب بروز آن ها شدند، مورد بازاندیشی قرار دهد تا به نحوی از وقوع دوباره ی آن ها جلوگیری کند. یکی از این مسائل بحث تقکیک جنسیتی در دانشگاه هاست؛ چرا که دانشگاه یکی از مهمترین مراکزی است که قدرت را به چالش می کشد و از این رو باید آن را به کنترل در آورد. به طور کلی مسائل مطرح شده طی این دو سال از جمله تفکیک جنسیتی دانشگاه ها، سستی نهاد خانواده و یا مسئله پیر شدن جمعیت، همه در غالب یک استراتژی کلان تر، یعنی استراتژی قدرت، قرار گرفته اند که هدف اصلی آن نیز زنان و جوانان هستند. حال برای حفظ قدرت باید نظمی برقرار شود که این نظم خود نظمی نابرابر است زیرا برای برقراری آن عده ای در این میان باید از حقوق خود صرف نظر کنند. در نهایت وی هدف خود را از این بحث پرداختن به دلایل عدم موفقیت این استراتژی دانست.

به گفته ی معیدفر، در ابتدا رویکرد جامعه شناسان به جامعه رویکردی ارگانیک بود. یعنی جامعه به عنوان ارگانیسمی زنده که تمام اقشار مختلف در آن به وظیفه ی خاص خود عمل می کنند تا نظم برقرار شود و جامعه به زندگی خود ادامه دهد، قلمداد می شد. جامعه شناسان بعدی بر این باور بودند که نظم جامعه بر اساس تقسیم کار اجتماعی صورت می گیرد که امری مقدر و از پیش تعیین شده برای افراد است. حال پرسش این است که آیا جامعه ی مدرن می تواند چنین وضعیتی داشته باشد؟ به زعم کارکردگرایان این امر درست است که جامعه نیازمند تقسیم کار و سلسله مراتب اجتماعی است اما افراد، برخلاف گذشته، می توانند آزادانه این نقش ها را برگزینند و در این جاست که مسئله ی تحرک اجتماعی مطرح می شود. اما به این هم اکتفا نشد؛ می بایست خود این نقش ها و سلسله مراتب هم مورد سوال و بازاندیشی قرار گیرند. اولین تشکیک را جامعه شناسان انتقادی و مارکسیست مطرح کردند که تعّین این نقش ها حاکی از لحاظ شدن مبنای قدرت در آن هاست. رویکرد تازه تری در دیدگاه های پدیدارشناسانه مطرح شد که بعدها دیدگاه های برساختگرایانه نیز آن را تقویت کرد. بر اساس این دیدگاه جهان از «نومن»(شی در ذات خود) و «فنومن»(پدیدار) تشکیل شده است. تنها نومن است که از قطعیت برخوردار است، اما انسان فقط به فنومن (پدیدارها) دسترسی دارد، درنتیجه همه چیز در عالم نسبی است. به زعم برساختگرایان نیز همه ی امور برساخته و در نتیجه نسبی هستند.

رئیس سابق انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه ی بحث خود افزود، گرایش شصت و چند درصدی دختران به دانشگاه ها و هجوم جوانان به منابع اطلاعاتی از طریق اینترنت نشان می دهند که در واقع بحث هایی همچون تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها، کنترل نهاد خانواده و جمعیت، به پشتوانه ی قدرت و برای حفظ آن مطرح می شوند. برخلاف جوامعی که تحرک اجتماعی و بازتعریف نقش ها در آن ها محوریت دارند، در جوامعی همچون جامعه ی ایران نظم حاکم نگاهی رو به گذشته دارد. بحث تفکیک جنسیتی به این معنایی که در حال حاضر مطرح شده است، امکان پذیر نیست. زیرا با توجه به تغییر سبک زندگی، باید گفت زمان چنین استراتژی هایی گذشته است و مداخله ی دولت در این راستا می تواند پیامدهایی داشته باشد. امروزه در جهانی زندگی می کنیم که دسترسی به اطلاعات بسیار گسترده است و محصور کردن زنان یا افراد دیگر ممکن نیست. از طرفی تفاوت خود موجب تعامل است و جنس که در واقع یک تفاوت بیولوژیک بیش نیست، نیز می تواند موجب تعامل و شناخت شود. حال تحمیل چنین تفکیکی موجب می شود این تعامل به صورت طبیعی شکل نگیرد. در واقع در جامعه ای که تفکیک جنسیتی تحمیل می شود، تفاوت به جای این که موجب تعامل شود، پیامدهای منفی به بار خواهد آورد و ناچار در این جوامع افراد به «بدن» خود فروکاسته خواهند شد. بنابراین پیامد این تفکیک این است که خود به خود تابوهای جنسی در جامعه تقویت شوند. تفاوت وجود دارد، اما چنان که در قرآن هم آمده باید مبنای شناخت و تعامل قرار گیرد و نه مبنای قدرت. به گفته ی هابرماس قدرت باید از حوزه ی روابط اجتماعی خارج شود. معیدفر در پایان افزود که این الگوی ارائه شده را اسلامی نمی داند زیرا مبتنی بر قدرت و نابرابری های اجتماعی است و این خلاف اسلام است.

در پایان برنامه مدتی به پرسش و پاسخ اختصاص داده شد که معیدفر طی این مدت به بسط و تشریح مواضع خود در پاسخ به دانشجویان پرداخت.