تا قانون خانواده برابر: زمین لرزه ای که آذربایجان غربی را لرزاند و شهرستانهای ورزقان، اهر، سرند، هریس و … را با خاک یکسان کرد. به علت ساعت وقوع حادثه بیشتر قربانیان حادثه، زنان و کودکان بوده اند و همان طور که مدیر کل سازمان پزشکی قانونی اعلام کرده است، 66 درصد قربانیان زلزله، زنان بوده اند.
دولت و نهادهای وابسته به دولت در زلزله ی بم به گونه ای اقدام کرده بودند که دیگر مردم اعتمادی به آنها نداشتند، هر چند که آن زمان هم اندک اعتمادی باقی مانده بود در نزد مردم ولی امروز دیگر از اعتماد مردم به نهادهای امداد دولتی و خود دولت خبری نبود و به همین علت در این زلزله، مردم به صورت خودجوش دست به کار شدند و به کمک مردم زلزله زده شتافتند.
به گزارش خبرگزای ها نخستین نیروهای امدادی پس از گذشت هفت ساعت از وقوع زمین لرزه به منطقه اعزام شدند و در طول این هفت ساعت روستاییان و مردمی که از تبریز و شهرهای اطراف برای کمک رفته بودند دست به کار امداد رسانی و نجات مجروحان شدند.
بسیاری از مردم کمک های مالی خود را به اشخاص حقیقی و حقوقی که در حال جمع آوری کمک ها بودند سپردند و حتی افراد زیادی خود به جمع آوری کمک های مردمی پرداختند تا با وسیله ی شخصی خودشان به منطقه های زلزله زده ببرند. اما بعد از چند روز که بی کفایتی دولت و مسئولین امر در کمک رسانی به مردم به صورت بسیار چشمگیری قابل مشاهده و ملموس بود، مسئولین در یک اقدام تعجب برانگیز حسابهای بانکی افرادی را که پول جمع می کردند مسدود کردند و به آنها اتهام کلاهبرداری و شیادی زدند!!
در این میان اما زنان نقش به سزایی در کمک رسانی به مردم مناطق زلزله زده و به خصوص زنان روستایی آنجا داشتند. زنان بسیاری به طور مستقل و یا گروهی به مناطق زلزله زده رفته بودند تا به امداد رسانی به مردم کشورشان بپردازند. گویا همگی دست به دست هم داده بودند تا این زخم بزرگ را زودتر درمان کنند و مرهمی باشند بر زخم ها و غم های مردم مناطق زلزله زده.
زنان روستایی خیلی تمایل داشتند که با مددکاران اجتماعی زن صحبت کنند و این مددکاران به نوعی التیام بخش افسردگی، اضطراب و غم از دست دادن عزیزان برای زنان روستایی بودند.
چه بسیار شاهد بودم که زنان روستایی به دنبال دختران مددکار در کمپ می آمدند و آنها را به صرف چای به چادرهایشان دعوت می کردند و چه زیبا بود وقتی شاهد اینگونه مهمان دعوت کردن بودی، چرا که نشان دهنده ی سخاوت و مهمان نوازی این عزیزان بود که با کمترین امکانات و در بدترین شرایط روحی بازهم به فکر مهمان های خود بودند.
زنان روستایی به علت وجود شرم و حیا از مراجعه کردن به پزشک های مرد حاضر در منطقه و یا گرفتن نوار بهداشتی از مردان خودداری می کردند در غیر این صورت چنین کاری برای شان بسیار سخت و خجالت آور بود. در کمپ سرند چند نفری پرستار زن بود و به خوبی می توانستند با زنان روستایی ارتباط برقرار کنند و نیازهای درمانی آنان را برطرف کنند و بسیاری از دختران وظیفه دادن لباس زیر و نوار بهداشتی را به زنان روستایی بر عهده گرفته بودند. بسیاری از این زنان روستایی از غذا حرف می زدند و اینکه ما اصلاً کنسرو نمی خوریم و احتیاج به برنج داریم و یا اینکه تا به حال ماکارونی درست نکرده ایم!
زنان به دلیل نقش های چندگانه خود، انسانهایی موثر بر فرایند تحول و پویایی در مدیریت بحران هستند. آنان هم می توانند بر روند کلی حرکت در مدیریت بحران تاثیر گذار باشند و هم می توانند هدایتگر و تغییر دهنده رفتار و منش ها در مناطق آسیب دیده باشند. زنان در مواقع بحرانی به خوبی می توانند در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر بخش ها نقش آفرینی کنند و یکی از مهمترین حوزه هایی که در مدیریت بحران تحت تاثیر کار زنان قرار می گیرد حوزه تعلیم و تربیت است.
برای نمونه، در مناطق زلزله زده آذربایجان نقش زنان برای ارتباط برقرار کردن با کودکان این مناطق بسیار قابل توجه بود، بسیاری از زنانی که مددکار اجتماعی بودند به خوبی می توانستند با کودکان ارتباط برقرار کنند و با آنها بازی و حتی برای آنها به صورت جمعی کتاب بخوانند تا شاید برای چند ساعتی غم از دست دادن پدر یا مادر و یا ویرانی خانه را به دست فراموشی بسپارند.
بسیاری از زنان وقت بیشتری را صرف بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه و تشویق آنها می کنند و این امر مهمی برای کار گروهی و انرژی دادن به گروه است.
از ظرفیت بسیار بالای زنان برای ایجاد چنین فضایی در مناطق بحران زده، برای کاهش دردها و اندوه ناشی از حوادث برای بازماندگان می توان بهره جست.
و در آخر اینکه، مشارکت اجتماعی با تعاریف جامعی که از آن ارائه شده است، طیف گسترده ای از فعالیت ها را در بر می گیرد که زنان با آن می توانند سهم خود را در ارتقای وضعیت و بهبود جامعه ایفا کنند.
میزان حضور زنان در فعالیت های مدنی به ویژه به صورت سازمان یافته و یا به شکل عضویت در سازمان های خصوصی معیار بسیار مهمی برای اندازه گیری مشارکت اجتماعی زنان است و حتی یکی از شاخص های توسعه برای حکومت ها است. که به همین دلیل هر دولتی می کوشد که شمار سازمان های غیر دولتی با مشارکت زنان را در کشورش افزایش دهد. البته امیدواریم این مسئله مهم در کشور ما هم مورد توجه قرار گیرد و مسئولین شرایطی را برای گسترش و فعالیت های این نوع سازمان های مدنی و اجتماعی مهیا کنند.
امیدواریم که روز به روز شاهد حضور گسترده زنان کشورمان در فعالیت های سیاسی، اجتماعی، مدنی و… باشیم.