چد مایرز[۱]
۱۶ آوریل ۲۰۱۸
بیدارزنی: در حالی که به نظر می رسید قرن بیستم زمانۀ غلبۀ سکولاریزاسیون باشد، از ربع پایانی این قرن به این سو، رویدادهایی مانند انقلاب ۱۳۵۷ایران، ظهور و قدرتگیری مجاهدین با ایدئولوژی اسلام سیاسی در افغانستان، حادثۀ ۱۱سپتامبر در آمریکا و پدید آمدن و رشد نیروهایی با گفتمانهای بنیادگرایی مذهبی رادیکال اعم از اسلامی، مسیحی یا بودایی، پرسش از نقش دین و همچنین ایمان مذهبی در زندگی فردی و عرصۀ عمومی را بار دیگر برجسته کرده است. همزمان با گرایش فزاینده به ادیان و معنویتهای نوظهور و رشد بنیادگرایی، قرائتهای رسمی و نهادی از دین از جمله کلیسای کاتولیک یا فقه سنی نیز به حاشیه رانده شدهاند. در این شرایط نیروهای مترقی در سراسر جهان با این پرسش مواجهاند که با میراث دینی و ایمان شخصی در پیشبرد پروژههای جمعگرا و عدالتطلبانه (و از جمله عدالت جنسیتی) به نفع باهمستانهایی از اقشار مختلف، چه میتوان کرد و آیا این میراث حذفناشدنی فرهنگی (و سیاسی) میتواند بارقهای از رهاییبخشی برای فرودستان را به همراه داشته باشد؟
نویسنده متن زیر، چد مایرز متخصص الهیات سیاسی و مطالعات انجیل و اهل آمریکاست. او در نوشتههای خود هالهی سانتیمانتال حول مسیح را میزداید و مبارزات مؤمنانۀ او را در بستر تاریخی-اجتماعی و با توجه به اقتصادِ سیاسی و ساختار قدرت در فلسطین تحت امپراتوری روم در آن عصر و از این طریق راه و رسم دینداری و الزامات حقیقی پیروی از عیسی در عصر حاضر تصویر میکند. مایرز از دههی هفتاد در جنبشهای اجتماعی مختلفی از جمله جنبش عدالت نژادی، برابری اقتصادی، حق جمعیتهای بومی بر سرزمین خود، فعالیتهای علیه انرژی هستهای و به نفع عدالت اقلیمی فعال بوده است. متنی که در ادامه میآید هر چند مشخصاً به انجیل متی، سنت مسیحی و بافتار سیاسی در آمریکا اشاره دارد، میتواند نمونهای از رویکردی به لحاظ جنسیتی رهاییبخش به متون مقدس باشد. م
روایت عید پاک در انجیل متی حول جسم مسیح و مبارزهای جنسیتی شکل گرفتهاست.
پس از آخرین نفس عیسی بر صلیب، ما برای تعمق درباره معنای اعدام او با سه زن (مریم مجدلیه؛ مریم؛ مادر یعقوب و یوشا و سالومه؛ همسر زِبِدی.م) تنها میمانیم –یک ماهیگیر و دو مادر- که از دور مراقب و تسبیحگویاند (انجیل متی۲۷:۵۵) شب فرا میرسد. جسم عیسی توسط والی رومی، پیلاطس، تحویل یوسف میشود، یهودی ثروتمندی که ظاهراً در دادگاه عالی نفوذ داشته است (۲۷:۵۷-۶۱) این قرار مخفیانه همۀ نشانههای یک حرکت سیاسی را دارد. حرکتی با این هدف که اجازه ندهند کسانی در جماعت پیروان مسیح وظایف خود را در تدهین و دفن جسد او بر اساس سنت انجام دهند- استراتژیای که احتمالاً برای جلوگیری از تبدیل این موقعیت به اعتراضات بیشتر در فصل پرتلاطم پسح[۲] طراحی شده بود. هر چند متی یوسف را پیرو عیسی میخواند، در ادامه داستان روشن میشود که مقامات مصمماند هر تلاشی از سوی پیروان مسیح برای دستیابی به پیکر او را ناکام بگذارند. چند بار رهبران کلیسای ما با تلاشهای حکومت در برقراری نظم و قانون در مقابل دگراندیشی همدست بودهاند؟
در ادامه داستان میآید که سنگی بزرگ جلوی دهانۀ مقبره غلتاندند. مسئله حل شد، پایان داستان. اما زنان مراقبه و تسبیحگوییشان را جلوی مقبره از سر گرفتند. این روایت نشانۀ همدستی پنهان در نفی قدرت و مقاومت در برابر قدرت حاکمه است- تازه اگر از همبستگی دلسوزانه با فرد اعدامشده (مسیح) چشمپوشی کنیم.
صحنههای بعدی تنها در انجیل متی آمده است (فصل۲۷: آیههای ۶۶-۶۲). این قسمت تداوم همدستی میان مقامات امپراتوری روم و والیان ایالتیِ یهودی را توصیف میکند و تمایل مشترکشان را برای اطمینان از نابودی جنبش نوپا و دگراندیش مسیحایی یک بار و برای همیشه به تصویر میکشد.
به خاطر این امید آزاردهنده در جنبش مسیحی که «عیسی در سومین روز برخواهد خاست»، مقامات به این نتیجه رسیدند که «از صحنه جرم حراست کنند». یک برنامه ضدتوطئه طراحی میشود: نگهبانان بر سر مقبره گماشته و سنگ روی آن مهر و موم میشود. معادل باستانی نوار زرد رنگ امروزی (نواری که پلیس برای جلوگیری از ورود افراد متفرقه دور صحنه جرم میکشد. م) یا آن طور که بیلی وایلی کلرمان[۳] زمانی دربارهاش گفته بود: «از خط پلیس عبور نکنید!».
توجه کنید که این نمایش، قهرمانان اصلی زن را در گود مبارزه رودرروی مردان صاحب قدرت قرار میدهد. به علاوه، این زنان بدون مردان هستند که تلاش میکنند دسیسۀ مرگبار و تلخ قدرتمندان را «دور بزنند». البته که با توجه به متن غالباً مردسالارانه انجیل، همین که این زنان ِبدون مردان اساساً سوژههای این داستان هستند، خارقالعاده است. بدون شک، این روایت، سناریویی از نظر فرهنگی بسیار معتبر را به تصویر میکشد. در واقع زنان در فرهنگ فلسطین قرن اول میلادی نقش رسیدگی به مراسم مردگان را به عهده داشتند. به علاوه، زنانی در اورشلیم بودند که از گروههای خیریهای حمایت مالی میکردند که مراسم تدفین آبرومند برای قربانیان تصلیب به دست رومیان را برگزار میکردند. اما عزم این زنان اهل جلیل (Galileia) برای به جا آوردن مراسم تدهین و دفن پیکر عزیزشان (عیسی مصلوب)، حاکی از به مبارزه طلبیدن قدرتمندان حاکم نیز هست.
آنها پس از این که آن طور که مرسوم بود منتظر ماندند تا سَبَّت[۴] تمام شود، باز به سمت مدفن عیسی رفتند تا به وظایفشان عمل کنند. آنها بدون شک، از حضور نیروی پلیس جلوی مقبره یکه خوردند. اما از آنچه در ادامه روی داد حتی بیشتر هم حیرت کردند: برخوردی میان فرشتهای آخرالزمانی (به توصیفات آیه ۲۸:۳متن متی توجه کنید[۵]) و نگهبان رومی امپراتوری رخ داد. این صحنه سرشار است از طعنه و کنایه: صخره جلوی مقبره کنار میغلتد- فرشته پیروزمندانه بر بالای آن نشسته است (شاید با پوزخندی از سر رضایت از کار خود!)- و حالا این نگهبانان هستند که «مثل مردهها» شدهاند.
فرشته بعد به سمت این زنان برمیگردد و از آنان دعوت میکند از نقش سنتیشان فراتر روند: آنها شاهدان مسیحِ مصلوب اما حالا از مرگ برخاسته میشوند. فرشته در انتها میگوید «حرف مرا باور کنید»- این را با لحنی عبرتآموز میگوید، چرا که همه افراد دیگر داستان باید حرف این زنان را به عنوان واقعیت باور کنند. اکنون این داستان –و آیندۀ انجیل- برابر است با قدرت این شاهدان.
در این خصوص باید به یاد آورد که زنان در قرن اول میلادی حتی صلاحیت شهادت دادن در دادگاه را نداشتند! پس چرا سنت انجیلی بر این زنان (به جز سربازان که در ادامه به آنها میپردازیم) به عنوان تنها شاهدان این رخدادهای شگفتانگیز اعتماد میکند؟ تنها دلیل این است که ماجرا عیناً چنین اتفاق افتاده باشد. بالاخره گذاشتن بار شهادت بر دوش زنانِ-بدون-مردان به یک جنبش جوان که در تلاش بود برای خود اعتبار کسب کند، کمک چندانی نمیکند؛ در نتیجه اصلاً محتمل نیست که این صحنه را از خودشان درآورده باشند!
این زنان جسور، سرشار از خوشی و ترس همزمان (به آیههای ۵-۱۰[۶] توجه کنید)، راهی میشوند تا خبر خوش را به شاگردان مذکر مسیح که پنهان شدهاند و امیدوارند در سرنوشت رهبرشان شریک نشوند، برسانند. در راه عیسی را میبینند و پاسخشان در این مواجهه جگرسوز است: آنها بدن مسیح که سه روز پیش دفن و تجزیه شده است را در آغوش میگیرند! این معنی واقعی همبستگی است. بعد عیسی حکم فرشته را تکرار میکند، از آنها میخواهد از ترسشان فراتر روند تا «برادرانشان» را دوباره به شاگردی مسیح دعوت کنند (شاید قسمتی از دلهره این زنان این بوده باشد که ادعایشان از سوی همان همکیشان مذکرشان رد شود- چنان که لوقا در فصل ۲۴آیه ۱۱ انجیل خود گزارش میکند[۷] ).
متی به این ضدتوطئه مردانه یک قطعه رذیلانه دیگر را هم اضافه میکند. حال که صاحبان قدرت، قادر به کنترل جسم عیسی نیستند، سعی میکنند روایت این ماجرا را تحت کنترل درآورند. آنها به سربازان رشوه میدهند، دروغ میگویند، قرار و مدارهای سیاسی میگذارند و مطبوعات را دستکاری میکنند. ما با فریب و نیرنگ چنین «اخبار دروغین false news» و چرخشهایی از سوی کاخ سفید فعلی ناآشنا نیستیم- دولتی که دو ملت (سوریه و پاکستان.م) را در طول هفته مقدس (هفته پیش از عید پاک) بمباران کرد.
داستان، زنان را در حال متقاعدکردن حواریون مرد درباره عیسی که از قبر برخاسته تصویر نمیکند. صرفاً به ما گفته میشود که مردها در شهر جلیل ظاهر شدند. یعنی در واقع از راهنمایی زنان پیروی کردند که خود پیروان راهنماییهای عیسی بودند که از حکومت قانون مقامات پیروی نمیکرد. در قلۀ کوهی دورافتاده، دور از توییتهای رئیسجمهور، این شاگردانِ قیامکرده، راهنماییهای بیشتری دریافت میکنند: این که بروند و «دیگر ملتها را پیرو این آیین کنند» که گاهی شامل ملتهای امپریالیستی نیز میشود و در این مأموریت بر علیه قدرتها، عیسی وعده میدهد که همیشه همراه ما خواهد بود (آیه ۲۰فصل ۲۸) که شامل امروز نیز میشود.
اولین تحولی که در نتیجه برخاستن عیسی از مرگ رخ میدهد، ورافتادن توقعات و پیشفرضهای جنسیتی است. این روایت، پایه و اساس چنین نتیجهگیری تکاندهندهای را در توصیفش از شبزندهداری و مراقبۀ این زنان هنگام اعدام عیسی در شروع این بخش، بنا میکند (فصل ۲۷، آیه۵۵[۸]). آنجا این زنان با دو فعل وزین توصیف شدهاند: آنها در تمام طول داستان انجیل «در پی عیسی آمده بودند» و «او را خدمت کرده بودند». هر یک از این دو فعل جنبهای بنیادین از ندای دعوت مسیح را بیان میکند. به عبارت دیگر، این زنان در پایان داستان متی به عنوان پیروان حقیقی مسیح تصویر میشوند. روایت مردمحور کاملاً از هم پاشیده است اما زنان قدم پیش گذاشتهاند تا داستان پیروی از مسیح را زنده نگه دارند؛ رستاخیزی واقعی.
بسیاری از ما این روزها به این فکر میکنیم که فرا رفتن از دوگانههای جنسیتی چه معنایی میتواند داشته باشد. اما سیاست جنسیتی در داستان عید پاک نمیتوانست از این پرمایهتر و چشمگیرتر باشد- یا بیش از این توسط کلیساهای مردمحور (androcentric) سرکوب شود. اما پیام انجیل در این زمینه روشن است: سنت اعتقادی و دینی ما بر شهادت زنان استوار است- شهادتی که بر خلاف اصول مردسالارانۀ صداقت است-.
با این همه، چرا زنان در کلیساهای مسیحی همچنان برای برابری کامل و این که به تمامی خودشان باشند با دشواری مواجهاند؟
منبع:
“The Women, the Authorities, and Jesus’ Body: An Easter Reflection (Mt 27:55-28:15)” by Ched Myers
[۱] Ched Myers
[۲] پسح (عید فطیر یا مصاها): در نزد یهودان یادبود خروج بنیاسرائیل از مصر
[۳] نویسنده، کشیش و فعال مدنی در دیترویت آمریکا.م
[۴] سبت به معنی نیمه ماه، روز توبه بوده است. سبت در عبری به معنی استراحت کردن است و آسودن خدا پس از شش روز کار خلقت را یادآوری میکند. اصطلاح سبت در فرهنگ یهودی نه فقط به روز هفتم هفته که به هر عید دیگری اطلاق میشد. سبت از پیش از غروب آفتاب در روز جمعه آغاز میشد و با فرارسیدن غروب آفتاب در روز شنبه پایان مییافت. در روز سبت کار کردن، بار کشیدن، آتش روشن کردن و به کار واداشتن مستخدمین و حتی حیوانات بارکش خانگی ممنوع است.
[۵] آیات ۱ تا ۳: ۱) و بعد از سَبَّت، هنگام فجرِ روز اوّل هفته، مریم مَجْدَلیّه و مریم دیگر بهجهت دیدن قبر آمدند. ۲) که ناگاه زلزلهای عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده، آمد و سنگ را از درِ قبر غلطانیده، بر آن بنشست. ۳) و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود. م
[۶] ۵ امّا فرشته به زنان متوجّه شده، گفت، شما ترسان مباشید!میدانم که عیسای مصلوب را میطلبید. ۶ در اینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که خداوند خفته بود ملاحظه کنید،۷ و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک، پیش از شما به جلیل میرود. در آنجا او را خواهید دید. اینک، شما را گفتم. ۸ پس، از قبر با ترس و خوشی عظیم به زودی روانه شده، رفتند تا شاگردان او را اطّلاع دهند. ۹ و در هنگامی که به جهت اِخبار شاگردان او میرفتند، ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت، سلام بر شما باد! پس پیش آمده، به قدمهای او چسبیده، او را پرستش کردند. ۱۰ آنگاه عیسی بدیشان گفت، مترسید! رفته، برادرانم را بگویید که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید.
[۷] ۱۱: امّا رسولان گفتۀ زنان را هذیان پنداشتند و سخنانشان را باور نکردند.
[۸] و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او را خدمت کنند، از دور نظاره میکردند.