بیدارزنی: در چند روز گذشته وقتی در خبرها ماجرای حمید صفت را خواندم یک مسئله بیش از هر چیز دیگری ذهنم را به خود مشغول کرد اگر قربانیان خشونت خانگی میدانستند که با سکوت خود چه فجایع دیگری را باعث میشوند آیا بازهم سکوت میکردند؟
خشونت خانگی یکی از شایعترین نوع خشونت علیه زنان است که در بیشتر موارد توسط شریک زندگی صورت میگیرد.[۱] بر اساس پژوهشهای صورت گرفته خشونت خانگی بیش از بیماریهایی نظیر سرطان و تصادف سبب از بین رفتن زنان میشود [۲] خشونت علیه زنان به هر شکل محصول فرهنگ مردسالار است که در آن مردان هم برنهادهای اجتماعی و هم بر جسم زنان کنترل دارند.
در ایران شیوع کلی خشونت نسبت به زنان در خانواده بر اساس نتایج مطالعات در تهران و شهرهای دیگر کشور طیف گستردهای از /۵ ۱۷ تا /۶ ۹۳ درصد را شامل میشود. بالاترین فراوانی انواع آزار در کل و در جمعیت عمومی مربوط به آزار روانی و کمترین آن آزار جنسی بوده است. همچنین به نظر میرسد که تعامل مجموعهای از عوامل فـردی، موقعیتی، اجتماعی و فرهنگی در ایجاد خشونت نقش ایفا میکنند.[۱] البته آمار پایین خشونت جنسی، مربوط به هنجارهای عرفی و حتی شرعی درباره اظهار خشونتهای جنسی در جامعه و فرهنگ ایرانی است. عدم حمایت از قربانیان و عدم مجازات عاملان خشونت جنسی، زنان را به خودسانسوری وا میدارد و آمار درستی از میزان واقعی آن در دسترس نیست. [۴]
باورهای غلطی مانند اینکه گفته میشود زنان زیادی درگیر این موضوع نیستند، کتک زدن ناشی از عصبانیت لحظهای است، خشونت خانگی فقط در طبقات پایین اجتماعی رواج دارد، خشونت خانگی نباید افشا شود و به خارج از خانه درز کند، کسی که خشونت میورزد عادتی دارد که درمان نمیشود یا اینکه این درگیریها بین زن و شوهر است و نباید دخالت کرد؛ سبب شده است تا بسیاری از قربانیان برای حفظ آنچه به غلط حریم خانواده خوانده میشود سکوت کنند از این رو بسیاری از قربانیان نمیدانند که خشونت باید افشا شود و افشاگری درباره خشونت میتواند از تکرار آن جلوگیری کند. از سوی دیگر برخی از قربانیان دیگر رفتارهای خشونتآمیز را خشونت تلقی نکرده و تنها نوع خشونت را خشونت جسمی میدانند و همین عدم آگاهی سبب میشود که بیشتر در معرض خشونت قرار گیرند. تشخیص خشونت خانگی، اولین گام برای کمک گرفتن است. باید انواع خشونت را شناخت. خشونت جسمانی اغلب آشکارتر است اما انواع دیگر خشونت پیامدهای روانی شدیدی دارند که آثار زیانبارش را به سهولت میتوان دید و قربانیان و شاهدان خشونت خانگی که اغلب کودکان و فرزندان هستند را دچار اضطراب، افسردگی و احساس درماندگی و تنهایی نموده [۵] که در نهایت آنها را به سوی بیماری یا جرم سوق میدهند.
خشونت خانگی عبارت از رفتارهای تهاجمی و سرکوبگرانه شامل حملات جسمی، جنسی، روانی و همچنین فشارهای اقتصادی است. [۱]
خشونت روانی میتواند رفتارهایی از قبیل کنترل رفتارهـا و تعیین آنچه زن میتواند انجام دهد یا نمیتواند، محروم کردن از اطلاعات، خرج کردن پولی که متعلق به زن است، ایجاد محدودیت در رفت و آمد یا دسترسی به تلفـن و … و همکاران باشد که متاسفانه در بسیاری از فرهنگها این رفتارهای خشونتآمیز عادی تلقی شده و حتی بهنوعی شرح وظائف مرد در زندگی محسوب میشود. از سوی دیگر اشکال مختلف خشونت جنسی (تحتفشار قرار دادن بـرای رابطـه جنـسی، رابطـه جنسی با تهدید و اجبار، اشکال ناخواسـتهی رابطـه جنـسی، رابطـه جنـسی در زمـان نامناسب و رابطه جنسی با زور و فشار) نیز به دلایل فرهنگی و سنتی در هالهای از سکوت قربانیان قرار میگیرد. خشونت اقتصادی رفتارهایی مانند قطع هزینـه رفـت و آمـد، غـذا، پوشاک، سر پناه و پول هم به دلیل زندگی مشترک و عدم وجود مدارک کافی – که معمولاً کسی از شریک زندگیاش رسید یا فیش دریافت نمیکند –به سختی قابل اثبات و ارجاع به مراجع دعوی است.
یکی از عوامل موثر در رابطه با خشونت ویژگیهای فردی است مصرف الکل و مواد مخدر و نگرش منفی مردان نسبت به زنان و بیماریهای روانی. سن پایین ازدواج و فاصله سنی زیاد بین زوجین، قربانی خشونت بودن در کودکی از دیگر عواملی است که بر خشونت خانگی تأثیر دارد. [۶]
مطالعات حاکی از فراوانی خـشونت خـانگی علیه زنـان در خانواده را دارد. [۱] پیشگیری و کنترل خشونت علیه زنان در خانواده و پیامدهای فردی و اجتماعی آن مستلزم داشتن آمار و اطلاعات کافی است که متأسفانه سکوت قربانیان امکان آسیبشناسی و کمک به آنها را از بین میبرد. اصرار زنان خشونت دیده برای احقاق حق، فایده دیگری هم دارد. طرح شکایات بیوقفه از سوی قربانیان خشونت خانگی، میتواند نهادهای مدنی و قانونی را در باب ضرورت و ریشهیابی و آسیبشناسی آن آگاه نماید. شناخت خشونت خانگی سبب رسیدن به راهکارهای عملی میشود که میتواند جلوگیری از خشونت توسط مردان و پیشگیری از خشونت پذیری زنان باشد. کلاسهای آموزشی و رسانهها میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا نمایند.
خشونت خانگی یک مسئله فردی نیست. قربانیانی که در معرض خشونت قرار دارند و آن را اعلام نکرده یا تغییری در وضعیت خود نمیدهند درواقع خود یا فرزنداشان را به سمت جرم سوق میدهند، درواقع. سکوت قربانی دربارۀ خشونت خانگی تنها به تداوم خشونت میانجامد که درنهایت میتواند به قتل یا همسر کشی بینجامد. فرزندانی که شاهد خشونت خانگی هستند همواره دچار ضربههای عاطفی میشوند که در زندگی آنها تأثیر بسزایی خواهد داشت. این فرزندان از اختلال استرسی پس از ضایعه روانی رنج میبرند. تمرکز خود را از دست میدهند و دچار بیخوابی، بیاشتهایی و تأخیر در رشد میشوند.
در مورد این فرزندان به اشتباه، تشخیص کمبود محبت داده میشود و از آنها پرسش نمیشود که آیا شاهد خشونت بودهاند یا خیر؟[۵]
فرزندانی که شاهد خشونت والدین خود بر دیگری بودهاند به احتمال بسیار، خود نیز در زندگی زناشویی آینده این خشونت را بازتولید خواهند کرد. افسردهخویی، اعتیاد به موادمخدر و الکل، بزهکاری و فرار از خانه در میان آنان شایعتر است. در نهایت اینکه فرزندانی که شاهد خشونت جسمی و جنسی هستند خود نیز میتوانند قربانی این خشونتها باشند از سوی دیگر بخشی از کودکان بزهکار به خانوادههایی تعلق دارند که در آنها مادران اسیر خشونت بودهاند. این کودکان میپندارند که خشونت امری طبیعی و بهترین راه برای کنترل دیگران است. [۳]
منابع:
- مروئه وامقی، محمدرضا خدائی اردکانی، حمیرا سجادی، خشونت خانگی در ایران: مرور مطالعات ۱۳۸۰-۱۳۸۷ فصلنامه علمی ـ پژوهشی رفاه اجتماعی، سال سیزدهم، شماره ۵۰
- ازغدی بتول و معصومه سیمبر و کرمانی (۱۳۸۸) خشونت خانگی علیه زنان، نشریه دانشکده پرستاری ومامایی ۴۸ دوره ۲۱ شماره ۱۳۷۳ تابستان ۱۳۹۰
- صفرپور، پریسا (۱۳۹۴) سکوت در برابر خشونت خانگی یعنی لطفاً به آزار من ادامه دهید، ایران وایر، اندیشه
- http://www.bbc.com/persian/specials/162_violence
- حسین رحیمی، حسن رفیعی، مروئه وامقی، حمیرا سجادی، (۱۳۹۲) رواسازی و هنجاریابی مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال سیزدهم، شماره ۵۱
- فرنوش معافی، ماهرخ دولتیان، حمیرا سجادی، زینب علیمرادی، آرش میراب زاده، زهره محمودیخشونت خانگی در دوران بارداری و عوامل مرتبط با آن در ایران بر اساس مدل سازمان جهانی بهداشت،، پژوهنده، سال نوزدهم شماره ۱، پی در پی ۹۷، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۳