بیدارزنی: بر اساس شواهد و اسناد تاریخی اولین حضور تأثیرگذار زنان در عرصه سیاست به جنبش سالهای۱۸۴۰ زنان برای کسب حق رأی باز میگردد. در بریتانیا برای اولین بار در سال ۱۸۶۷ نخستین جامعه ملی حق رأی زنان تأسیس شد. در ایران، زنان در نخستین نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی از حق رأی محروم بودند و در سال ۱۳۴۱ بود که با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیئت دولت، زنان برای نخستین بار اجازه شرکت در انتخابات و نامزد شدن در آن را یافتند.
با افزایش تلاشها برای داشتن قدرت سیاسی، یک زن در سال ۱۹۱۹ در پارلمان آمریکا حضور یافت و در ایران نیز پیش از انقلاب تعداد زنان در مجلس قانونگذاری بیست و یکم، هفت نفر بود و این رقم تا سال ۱۳۵۷ به ۲۱ نفر افزایش پیدا کرد. در اولین مجلس شورای اسلامی نیز در مرحله اول و دوم، چهار نامزد زن توانستند وارد مجلس شوند که امروز این رقم در مجلس دهم به ۱۷ نفر رسیده است. برای پنجمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا نیز از ۲۷ هزار و ۹۰۸ نفر داوطلب، ۲۴ هزار و ۹۱۰ نفر مرد و ۲ هزار و ۹۹۸ نفر زن هستند، این در حالی است که در برخی شهرستانها تعداد زنان ثبتنام کرده از مردان نیز بیشتر بوده است.
اما به جز آمار و ارقام، حضور زنان ایرانی در عرصه قدرت عموماً طی زمان تحت تأثیر دو عامل بوده است. تغییرات سیاسی جهانی و داخلی. با افزایش حضور زنان در عرصه سیاست جهانی تعداد زنان سیاستمدار ایرانی نیز سیری صعودی طی کرده است، اما تحت تأثیر دولتهای مختلف در ایران، حضور زنان نیز دستخوش تغییر شده است. پژوهشهای جهانی[۱] نشان دادهاند که با حضور زنان در ساختار قدرت، آنان بیش از مردان برای مطالبات زنان تلاش میکنند و برخلاف سیاستمداران مرد که میتوانند نسب به مسائل زنان کور جنس باشند، از این پدیده مصوناند؛ اما در ایران تجربههایی از زنان قدرتمند وجود داشته که مطالبات زنان را نادیده انگاشته و یا آن را پایمال کردهاند، زنان در این موارد دستخوش بازیهای سیاسی شدهاند که در آن احزاب برای به دست آوردن کرسی بیشتر در مجلس آنان را وارد دار و دسته خود کردهاند، بدون توجه به پیشینه سیاسی و نگرشی آنان. بنابراین صرف زن بودن، صرف پشتیبانی یک حزب عاملی برای رأی دادن نیست، بلکه به عقیده نویسنده این سابقه سیاسی و نگرش زن است که در انتخاب مردم به عنوان نماینده خود تأثیر دارد. به خصوص در انتخابات شورای شهر، از ورزشکاران و هنرمندان که بگذریم، در میان زنان، زنان مستقل با پیشینه و چهارچوب فکری و تجربهای که به مطالبات زنان امروز نزدیکتر باشد، در اولویت رایدهی قرار میگیرند.
اما وضعیت در مناطقی که بیشتر نامزدها (برای مثال در شورای شهر یا روستا) را زنان تشکیل میدهند، خود حکایت از نابرابری در حوزهای دیگر دارد، زمانی که زنان به علت نبود اشتغال به تحصیلات و ادامه تحصیلات در مقاطع تکمیلی روی آوردهاند و مردان از سنین پایین بهعنوان نیروی کار نگریسته شدهاند، یا قومگرایی در منطقهای که موجب میشود حضور تنها فردی از قوم (بدون توجه به جنس و…) عاملی برای رأی دادن باشد، حضور زنان داوطلب افزایش می یابد.
حال که صحبت از مردان و ناخرسندی آنان شد، باید یادآوری کرد که زنان قدرتمند با چالشهای چند برابری در محیط کار با مردان، در جامعه با مردان و در خانواده با مردان مواجه هستند. زنان قدرتمند بهخصوص در جوامعی که پیشینه پدرسالاری دارند، هنگام حضور در عرصه تصمیمگیری و اجرا با باندهای مردانهای مواجه میشوند که عرصه را بیش از پیش برای آنان تنگ میکنند. کما اینکه تحقیقات[۲] نشان دادهاند، معمولاً در جلسات کاری مردان بیش از زنان صحبت میکنند، صحبتهای زنان بیش از مردان قطع میشود و هنگام اجرا نیز مردان کمتر تمایل به حرفشنوی از یک زن دارند. زنان با به دست آوردن قدرت با تحقیر، توهین و خواستههای غیراخلاقی بیشتر مواجه میشوند که مسلماً عرصه را بر آنان تنگتر کرده و خود عاملی برای ناامیدی و یا عدم گرایش به ورود به این عرصه برای آنان است. در جامعه، پذیرش زنان برای مردان در عرصه سیاست دشوارتر است و عمده رأیدهندگان به زنان، همجنسان آنان هستند. همچنین زمانی که زنی در این عرصه دچار خطا و اشتباهی شود، نگاهها به جنسیت او میرود، حتی نقدها نیز با توجه به جنسیت او انجام میشود تا مردانی که مرتکب اشتباه شدهاند و یا به آنها نقدی وارد است. زن قدرتمند سپس باید با نزدیکان و اعضای خانواده خود نیز مواجه شود، برخی از زنان با داشتن دو شغل، یکی در عرصه سیاست و دیگری کار خانه، فشار مضاعفی را تحمل میکنندکه درصورتیکه تقسیم کار در محیط خانواده وجود داشته باشد، این فشار کاهش مییابد. در صورتی که خانواده بپذیرد مادر تنها نان نپخت، بلکه مادر نان داد، جامعه زن نانوا را در خود میپذیرد و نانوایان مرد نیز با زن همگام خواهند شد.
سایر منابع:
آبراهامیان، یرواند. (۱۳۷۸). ایران بین دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامی. ترجمه کاظم فیروزمند. حسن شمس آوری. محسن مدیرشانه چی. تهران: نشر مرکز.
ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴). جنبش حقوق زنان در ایران. ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران.
[۱]Paxton, Pamela. Hughes, Melanie M. Women, Politics and Power, a Global Perspective. Pine Forge Press.
[۲]فیگز، کیت. (۱۳۸۸). زنان و تبعیض: تبعیض جنسی و افسانه فرصتهای برابر. ترجمه اسفندیار زند پور، به دخت مال امیری. تهران: نشر گلآذین.