بیدارزنی: زنان در سیاست چه سهمی دارند؟ سهم زنان از قدرت چقدر است؟ زمانی تاچر نخست وزیر بریتانیا شد، امروز دنیا آنگلا مرکل را در صدر اعظمی آلمان میبیند و نامزدی هیلاری کلینتون را برای ریاست جمهوری آمریکا. اما اینها تنها تصویری از زنان قدرتمند جهان است، چرا که میانگین جهانی حضور زنان در پارلمان ها تنها ۱۶ درصد است و در میان ۱۹۰ کشور جهان تنها ۷ درصد زنان در بالاترین سمتهای یک کشور (رئیسجمهور و نخستوزیر) قرار گرفتهاند.
در اکثر کشورها و در دورههای مختلف زمانی که سخن از شهروندان و مردم میشود منظور امری کلی و کورجنس فرای جنسیت است و با قرار گرفتن مردان در رأس قانونگذاری این قوانین به شیوهای مردانه تدوین و اجرا میشوند. در مجموع میتوان گفت قانونگذاران مرد کمتر به منافع زنان و کودکان توجه میکنند.
زنان و مردان هر کدام نیمی از جمعیت هر کشور را تشکیل میدهند. بنابراین شایسته است در سمتهای تصمیمگیرنده نیز این نسبت برابر باشد. اما برابری دقیقاً به چه معنا است؟ حضور برابر زن و مرد؟ تبعیض مثبت؟ خواستههای بیشتر در راستای منافع زنان؟ در یک دستهبندی میتوان طرفداران حضور زنان در مناصب سیاسی را در چند گروه جای داد. یکی از آن موارد، «حضور رسمی» است یعنی حضور زنان در سیاست به صورت برابر با مردان مطابق با قانون. مطابق با حضور رسمی و قانونی، هر مانعی برای حضور زنان در قدرت باید ممنوع شود. بنابراین زنان و مردان باید فرصت برابری در فعالیت رسمی سیاسی داشته باشند.
نوع دیگری از حضور و بازنمایی زنان «حضور تشریحی» است. مدافعان این نظر بر این عقیدهاند که دستیابی به برابری قانونی و رسمی تنها قدم اول این مسیر است و زنان باید فرصت برابر با مردان برای اقدام سیاسی داشته باشند. برای مثال حق رأی، حقی است که زنان سالها برای آن تلاش کردهاند و اکنون اکثر کشورها این حق را برای زنان مسلم میدانند. اما داشتن فرصت برابر جهت حضور پای صندوق رأی و داشتن باور برای رأی دادن در زنان امری دیگر است. در خصوص فرصتهای سیاسی نیز چنین است. مطابق با گفته کسانی که اعتقاد به حضور قانونی زنان در سمتهای تصمیمگیرنده سیاسی دارند، نیاز است تا قوانینی برای تسهیل این امر وضع شوند؛ همچنین نیاز به زنانی که برای این سمت ها داوطلب شوند نیز احساس میشود. در واقع این گروه بر این ادعا هستند که زنان و مردان به صورت برابر برای فرصتهای سیاسی جامعهپذیر نشدهاند. حتی تاریخ سرکوب ایدئولوژیک در زنان موجب میشود که زنان و مردان علاقه مشترکی در مشارکت سیاسی نداشته باشند و شرکت در امور سیاسی و پذیرفتن این سمتها امری مردانه تلقی شود. اما پذیرش تفاوتها بین مردان و زنان باید به نحوی باشد که بپذیریم زنان میتوانند ایدههای جدیدی را به عرصه سیاست عرضه کنند یا زاویه دید جدیدی را به این عرصه بیافزایند که از دید سیاستمداران مرد غافل مانده است. محققان فمینیست بر این باورند که حضور زنان در این عرصه میتواند به تقاضای منافع زنان و کودکان (آنچه از دید مردانی که قوانین کورجنس تدوین کردهاند غافل مانده است) کمک کند.
حضور جایگزین، سومین دیدگاه در خصوص حضور زنان در عرصه سیاست است. به این معنا که علائق زنان یا منافع آنان باید در عرصه سیاست طرح شود. در واقع سیاستمداران باید در راستای منافع زنان سخن بگویند و عمل کنند. بنابراین سیاستمداران باید سخن بگویند و سر حرف خود بایستند.
ویژگیهای زنان سیاستمدار باید چگونه باشد؟ آنان باید منافع زنان را ببینند و از آن آگاه باشند و آن را طرح کنند و خود را مسئول طرح آن بدانند. زنان سیاستمدار باید همچنین مسائل زنان را مقدم بر سایر امور بدانند. بنابراین اینجا چند مسئله مطرح میشود. ممکن است زنان سیاستمداری باشند که به طور اخص مسئله زنان اولویت اول آنها نباشد، یا حتی مسئله تمام زنان از همه نوع نژاد و رنگ پوست و طبقه دغدغه آنها نباشد. برای مثال حق سقط جنین برای زنان که جزو دغدغه های فمینیست ها است ممکن است مورد توافق تمام زنان سیاستمداران نباشد.
از سوی دیگر با وجود داشتن این دغدغهها تمام راهها برای زنان سیاستمدار باز نیست تا به مقاصد خود برسند. جونی لونداسکی (۱۹۹۳) به خوبی اشاره کرده است که «ممکن است نهادها زنان را تغییر دهند؛ پیش از آن که آنان بتوانند نهادها را تغییر دهند» چراکه زنان باید وارد نهادی شوند که در آن ساختار و قواعد به شیوهای مردانه تدوین شده است و در این حالت زنان برای بقا ناچارند با برخی قواعد مردانه خود را تطبیق دهند.
چنانچه دیدیم نظریات و دیدگاهها در مورد حضور زنان در سیاست بسیار است، مطالبات نیز کم نیستند، اما آنچه ضروری است آگاهی افراد جامعه از نیاز به حضور زنان در سیاست و مطالبات خود است. در صورتی که این آگاهی در عموم مردم ایجاد شود، میتوانند به عنوان اهرم فشار و نیرویی جهتدهنده به سیاستمداران مرد و زن عمل کنند.
با اتخاذ از مقاله:
Paxton, Pamela. Hughes, Melanie M. Women, Politics and Power, a Global Perspective. Pine Forge Press.