بیدارزنی: چندی پیش عکسهای «ترانه علیدوستی» بازیگر مطرح سینمای کشورمان از کنفرانس خبری مشترک با شهاب حسینی و اصغر فرهادی پس از موفقیت فیلم «فروشنده» در جشنواره کن در رسانهها منتشر شد. یکی از عکسهای این نشست خبری جنجال و سروصدای زیادی به پا کرد. آن عکس مربوط به صحنهای بود که تاتو دست ترانه علیدوستی را نشان میداد. او در اقدامی شجاعانه و کمنظیر در بین بازیگران زن سینمای ایران، یکی از آرمهای مطرح فمینیستی را بر روی دستش خالکوبی کرده بود.
در ابتدا برخی از سایتها و کانالهای تلگرامی عکس منتشر شده را فتوشاپ اعلام کردند ولی عکاسی که این عکس را گرفته بود در متنی بر حقیقی بودن آن تأکید کرد و در ادامه آن پستهای پیشین ترانه علیدوستی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که بیانگر اعتقادش به فمینیسم بود و به برابری زن و مرد اشاره داشت. او در تعدادی از پستهای توییتر و همچنین اینستاگرام به ارائه تعریف از فمینیسم از دیدگاه خود پرداخته بود و در همین چارچوب تأکید کرده بود که هرکسی به برابری زن و مرد اعتقاد دارد، یک فمینیست است.
در بعدازظهر روزی که عکس مورد اشاره در شبکههای اجتماعی پخش شد یکی از همکاران زنم در محل کار خطاب به دیگر همکارانم با لحنی قاطع و مطمئن گفت : «ترانه علیدوستی فمینیست نیست؛ چرا که به زیبایی و شیکپوشی اهمیت میدهد و فمینیستها مخالف زیبایی هستند». از او پرسیدم که در کدام مکتب فکری فمینیسم اشاره شده که آنها مخالف زیبایی هستند. او در جواب به این بسنده کرد که من خوانده و شنیدهام که فمینیستها مخالف زیبایی هستند و مصرانه بدون هیچگونه استدلال علمی بر این نظر تأکید داشت.
او دقیقاً همان چیزی را تکرار میکرد که مخالفان فمینیسم از عمد یا در حالت خوشبینانه از روی ناآگاهی در تعریفشان از این مکتب فکری سعی میکنند به خورد مردم بدهند. درواقع حرف او از همان انگاره و کلیشهای کوچهبازاری نشأت میگرفت که معتقد است: «فمینیستها مخالف زیبایی هستند. اکثر زنانی که فمینیست هستند زشت هستند و از زیبایی بهرهای ندارند و از جمله دلایل اصلی گرایش آنها به فمینیسم عدم زیبایی و پذیرششان توسط مردها است و به همین خاطر ضد مرد نیز هستند».
کسانی که حتی کوچکترین آگاهی نسبت به فمینیسم دارند، میدانند که این تصور در مورد فمینیستها کاملاً اشتباه است. من با بسیاری از فمینیستها و اکتیویستهای حوزه زنان در این باره حرف زدم. آنها با زیبایی مشکلی ندارند، بلکه مشکل شان با کالایی شدن زیبایی زنان است. آنها مخالف سازوکار نظام سرمایهداری هستند که برای کسب سود بیشتر با استفاده از مد و رسانه، ویژگیها و صفات ظاهری خاصی را به زنان تحمیل کرده و با تبلیغاتی وسیع القاء میکند که زنان برای پذیرفته شدن در جامعه بهخصوص در بین مردان باید دارای خصوصیات و ویژگیهای مشخصی باشند؛ مثلاً قدشان فلان اندازه باشد؛ موها، گونهها و لبهایشان دارای یک سری ویژگیها و مؤلفههای مشخص باشد و از همه مهمتر اینکه از نظر اندام بر اساس تعریف رسانههای مروج این نظام فکری، «باربی» باشند و برای تحمیل این موضوع از خود زنان به عنوان ابزار بهره میگیرند.
باید این واقعیت را قبول کرد که متأسفانه اثرات این تبلیغات به واسطه رسانه بر زندگی زنان آنچنان تأثیرگذار بوده است که زنان فاقد ویژگیهای مذکور، به واقع مورد پذیرش جامعه قرار نمیگیرند و تعداد بسیاری از آنها در صورت داشتن توان مالی برای رفع این خلأ و از روی اجبار و اصرار همسران و پارتنرهای (شریک) مردشان اقدام به انجام جراحیهایی اصطلاحاً زیبایی با هزینههای هنگفت و بعضاً زیانآور میکنند و استفاده مکرر و زیاد از لوازمآرایشی نیز به یکی از شاخصهای مهم زندگیشان تبدیل میشود.
بر اساس دیدگاه تعداد زیادی از صاحبنظران، زیبایی امر نسبی است که معیارهای آن در هر جامعهای متفاوت است، چنانکه در طول تاریخ نیز این معیارها و ویژگیها متفاوت و بعضاً متضاد بوده است که نمونه آن را میتوان را در جامعه خودمان مثال زد. در یک بازه زمانی (دوره قاجار) داشتن سبیل برای زنان یک شاخصه زیبایی قلمداد میشد و زنان فربه موردپذیرش بیشتری بودند ولی اکنون با تبلیغات، این معیارها کاملاً برعکس شده است. تبلیغاتی که باعث شده بسیاری از زنان از بدن خود راضی نباشند و دائم درصدد ایجاد تغییرات در خود برای پذیرش در جامعه برآیند. چنانکه در جامعه ایران بسیاری از زنان جوان در همین چارچوب فکری و تبلیغاتی، دچار فوبیاهایی مانند فوبیای چاقی شدهاند و همیشه از ترس افزایش وزن در وضعیت رژیم غذایی به سر میبرند.
شاید بتوان گفت یک درصد انتظاری که از زنان در ارتباط با زیبایی وجود دارد در مورد مردان حاکم نیست. متأسفانه برخی از مردان معیارهای خود در ارتباط با زنان را در فیلمهای «پورن» جستجو میکنند و از همسران خود میخواهند که در روابط جنسی و زندگی روزمره از نظر قیافه و رفتار به مانند آنها باشند. درحالی که بسیاری از آنها خود فاقد ویژگی یک مرد زیبا به مانند آنچه در رسانهها تبلیغ میشوند هستند ولی فشاری بر روی آنها در این ارتباط نیست.
از دیگر سو این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در جوامع ایدئولوژیکی همچون ایران علاوه بر آنچه اشاره شد، زنان از نگاه رسمی کوچکترین حقی بر بدنشان ندارند و بایدها و نبایدها در مورد بدنها از جمله چگونگی پوشش و حتی باردار شدن از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی به آنها تحمیل میشود.