بیدارزنی: کودتا در ترکیه که بنا به گفتهی بن علی ییلدریم نخستوزیر این کشور بخشی از ارتش ترکیه در تاریخ ۱۵ جولای۲۰۱۶ – ۱۶ جولای ۲۰۱۶ تلاش کردند تا حکومت را در دست بگیرند، نافرجام ماند.
برخی منابع داخلی ادعا کردند این کودتا توسط نیروهای وابسته به فتحالله گولن انجام گرفته است در حالی که وی در پیامی کودتا را محکوم کرد و ادعا کرد کودتا کار اردوغان است. به هر روی این کودتای نافرجام سبب شد که جامعه مدنی و مخالفان حزب عدالت و توسعه زیر ضرب اردوغان قرار بگیرند، آمار بالای دستگیرشدگان، زمزمههای لغو قانون منع اعدام در ترکیه، دستور تعطیلی بیش از ۲۳۰۰ نهاد مدنی و آموزشی در ترکیه و رفتارهای غیرانسانی با مخالفان، نگرانیهای زیادی را در مورد وضعیت مردم، دموکراسی و جنبشهای اجتماعی در ترکیه ایجاد کرده است. در شرایط بحرانی اقشار آسیبپذیر مانند زنان و کودکان بیشترین هزینهها را متحمل میشوند.
«سلن دوغان» مدیر مسئول ویژه نامه «اوچان سوپورگه» در ارتباط با آزار و اذیت زنان که در حین و بعد از کودتا در ترکیه رخ داده است گزارشی نوشته است که در ادامه آن را میخوانید:
در جنگ و محیط جنگزده مانند کودتای نظامی، خشونت و تبعیض علیه زنان نه فقط در ظاهر بلکه در واقعیتهای عینی نیز خود را نمایان میسازد و در نتیجه مطالباتی نظیر آزادی، برابری و جامعه بدون خشونت زیر پا گذاشته میشود. هر سال قلمرو زندگی برای زنان تنگ و تنگتر میشود و البته این موضوع دیر زمانی است که اینگونه بوده است.
سلن با بیان این نکته که بعد از ۱۵ جولای اتفاقاتی خواهد افتاد که نباید غافلگیرمان کند، میافزاید: در حالی که قبل از این هم تلاش برای برابری جنسیتی و حقوق انسانی زنان و …در واقع تلاش و گفتمانی برای براندازی تعبیر میشد، حوادثی مانند کودتا و دیگر جنبشهای غیر دموکراتیک بهانهای به دست دولت و دیگر رویکردها خواهد داد که برای محدود کردن جنبش زنان و در حاشیه قرار دادنشان از هیچ عملی دریغ نخواهند کرد و خواسته های زنان با گفتن جمله آشنای «الآن وقتش نیست» به زمانی دیگر موکول خواهد شد.
زنان، اقلیت همیشه قربانی این کشور بودند و تجربه دوباره آن زیاد دور از انتظار نیست. کشوری که زنان را منفور، تابع، ناتوان، منفعل و بدون پتانسیل و قدرت تصمیمگیری میخواهد.
از جهتی دیگر این کودتا، چراغ قرمزی برای تمامی جنبشهای داخل کشور بود. از آنجایی که در ترکیه گروههایی هستند که قدرت خود را از بیقانونی و اغتشاشات میگیرند. به نام دین، همنوع و انسانی را میکشند و تراژدی ماجرا جایی است که پایشان به خیابانها کشیده میشود و چه بسیار بعد از کودتا نمونههای این چنینی به وضوح دیده شدند. زنان بسیاری در کوچه و خیابان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و در کنار آنها زنانی بودند که فرزندان خود را از مدارس به نام جهاد به خیابانها کشاندند و جهالتی دوباره آغاز شد.
در این شرایط در حالی که این اقدامات باید به طور شفاف به عنوان نقض حقوق بشر محکوم شوند، می بینیم که هرروز بر شدت خشونتها چه در حوزه خصوصی و چه در حوزه عمومی افزوده میشود، و چه بسا پس از این باید شاهد تجاوز جنسی قانونی نیز باشیم.
شب سختی را پشت سر گذاشتیم؛ اما پس از این روزهای سختتری خواهیم داشت. توجه کنید که بعد از کودتا فقط یک استاندار از کار برکنار شد و آنهم استاندار «سینوپ» بود که یک زن بود.
جنبش مستقل زنان همیشه تهدیدی برای حکومتهای دیکتاتوری محسوب میشود پس در آینده نزدیک باید منتظر حمله دولت به سازمانها و نهادهای زنان بود.
شخصاً تمامی شرارتها و فاجعههای جهان امروز را ناشی از جامعهپذیری، بستر مردانه و مردسالار میدانم. جنگ، نژادپرستی، خشونت علیه زنان، مهاجرتهای اجباری، تغییرات آبوهوا، کشتارهای جمعی … همگی از این دستهاند.
اشتباه نکنید وقتی از مردسالاری حرف میزنیم منظور تک تک مردان نیستند بلکه سیستم مردسالاری است که چه مردان و چه زنان در آن تربیت میشوند و شکل میگیرند و به دنبال آن تمامی ایدئولوژیهایی که برخاسته از همین مردسالاری است. نظامیگری، ملیگرایی و سرمایهداری جزئی از آنهاست. بیش از صد سال است که بر آنیم رومیزی حقوق زنان را بر این میز چهار پایه پهن کنیم اما هر چه زنان بیشتر برای برقراری صلح تلاش میکنند دولتمردان بیشتر تشنه خون و جنگ میشوند چرا که از آن بهره میجویند.
ما زنان روزهای سختی در پیش خواهیم داشت، باید توجه داشته باشیم که در این شرایط لازم است از هر شاخه و حزبی با مقاومت هر چه تمام علیه سرکوب و اقدامات آتی دولت متحد شویم و به یاد داشته باشیم از هر تفکر و اندیشهای که باشیم سرکوب و خرد شدنمان یکی خواهد بود. پس باید سعی کنیم تمام نیروهای عملی خود را علیه ظلم و خشونت و برای به دست آوردن صلح و برابری یک صدا کنیم.
http://www.ucansupurge.org/TR,2944/15-temmuzdan-bugune-cok-sayida-kadin-tacize-maruz-kaldi.html
حطاب به صاحب پیج: خشونت یعنی جنسیتی کردن وظایف مالی یعنی نبود حقوق یکطرفه مهریه و نفقه که فقط از اموال و حقوق مرد به زن میرسد و نتنها مرد سهمی از اموال زن ندارد بلکه به اجبار قانون ببرای این حقوق یکطرفه زندان هم تعیین شده عدالت و برابری یعنی حقوق دوطرفه نه اینکه تمام وظایف مالی مهریه و نفقه جنسیتی و بر عهده یک نفر باشد