بیدارزنی: با آنکه میگویند هنر در قرن بیست و یکم بیش از هر زمان دیگر در دسترس قرار گرفته و فراگیر شده است؛ اما هم چنان هنرمندان بسیاری در جهان با موانع غیرقابلعبوری مواجه هستند. زنان هنرمند بهویژه در ایران، باید برای رسیدن به حقوق انسانی خود از جمله حق آزادی بیان، بر موانع فرهنگی، اجتماعی و تاریخی غلبه کنند. آنها باید بسیار محتاطانه گام بردارند تا مبادا صداهایشان به اسم نجابت، اخلاق، قوانین رفتاری و حتی امنیت ملی، خاموش شود.در مصاحبهای که در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۵ درباره چالشهای مستندسازی انجام شد، «جاستین نگان»، مدیر اجرایی جدید «شرکت مستندسازی آمریکا[۱]»، اعلام کرد: «با یافتن داستانی که در شما شور واقعی ایجاد کند، به راهی طولانی قدم میگذارید. مستندها کارِ عشقاند. مستندها حتی اگر تامین مالی هم بشوند باز این تامین مالی به اندازهی لازم نیست. لجاجت برای تمام کردن فیلم با آن شور و انگیزهای که برای بیان داستان دارید، سیرِ راهی طولانی است.»مینا کشاورز، فیلمساز ایرانی، در آخرین مستند خود «آیا او در این مبارزه پیروز میشود؟»[۲] وضع کنونی زنان ایران را به چالش میکشد. این مستندساز از طریق بیان داستان «رقیه»، مبارزه یک زن جوان در جنوب ایران را به تصویر میکشد که برای زنان زیادی در شهر خود از طریق راهاندازی یک بازار محلی اشتغالزایی کرده است؛ درحالیکه این زن برای نگهداشتن این بازار با چالشهایی از سوی مقامهای محلی در شهرش روبروست.
کشاورز برای ساختن فیلم خود رقیه را به مدت بیش از سه سال در محلی که زندگی میکند، در فاصله ۱۷۵۰ کیلومتری (۱۰۸۷ مایل) از تهران پایتخت ایران تعقیب کرد. او باوجود منابع اندکی که بهعنوان یک زن فیلمساز که در ایران کار میکند داشت و باوجود تمام چالشها، خود را وقف این پروژه کرد.
وی در ژوئن ۲۰۱۵ برای اولین بار در دادگاه حضور پیدا کرد[۳] و مرحله آخر تولید فیلم اکنون برای اتمام مستند در حال انجام است و شامل داستان رقیه قبل و بعد از حضور او در دادگاه است. مینا کشاورز داستان کار و زندگی رقیه را که با بازار گرهخورده در خلال درگیریهای او با شهردار و فرماندار تا حضور در دادگاه برای گرفتن حقش در این سه سال دنبال کرده است و بهتازگی تصویربرداری فیلم با اعلام نتیجه نهایی دادگاه به پایان رسیده و تدوین فیلم بهزودی شروع خواهد شد.
کشاورز میگوید: «بهعنوان زنی که در ایران زندگی و کار میکنم؛ جامعه محافظهکاری که تحت تسلط مردان است و سهم زنان از فرصتهای کاری کمتر از یک درصد است، میدانم موفق بودن در یک حرفه چقدر دشوار است. من همواره فکر میکنم، چگونه میتوانم تلاش یک زن در جامعه ایران برای دستیابی به اهدافش را نمایش دهم؛ برای رسیدن به رویاها و آرزوهایش، اینکه او بتواند فرصتهای برابری را برای زندگی خود به دست آورد؟ من میخواهم زنان ایرانی را به عنوان کاراکترهایی قوی به تصویر بکشم و نه قربانیانی منفعل»
بااینوجود، این مسئله، تنها مسئله کشاورز بهعنوان یک فیلمساز نیست. زنان فیلمساز در ایران نهتنها در تامین بودجه و تولید با دشواریهایی مواجه هستند، بلکه برای نمایش آثارشان در ایران نیز به مشکل برمیخورند؛ بهویژه اگر نگاه زنانه و انتقادی پررنگی به وضعیت نابرابر زنان داشته باشند.
در مصاحبهی اختصاصی شبکه خبری زنان[۴] (WNN)، «الهه امانی» فعال حقوق زنان و حقوق بشر که با شبکه خبری زنان همکاری نزدیکی دارد و «مینا کشاورز» مستندساز، درباره فیلم «آیا او در این مبارزه پیروز میشود؟» و اهمیت آن در بازنمایی زنان در هنر ایران گفتوگو کردهاند.
الهه امانی: چالشهای ساختن فیلم مستند در ایران چیست؟ زنان باید بر چه موانع اجتماعی غلبه کنند؟
مینا کشاورز: خب، این نیازمند تغییراتی اساسی در بستر جامعه ایران و تغییرات زیادی در نهادهای قانونی مربوط به آن است. تجربه شخصی من بهعنوان یک فیلمساز و تجربه اخیرم در مستندسازی مربوط به کار زنان کارآفرین در ایران به من اجازه داد تا به این نتیجه برسم که حتی با بهبود شرایط زنان در حوزههای اقتصادی، تجارت و اشتغال، ما همچنان نیازمند دگرگونی دیدگاه اجتماعی نسبت به زنان و برابری زنان در تمام حوزههای زندگی هستیم. زمانی که من از تغییر قوانین صحبت میکنم، منظورم این است که زن بتواند در مقام رئیسجمهور، قاضی و یا وزیر یک وزارت خانه و سایر موقعیتهای تصمیمگیرنده پذیرفته شود. اینگونه است که تغییرات اجتماعی رخ میدهند. ما میتوانیم بر این باور باشیم که زمانی که در نهادی همچون خانواده برابری بهصورت کلی پذیرفتهشده است جامعه نقش زنان را بهعنوان کارآفرین میپذیرد.
امانی: چرا موضوع انزوای اقتصادی را برای موضوع مستند خود انتخاب کردید؟
کشاورز: در جامعهای که شما بهصورت قانونی بهعنوان اقلیت و شهروند درجهدو محسوب میشوید، زندگی روزمره یک نبرد است. شما هرروز صبح که از خواب بیدار میشوید خود را برای جنگ آماده میکنید! در چنین شرایطی وقتی شما در حوزهای مثل اقتصاد که در اختیار مردان است قدم برمیدارید، نهتنها شغلی برای خودتان دستوپا میکنید بلکه مثل رقیه (کاراکتر اصلی فیلم من) خواهان قدرت بخشیدن به زنان زیادی در حوزه اقتصاد هستید چیزی جز جنگ پیش روی شما نیست. چرا من این چالش را «جنگ» مینامم؟ چون رقیه، مانند سایر زنان مطلقه و کمسوادی که در روستاهای کوچک زندگی میکنند، گزینههای کمی مقابل خود دارد. او هیچ گزینهای ندارد، مگر اینکه مبارزهای را شروع کند با تعدادی از مردانی که شهردار، قاضی و یا اعضای شورای شهر هستند و پول و قدرت شهری که وی در آن ساکن است را در دست دارند. همچنین من فکر میکنم شکل مسلط تبعیض این است که شما تعداد زیادی از زنان را به علت ساختار پدرسالارانه مسلط و فضایی که در ارگانهای دولتی ایران حاکم است در موقعیت قدرت نمیبینید. بهعنوانمثال، چه تعدادی از زنان ما در مجلس هستند؟ چه تعداد زن در کابینه ریاست جمهوری هستند؟ چه تعداد شهردارند؟ این نوعی از تبعیض است که زنان را از حضور در فضای اقتصادی در کشور ایزوله میکند.
امانی: یک زن مجرد چقدر شانس کار پیدا کردن دارد؟
کشاورز: خوشبختانه، در بخشهای دولتی و خصوصی، زنان و مردان در موقعیتهای برابر برای کار مشابه حقوق یکسانی دریافت میکنند و حقوق آنها با توجه به تواناییهایشان تغییر میکند. البته در بخش خصوصی و حتی در بخش دولتی نگاه جنسیتی به زن میزان پرداخت و ترفیع را تحت تأثیر قرار میدهد. ممکن است تعجب کنید که در کشوری با تبعیض جنسیتی فاحش، زنان و مردان قانونا حقوق یکسانی در خصوص اشتغال، دارند، البته ردهبندی جنسیتی سبب شده عملا زنان مجرد شانس زیادی برای کسب مناصب دولتی نداشته باشند. اولین اولویت به مردان متأهل دارای فرزند دادهشده است، سپس زنان متأهل دارای فرزند و سپس مردان مجرد و نهایتاً زنان مجرد؛ بنابراین شانس یک زن مجرد برای یافتن کار اندک است. در بخش خصوصی، اگر زن خود صاحب کسبوکار نباشد، بهشدت با احساس عدم امنیت در محیط کار مواجه میشود؛ بنابراین اگر زن بر تمام موانع بالا غلبه کند، آنها به او برای شغلی مشابه مبلغی برابر پرداخت میکنند.
مشخصاً زنانی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، شانس بیشتری برای اینکه بخش فعالی از اقتصاد باشند و یا کاری از خود داشته باشند دارند و اینیکی از همان دلایلی است که من میخواستم موقعیتهای زنان مستقل روستایی را بررسی کنم. در چند دهه پیش، شکاف بین هر دو زیاد بود. البته من به زمانی اشاره میکنم که زنان در مناطق روستایی وادار به ازدواج در سنین پایین میشدند و تنها مسئولیت آنها این بود که از شوهر و خانواده خود مراقبت کنند. متأسفانه، باوجود نرخ بالای ورود زنان به مقاطع تحصیلی بالاتر، نرخ اشتغال آنها بسیار اندک است. به همین علت است که بسیاری از زنان دانشآموخته برای داشتن استقلال اقتصادی، به دنبال اشتغال در حوزهای هستند که نامربوط به رشته تحصیلیشان است. من باید بگویم که با این فرصتهای اندک، حتی در شهرهای کوچک، زنان جوانتر و دختران برای داشتن استقلال مالی تلاش میکنند تا ناچار به پذیرفتن هر خشونتی نباشند. ضمن اینکه با داشتن استقلال مادی از نظر شخصیتی مستقل خواهی بود.
امانی: مستند شما چگونه به مسئله زنان روستایی و چشمانداز اشتغال آنها میپردازد؟
کشاورز: در سالهای اخیر دختران بیشتری حتی در روستاهای دورافتاده به خاطر وجود شبکههای ماهوارهای و اینترنت آگاه شدهاند، بنابراین موقعیتهای زنان روستایی برای بروز خود بهتر شده است. البته من باید اشارهکنم که زنان روستایی در بخشهای متعددی از ایران همواره عنصری فعال در اقتصاد کشاورزی بودهاند. آنها فقط هیچگاه نتوانستهاند بر درآمد خودکنترل داشته باشند، چراکه پدران و شوهرانشان کسانی بودند که دربارۀ پول آنها تصمیمگیری میکردند. رقیه در روستای بسیار دورافتادهای بزرگ شد و در ۱۴ سالگی ازدواج کرد؛ ولی برای رقیه هیچوقت قابل درک نیست که چرا مثل پدر و برادرهایش نمیتواند کار کند. این شد که قدم در راه پر از چالشی گذاشت. شهرستانی که رقیه در آن زندگی میکند آمار بالای خشونت علیه زنان در ایران را دارد و او به عنوان کسی که این خشونت را تجربه کرده است، به این نتیجه رسید که بدون داشتن قدرت اقتصادی قادر به مبارزه با خشونت نیست. از این جهت، به عقیده من، زنان روستایی در نقطههای مختلف ایران در این سالها موفقیتهای چشمگیری در قدرتمند کردن زنان در مناطق خودشان داشتند.
امانی: جنبش زنان در ایران چگونه توانسته است به این موقعیت کمک کند؟
کشاورز: خوشبختانه، جنبش زنان در ایران دارای سابقه و قدرت زیادی است و به همین علت است که باوجود تمام تبعیضها و فشارها، زنان همچنان در فضای عمومی حضور دارند و برای ارتقا موقعیت خود جنگیدهاند. بنا بر آخرین آمارها، نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است و در جدیدترین آزمون استخدامی بخش دولتی، زنان کمتر از یک درصد را به خود اختصاص دادهاند. زنان فعال در اقتصاد عمدتاً آنهایی هستند که کسبوکار خودشان را دارند و مثل رقیه با موانع و چالشهای زیادی روبرو هستند از جدال با کارمندان و کارگران در محیط کار به دلیل اینکه زن هستند و حضورشان جدی گرفته نمیشود تا قوانین تبعیضآمیز و دست و پاگیر دولتی برای پیشبرد کارشان.
امانی: چگونه هزینه مستند خود را تامین کردید؟ آیا منابع یا حمایتی برای کارگردانان جوانی مانند شما وجود دارند؟ شما با چه دشواریهایی مواجه شدید؟
کشاورز: شما چه یک زن شاغل باشید یا یک کارگردان، یک زن ایرانی هستید که کار میکند و در چرخه اقتصادی مشارکت دارد. بهبیاندیگر، شما برای ورود و یافتن جایگاه خود در اقتصاد مبارزه میکنید چراکه اقتصاد در ایران همچون بسیاری کشورهای دیگر جهان، حوزهای مرد محور است. مشخصاً، دقیقاً مانند رقیه، من نیز با چالشهایی برای دستیابی به اهدافم مواجه هستم. ما، بهعنوان زنان ایرانی، در چالشهای بسیاری سهیم هستیم. من یک کارگردان زن هستم و شخصیت اصلی فیلم من نیز زن است. این دو عامل برای محروم کردن من در دستیابی به هر حمایتی در حلقه مستندسازان کافی هستند. فیلم من دیدگاههای فمینیستی دارد و مشخصاً کار من نمیتواند بدون حمایت سازمان دولتی که تمام تصمیمگیرندههایش مرد هستند و فیلمهای مستند را حمایت میکند ساخته شود. کار زنان در صنعت فیلم، همچون سایر تخصصها، نادیده انگاشته میشود. حتی جشنوارههای فیلم زنان در ایران نیز کاملاً توسط دولت اداره میشوند و حتی یک زن نیز در موقعیت تصمیمگیرنده قرار ندارد. من فکر میکنم این امر کاملاً فضایی که ما در آن کار میکنیم و موانعی که با آن مواجه هستیم را نمایان میکند. تمام این مسائل خبرهای خوبی برای من بهعنوان یک کارگردان زن نیستند. بههرحال زیبایی این مسئله در این است که چون من یک کارگردان هستم و ذهنی کنجکاو دارم، میتوانم رقیه را پیدا کنم و از طریق او طیف وسیعی از زنانی که برای من بسیار باارزش هستند را بشناسم.
جوامع محافظهکاری همچون میناب که رقیه در آن زندگی میکند، تأکید میکنند که زنان باید در خانه بمانند و حق کار کردن در خارج از منزل را ندارند. میناب بیشترین نرخ خشونت علیه زنان در ایران رادار است و بسیاری از مردان معتادان به مواد مخدر هستند و بیش از یک زندارند. رقیه سعی دارد تا این موضع موجود را باکار کردن، چنانچه انجام میدهد تغییر دهد.
بدون توانمندسازی زنان در حوزه اقتصادی، ما نمیتوانیم برای حقوق برابر زنان در ایران تلاش کنیم. بااینوجود در سطحی بالاتر، این فیلم صدای زنان ایرانی را درحالیکه برای ابتداییترین حقوق انسانی خود تلاش میکنند، بالا میبرد.
اساساً، این حس که من توانستهام نقشی بسیار کوچک در چنین مسئله مهمی همچون نقش زنان در اقتصاد و اشتغال زنان داشته باشم، توانایی اینکه بتوانم از طریق فیلم خود مقاومت و قدرت رقیه را نشان دهم، احساس بسیار خوبی است. من حس خوبی نسبت به آن دارم.
منبع:
Women News Network, Filmmaker Mina Keshavarz Explores Economic Status of Rural Women in Iran, Elahe Amani with Mina Keshavarz
[۳] an initial hearing
[۴] WNN – Women News Network