شعر آینده را زنان اداره خواهند کرد*

0
199

{{تا قانون خانواده برابر:}} امسال سومین دوره جشنواره شعر زنان ایران «خورشید» برگزار شد اگرچه دراین دوره به علت پاره ای از مسائل فقط اسامی برندگان جایزه اعلام شد و برخلاف دوسال قبل مراسم اهدای جوایز برگزار نشد.

جوایز زنانه اساسا با هدف دیده شدن زنان در رشته های مختلف برگزار می شوند. «لیندا نش لند» مورخ هنر در مقاله‌ای تحت عنوان «چرا هنرمندان بزرگ زن نداریم؟» سعی می کند پاسخی درخور بیابد. او به این نتیجه می رسد که نبوغ، مسئله ای ذاتی نیست که به زنان تعلق نداشته باشد بلکه تاریخ، مذکر است و زنان هنرمند را نادیده گرفته و معیار سنجش و داوری آثار، مردانه بوده است. بعد از این مقاله کم کم جوایز زنانه در زمینه های مختلف ادبی و هنری شکل گرفت.

جایزه شعر زنان ایران خورشید نیز جایزه ای زنانه است که سعی دارد وسیله ای برای دیدن زنان شاعر در جامعه ادبی ایران شود. هرچند تنها زبان زنانه ملاک داوری آثار ارائه شده به دبیرخانه این جایزه نیست اما یکی از ملاک های داوری همین زبان زنانه داشتن شاعران زن است.

در این زمینه گفت و گویی داشتیم با سپیده جدیری دبیر جایزه خورشید که در پی می آید

{{مریم رحمانی: خانم جدیری اساسا چه نیازی به جوایز زنانه در عرصه هنر و ادب وجود دارد؟}}

{{سپیده جدیری:}} امروزه، اغلب ادبا و چهره‌های شاخص عرصه‌ی هنر، چه در ایران و چه در دیگر نقاط جهان معترفند که زنان در دهه‌های اخیر در تمام حوزه‌های هنر و ادبیات، پا به پای مردان پیش رفته‌اند. با این حال، در تاریخچه‌ی جوایزی چون «اورنج» (از مهم‌ترین جوایز ادبی جهان، مختص رمان‌نویسان زن که در بریتانیا برگزار می‌شود) درباره‌ی چرایی شکل‌گیری آنها می‌خوانیم که بنیانگذارانشان با آگاهی از اهمیت نقش جوایز ادبی در معرفی نویسندگان به جامعه‌ی کتابخوان و با توجه به این که بزرگ‌ترین جوایز ادبی به طور معمول آثار زنان نویسنده را نادیده گرفته‌‌اند، احساس کرده‌اند که بدین ترتیب خوانندگان، اعم از زن و مرد از خواندن آثار جالب توجه زنان که می‌توانسته برایشان لذت بخش باشد، محروم مانده‌اند و به همین دلیل، تصمیم به تأسیس جایزه‌ای مختص آثار زنان گرفته‌اند.

در جوایز ادبی ایران هم تقریباً اوضاع بدین سان است که مردان اغلب حرف اول را می‌زنند، چه میان برندگان و چه داوران، یعنی نه این که خودشان واقعاً حرف اول را بزنند، انتخاب‌ها به گونه‌ای صورت می‌گیرد که آنها حرف اول را بزنند. به طور مثال، در جایزه‌‌ی شعری نه چندان قدمت‌ دار که خود من دو دوره داوری آن را به عهده داشتم، تنها داور زن آن دو دوره من بودم و در دوره‌های بعدی آن جایزه نیز یا اصلاً داور زنی وجود نداشت یا تعداد داوران زن همچنان کم بود.

جالب است تا آنجا که یادم می‌آید، دست کم برنده‌ی سه دوره‌ی اول این جایزه نیز از میان شاعران مرد انتخاب شدند. البته نمی‌خواهم بگویم که انتخاب برنده از میان مردان با قصد و غرض قبلی صورت می‌گیرد، نه، احتمالاً این طور نیست. منظورم این است که هنگامی که میان داوران جایزه‌ای سلیقه‌‌ای مردانه حاکم باشد، احتمال انتخاب برنده از میان زنان مسلماً کاهش می‌یابد. البته در این زمینه استثناءهایی را نیز شاهد بوده‌ایم اما در مجموع، سخن بر سر این است که هنگامی که بسیاری از چهره‌های مطرح ادبیات و هنر امروز را بنا به گفته‌ی بزرگان این عرصه‌ها و بنا بر آنچه خود شاهدیم، زنان تشکیل می‌دهند، چگونه است که مثلاً جایزه‌ای ده، دوازده داور خود را فقط از میان مردان انتخاب می‌کند؟ اگر بخواهیم خیلی خوشبین باشیم و این مسئله را بگذاریم به حساب حواس‌پرتی برگزارکنندگان جوایز، باز هم نمی‌توان منکر شد که ذهن آنها آنقدر مردسالار بوده است که خود به خود زنان در آن نادیده گرفته شده‌اند و این ذهن به طور اتوماتیک! فقط مردان را بازمی‌شناسد و آنها را به خاطر می‌آورد.

به این ترتیب، جوایزی در سراسر جهان به آثار زنان اختصاص می‌یابد تا به جهان مردسالار یادآوری کند که ما نیز وجود داریم، لطفاً ما را ببینید!

اینک، به یمن برگزاری جوایزی چون «اورنج»، تعداد خوانندگان آثار زنان نویسنده در انگلستان تا اندازه‌ای افزایش یافته است که طبق آمار منتشر شده در سایت اتحادیه‌ی کتابفروشان انگلستان، صد درصد کتابخوان‌های این کشور به آثار نویسندگان زن و 94 درصد آنها به آثار نویسندگان مرد علاقه نشان می‌دهند.

{{شما به عنوان شاعر و دبیر جایزه شعر زنان ایران «خورشید» جایگاه شاعران زن در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟}}

در ایران، از اواسط دهه‌ی شصت به این سو، مضمون و کیفیت شعر زن دست‌خوش تحول شده است. به اعتقاد من، تا پیش از آن تاریخ، نگاه غالب در شعر زنان ایرانی نگاهی منفعل و ضربه‌پذیر بوده و ذهنیت تحلیلی و متکثری در آن به چشم نمی‌خورد. از استثناهای دوره‌های قبل، مانند فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی و طاهره صفارزاده که بگذریم، از آن تاریخ، یعنی درست از اواسط دهه‌ی شصت است که تازه می‌توانیم ادعا کنیم با شعری روبه‌رو هستیم که در آن زن به عنوان انسانی متفکر، نه یک انسان ثانوی، انسانی فاعل، نه یک انسان منفعل، یک کنشگر و نه یک کنش‌پذیر با پدیده‌های اطراف برخورد می‌کند و از اینجا به بعد، شعر او از آن چارچوب پذیرفته شده‌ی شعر زن بیرون می‌آید و مسائلی را مورد توجه قرار می‌دهد که پیش‌تر عموماً در ادبیات مردانه تعریف شده‌ بود.

این رویکرد جمعی در شعر زنان، هم‌اکنون ما را به جایی رسانده که به جرأت بگوییم به ازای هر شاعر مطرح مرد، دست کم یک شاعر مطرح زن نیز در این سرزمین وجود دارد و اهمیت این موضوع زمانی مشخص می‌شود که به پیشینه‌‌ی کم‌رنگ شعر زن، فعالیت‌های فرهنگی و اصولاً حضور اجتماعی زنان به نسبت مردان در ایران و حتی جهان نگاهی بیندازیم، به روزگاری که محدوده‌ی عملکرد زنان به خانه و آشپزخانه ختم می‌شد، و خارج از آن، خطوط قرمزی بود که جهان مردسالار برای زن تعریف کرده بود.

امروز، با عبور درخشان زن ایرانی از موانع پی در پی و صدالبته صعب، که فقط و فقط به همت خود او رخ داده است – وگرنه جامعه و جهان مردسالار که سر جایش به قوت خود باقی است – جایگاه شعر زنان نیز به آنجا رسیده که می‌توان اذعان داشت «شعر آینده را زنان اداره خواهند کرد»، و این جمله‌ای‌ست به یادمادنی از احمدرضا احمدی.

{{به نظر شما جایزه خورشید در ارتقا وضعیت زنان شاعر در جامعه ادبی ایران چه اندازه موثر است؟}}

فکر می‌کنم دست کم در دیده شدن و معرفی آنها مؤثر بوده است و به باور من، این امرِ یعنی «بیشتر دیده شدن» باید به فال نیک گرفته شود و این که مثلاً انتقادهای ما از دیگر جوایز خصوصی شعر، منجر به این شده است که جایزه‌‌ای که میان جمع بزرگ داوران دوره‌ی اول‌اش حتی نام یک زن به چشم نمی‌خورد، در دوره‌ی دوم، چند شاعر زن را نیز به عنوان داور در نظر می‌گیرد. این به نظر من می‌تواند سرآغازی باشد برای به کارگیری هر چه بیشتر استعدادها و تجربیات زنان در عرصه‌ی نقد و داوری شعر، که به جرأت می‌توانم بگویم پیش از به راه افتادن جایزه‌ی خورشید، بسیار کم‌رنگ و به ندرت اتفاق می‌افتاد.

{{سومین جایزه خورشید متفاوت از دو دوره قبل بود و در دوبخش به صورت آثار منتشرنشده و چاپ شده برگزار شد. چه روندی شما را به این شیوه سوق داد؟ و آیا برای شاعرانی که آثارشان برگزیده شده اما چاپ نشده روشی در نظر گرفته اید که بتوانند آثارشان را به مخاطب ایرانی عرضه کنند؟}}

مهم‌ترین هدف ما از اضافه کردن بخش آثار منتشرنشده به داوری‌های این جایزه، همان طور که پیش‌تر در فراخوان سومین دوره هم اعلام کرده بودیم، گسترش دامنه‌ی داوری و تحت پوشش قرار دادن آثار بیشتر بود. در عین این که بسیاری از شاعران ممکن است به دلایل مختلف امکان چاپ کتاب شعر خود را نداشته باشند. غیر از معزل ممیزی که در این میان نقش پررنگی را ایفا می‌کند، نکته‌‌ی مهم دیگر این است که معدود ناشرانی وجود دارند که در این شرایطی که انگیزه‌های مردم برای کتاب خواندن روز به روز کم‌رنگ‌تر می‌شود، تمایل به چاپ کتاب شعر داشته باشند، چرا که شعر قشر خاص‌تر و محدودتری از مخاطبان را جذب می‌کند. امید ما بر این است که ناشران به آثار برگزیده‌ی این بخش جایزه‌ی خورشید به عنوان پیشنهادهایی برای انتشار نگاه کنند و دست کم با آن دسته از برگزیدگان نهایی ما که اثرشان ممنوع‌الچاپ اعلام نشده، به زودی تماس برقرار کنند. درباره‌ی آثار ممنوع‌الچاپ، متأسفانه هیچ شیوه‌ای برای عرضه‌‌شان به جز اقدام خود مؤلف در زمینه‌ی انتشار اینترنتی یا زیرزمینی آنها وجود ندارد، اما شاید برگزیده شدن آنها به عنوان اثر شایسته‌ی داوری یا نامزد نهایی، دست کم به معرفی مؤلف آنها به جامعه‌ی ادبی منجر شده باشد.

{{چقدر زبان زنانه در سرایش شعرها برای برگزارکنندگان جایزه خورشید مهم بوده و به نظر شما کدام شاعر زن در دوران معاصر غیر از فروغ زبانه زنانه ای دارد و توانسته احساس اش را باتوجه به سانسوری که در حال حاضر در ایران وجود دارد بیان کند؟}}

مسلماً برخورداری از زبان و نگرشی زنانه در انتخاب آثار برگزیده‌ی این جایزه در هر سه دوره حائز اهمیت بوده است اما انتخاب‌ها صرفاً بر این اساس صورت نگرفته و ویژگی‌های مهم دیگری نیز که به عنوان معیارهای داوران در بیانیه‌های آنها در این سه دوره ذکر شده، در نظر گرفته شده است.

درباره‌ی سانسور زبان زنانه در ایران، حق با شماست و به اعتقاد من در مجموع، نگرش زنانه و بیان زنانه به خاطر خاصیت روشنگرانه‌ای که می‌تواند برای زنان ایرانی داشته باشد، مورد سانسور قرار می‌گیرد. یعنی اصولاً نه به نفع حکومت مردسالار است و نه جامعه‌ی مردسالار که زنان به بیان شاخص و صریحی از اندیشه‌ها و احساسات خود برسند و به همین دلیل است که آثار بسیاری از شاعران زن که از این ویژگی برخوردارند، به شدت سانسور و بعضاً ممنوع‌الچاپ می‌شوند.

این که کدام شاعر زن در ایران معاصر زبان زنانه‌ای دارد با این که کدام شاعر زن می‌تواند با توجه به سانسوری که در ایران وجود دارد، احساس‌اش را بیان کند، دو موضوع مجزاست. به باور من، زنان شاعری که در این برهه‌ی زمانی، به جایگاه خاصی در شعر و ادبیات ایران دست یافته‌اند و در قله‌ی نسل‌های مختلف شعری نشسته‌اند، اغلب از زبانی زنانه در سرودن شعرهایشان بهره برده‌اند. از هم نسلان خودم و نسل بعدتر می‌توانم در این زمینه به شاعرانی چون رزا جمالی، پگاه احمدی، گراناز موسوی، مریم هوله، شبنم آذر، بهاره رضایی، مهری جعفری، لیلی گله‌داران، مانا آقایی، کیانوش فرید، فرزانه قوامی، آیدا عمیدی، مه‌ناز یوسفی، رؤیا زرین، آزاده دواچی، روجا چمنکار، نسیم جعفری، سارا خلیلی جهرمی، فاطمه اختصاری و … اشاره کنم.

{{خانم جدیری عزیز با تشکر از شما به خاطر وقتی که در اختیار سایت تا قانون خانواده برابر قرار دادید.}}

* احمدرضا احمدی