بیدارزنی: سایت «کلید ملی» به نقل از خبرگزاری کار ایران اخیراً گزارشی درباره پلیسهای زن در ایران منتشر کرده است. در این گزارش عملکرد زنان پلیس با زنانی که در سطح کشور تحت عنوان «گشت ارشاد» فعالیت میکنند تفکیکشده است. وظیفه اصلی پلیسهای زن طبق گفته فریبا شایگان «رئیس مجتمع آموزشی زنان پلیس» تامین امنیت زنان و کودکان است و زنان در نیروی انتظامی برای استفاده از سلاحهای سنگین نیز آموزش میبینند. در گفتوگوی شایگان با ایلنا شغل پلیس یک شغل مردانه تلقی شده است و این شغل برای زنان حدود و ثغوری دارد که متناقض با نقش مادری و همسری زنان نباشد.
طرحوارههای جنسیتی، مشاغل فنی را به مردان و مشاغل آسانتر را به زنان اختصاص میدهند، این امر نهتنها تفکیکی علیه زنان بلکه تمایزی برضد مردان نیز محسوب میشود. قرار گرفتن مردان پلیس در فضای خطرناک موجب میشود که آنها بیشتر از زنان در معرض آسیب قرار بگیرند تا زنان همچنان لطافت و وظایف مادری و همسری خود را حفظ کنند. شنیدن نام پلیس در ایران معمولاً پلیس مرد را در اذهان افراد تداعی میکند، چراکه مردان همواره از زنان سختتر و یا قویتر و خشنتر شناخته شدهاند، این در حالی است که مردان و زنان هردو در نیروی انتظامی دورههای آمادگی دفاعی را میگذرانند و هردو امکان بهرهمندی از سلاح را دارند. درواقع اگر دو نوع تفکیک جنسیتی در مشاغل قائل شویم؛ تفکیک افقی و عمودی، مطابق با تفکیک افقی ساختوسازهای کار پلیس مردانه است و در تفکیک جنسیتی عمودی نیز زنان در این شغل امکان ارتقاء به سمتهای بالاتر را ندارند.
تمرکز مردان در نیروی انتظامی نشاندهنده سپردن امنیت زنان و مردان و کودکان بهدست مردان است. چراکه بزرگترین نقش نیروی انتظامی حمایت از جان و مال افراد است و این کار بهدست پدران و مردان صورت میگیرد.
تفکیک دیگر، اختصاص زنان صرفاً برای حل مسائل زنان و کودکان است؛ امری که موجب جداسازی مسائل زنان از سایر مسائل اجتماعی میشود. استفاده از عنصر «عاطفه» در زنان برای حل مسائل زنان و کودکان بازتولید کلیشه جنسیتی «زن احساساتی» است و در حل ریشهای و عمیق مسئله ره بهجایی نمیبرد. همچنین عبارت «تامین امنیت زنان و کودکان» نیازمند تعریفی شفاف و روشن است و نمیتوان برای آن کارکرد دقیقی قائل شد.
بدین ترتیب است که شغل پلیسهای زن عمدتاً به مواردی همچون بازرسی بدنی زنان، بدرقه متهمان زن، برای شنیدن مشکلات زنان در کلانتریها و بازدید از اماکن مختص زنان همچون آرایشگاهها خلاصه میشود. اگرچه در برخی موارد به حضور زنان در صحنههای جرم نیز اشاره شده است. اما همانطور که مشخص است، با تقسیم وظایف پلیس به وظایف نرم و سخت، میتوان زنان را همچنان در امور نرم مشاهده کرد تا درگیریهای خیابانی، مبارزه با قاچاقچیان (در مواردی که قاچاقچیان زن باشند به پلیس زن نیاز میشود) و یا پلیسهای راهنمایی و رانندگی. چرا که براساس باورهای کلیشهای، زنان ذاتاً برای کارهای سبکتر و راحتتر زاده شدهاند. درواقع از مسئولیتهای سپردهشده به پلیسهای زن چنین برداشت میشود که حضور پلیس زن به علت وجود مجرمان زن و در راستای حل موازین شرعی صورت میگیرد نه به علت توانایی زنان در این حوزه.
پیامد این تفکیک تضعیف زنان، مردانه شدن حوزههای امنیتی و تصمیمگیری و اجرای سیاستهایی است که نهتنها زنان را به حاشیه میبرد، بلکه به سرکوب آنها نیز کمک میکند.
در انتها، آنچه جامعه شاهد آن است، حضور زنان در امر مبارزه با مفاسد اجتماعی هنگام برخورد با زنان دیگر در خیابان و حضور مردان در امور نظامی، جنایی و فراجنسیتی است. استخدام بیشتر نیروهای زن پلیس آموزشدیده در وهله اول امر نیکویی تلقی میشود، اما تفکیک مسائل به مسائل مردانه و زنانه و کاهش مسئولیتهای پلیس زن برای بازگرداندن آنها در اداره امور منزل نهتنها گامی به جلو نیست، بلکه تبعیضی دوجانبه را شامل میشود.