بیدارزنی: در آمریکا، افزایش تعداد مادران مجرد با افزایش نابرابری درآمد گرهخورده است. روند این افزایش چیست و چه چیزی میتواند چرخه فقر را بشکند؟
جسیکا شایرر[۱] پرترهای از یک واقعیت جدید برای بسیاری از آمریکاییهای مدرنِ طبقه کارگر است. او مدرک دانشگاهی ندارد و درآمد کمی دارد؛ جسیکا سه فرزند دارد ولی تنهاست.
تک سرپرست بودن و مادر مجرد بودن[۲]، تصمیم شایرر نبوده است. وقتی او در سال اول دانشگاه باردار شد، تصمیم ابتداییاش سقطجنین بود اما در آن زمان دوست پسرش فکر میکرد، تشکیل خانواده میتواند بهترین کار باشد. ولی با درآمد اندک، سوءاستفاده احساسی مداوم و نداشتن خانهای متعلق به خودشان، ازدواج ممکن نبود و جدا شدن غیرقابل اجتناب بود. جسیکا شایرر، هماکنون بهعنوان دستیار مدیر در یک مرکز مراقبت از کودکان مشغول به کار است. جایی که درآمد سالیانه او، کمتر از ۲۵ هزار دلار است. او به نیویورک تایمز گفته است این مقدار برای پرداخت اجاره خانه، خرید غذا (با کمک بن غذا) و لباس برای خودش و فرزندانش کافی است اما این مقدار برای گذران زندگی کافی نیست.
علیرغم زندگی در فقر، شایرر شیوهی زندگیای که با آن بزرگ شده است را به یاد میآورد. شیوه زندگی که حول کلیسا، مدرسه و ازدواجهای سنتی میگشت. شایرر میگوید: «من فکر میکردم کسی را ملاقات می کنم، ما ازدواج می کنیم و فرزندان و خانهای با حصاری سفید خواهیم داشت. این چیزی بود که من میخواستم و این چیزی است که من هنوز هم میخواهم.»
تجربهی جسیکا شایرر بهعنوان یک تک سرپرست یا والد مجرد[۳]، تجربهای متداول است. برای کسانی از جامعه و طبقهی او دموگرافیک[۴] جسیکا، یعنی زنان سفید با آموزش عالی بعد از دبیرستان[۵] اما فاقد مدرک دانشگاهی و تبدیلشدن به مادرِ تک سرپرست، عادی و طبیعی است. افزایش مادرانِ تک سرپرست برای این دموگرافیک نیاز به توضیح و مدرک ندارد- در سال ۱۹۹۰ میلادی، ۱۱ درصد از زادوولدها خارج از ازدواج رخ داده است؛ و در سال ۲۰۰۹ میلادی این میزان به ۳۴ درصد افزایش یافته است.
فقر بالای مادرِ تک سرپرست، برای تمامی زنان این طیف جمعیتی، صادق است. از سال ۱۹۶۰ میلادی تعداد خانوادههای تک والد در سراسر کشور سه برابر شده است و ۸۰ درصد از این خانوادهها توسط زنان اداره و سرپرستی میشوند. درصد زندگی روی خط فقر یا پایینتر از خط فقر از ۳۳ درصد در سال ۲۰۰۰ میلادی به ۴۱ درصد در سال ۲۰۱۱ میلادی افزایش یافته است.
تحقیقات بروس وسترن[۶] و تریسی شولنبرگر[۷] از دانشکده جامعهشناسی دانشگاه هاروارد[۸] نشان داده است که با وجود اینکه درصد خانوادهها با دو والد در تمام اقشار اقتصادی بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۲۰۱۰ میلادی کاهش یافته است اما این کاهش در میان اعضای دو چارک پایینیِ درآمد، شایعترین بوده است.
قسمتی از اینکه چرا این گروهها چنین کاهش ناگهانی و زیادی را تجربه کردهاند، به خاطر اقتصادِ تعجبآور ازدواج است. گزارشی سال ۲۰۱۰ میلادی مرکز تحقیقات پیو[۹] نشان می دهد که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۷ میلادی، درآمد مردانی که فاقد مدارک دانشگاهی بودند، کاهش پیدا کرده است. همزمان، زنان در تمام سطوح از لحاظ مدرک آموزشی که کسب کردهاند، بهاستثنای کسانی که در دبیرستان ترک تحصیل کردهاند، افزایش حقوق داشتهاند. این مسئله باعث شده است مردان بیشتری در بالا و پایین طیف درآمد و گروه بزرگتری از زنان در میانهی طیف باشند. همچنین عدهی کمتری از این زنان، همسرانی که از لحاظ اقتصادی با آنها سازگار هستند، دارند.
همانطور که دنیل پاتریک موینیهان[۱۰]، در یادداشتی با عنوان «کلاف به هم پیچیدهی آسیبشناسی»[۱۱] توضیح داده است، مشکل این است که در یک گروه اجتماعی، کاهش اشتغال پایدار برای مردان منجر به ازدواجها و زندگی خانوادگی ناپایدار میشود. همچنین مردان را به نشان دادن رفتار بد ترغیب میکند. برای زنان در این جامعه فقیر، یک تمایل قابل درک برای انتخاب نکردن شرکای زندگی بلندمدت و نقش پدران فعال برای فرزندانشان، از میان مردان با بیثباتی شغلی، بیکاری مزمن، رفتار خشونتآمیز، سابقه حبس و مشکلات سوءمصرف (افراط یا وابستگی) در مواد اعتیادآور[۱۲]، وجود دارد. مادری مطلقه، با درآمد کم در سال ۲۰۱۴ میلادی در مصاحبهای با مجله پولیتیکو[۱۳] گفت: «من میتوانم از خودم مراقبت کنم. من میتوانم از خودم و فرزندانم مراقبت کنم. من فقط نمیتوانم از خودم، فرزندانم و همسرم مراقبت کنم.»
جای تعجب نیست که زندگی در فقر، فرزندان خانوادهها را مانند والدینشان تحت تاثیر قرار میدهد. اما نابرابری درآمد باعث ایجاد شکاف بین موفقیت کودکان با والدین ازدواج کرده و کودکان با والدین مجرد میشود. فرزندان در خانوادههایی با دو درآمد و دو والد، نسبت به فرزندان با والدین مجرد، محتملتر است که بتوانند خود را از طبقههای پایینتر بالا بکشند. در یادداشتی از سارا مکلانهان[۱۴] از دانشگاه پرینستون[۱۵] و کریستین پرچسکی[۱۶] از دانشگاه هاروارد، فقدان پدر «با دستهای نتایج منفی همراه است که انتظار میرود فرصتهای زندگی آینده فرزندان یا توانایی حرکت آنها به سمت بالا در نردبان درآمد[۱۷] را تحت تاثیر قرار دهد» و منجر به موفقیتهای تحصیلی کمتر، سوءمصرف (افراط یا وابستگی) در مواد اعتیادآور، افسردگی و بارداری در نوجوانی شود. چون فرزندان از طبقات پایینتر با مادر مجرد (تک سرپرست) به احتمال زیاد نمیتوانند از شرایطشان (و موقعیت اقتصادیشان) ارتقا پیدا کنند، از آن فاصله بگیرند، و چرخه فقر ادامه پیدا میکند.
برای کاهش نابرابری موجود بین مادران تک سرپرست و بقیه خانوادهها چهکاری میتوان انجام داد؟ نظرسنجی مرکزِ پیشرفت آمریکاییان[۱۸] در گزارش ۲۰۱۴ شرایور[۱۹] نشان میدهد اغلب آمریکاییها اعتقاد دارند بهجای تلاش برای پیادهسازی مقرراتی که زندگی والدین مجرد را مورد هجوم قرار میدهد، باید سیاستهایی برای کمک به خانوادههای تک سرپرست با درآمد کم تنظیم شود. علیرغم شکافهای حزبی، اکثریت دموکراتها و جمهوری خواهان از انواع اقداماتی که به والدین مجرد بهصورت اقتصادی کمک میکند، ازجمله بورس (های تحصیلی)، ارتقای حداقل دستمزد و مرخصیهای با حقوق حمایت میکنند.
علیرغم این دیدگاه خوشبینانهای که به نظر میرسد عموم مردم در مورد کمک به مادران تنها و اداره کنندهی خانواده دارند، نابرابری اقتصادی هنوز برای عدهی بسیاری مانند جسیکا شایرر، یک واقعیت است. او از شرایط زندگیِ محدودش افسوس نمیخورد. جسیکا میگوید: «من به خاطر تصمیماتی که گرفتم در این موقعیت هستم». ولی تا زمانی که سیاستها طوری بهبود پیدا کنند که خانوادههای تک والد بتوانند مانند همتایان متاهلشان رشد کنند و موفق شوند، کسانی مانند شرایرر با روزهای مختل و سردرگم، شبهای تنها و یک مبارزه مداوم برای زندگی کردن روبهرو خواهند بود.
The Sources:
Jason DeParle, “Two Classes in America, Divided by ‘I Do’,” The New York Times, July 14, 2012.
June Carbone and Naomi Cahn, “The New Math of the Single Mother: Why the ranks of America’s unmarried moms keep growing,” Politico Magazine, October 13, 2014.
Olga Khazan, “The Plight of Single Moms – and the Policies That Would Help,”The Atlantic, January 14, 2014.
Jason DeParle, “Economic Inequality and the Changing Family,” The New York Times, July 14, 2012.
منبع: THE INEQUALITY OF SINGLE MOTHERHOOD
* Maya Wesby
[۱] Jessica Schairer
[۲] Single Motherhood
[۳] Single parent
[۴] demographic
[۵] postsecondary schooling
[۶] Bruce Western
[۷] Tracey Shollenberger
[۸] Harvard
[۹] Pew Research Center
[۱۰] Daniel Patrick Moynihan
[۱۱] The Tangle of Pathology
[۱۲] substance abuse problems
[۱۳] Politico
[۱۴] Sara McLanahan
[۱۵] Princeton
[۱۶] Christine Percheski
[۱۷] Income ladder
[۱۸] Center for American Progres
[۱۹] Shriver Report