بیدارزنی: خشونت و زن جاهای زیادی میتوانند همدیگر را ببینند. خشونت خانگی یکی از آن جاهای مهمی است که این دو مفهوم همدیگر را ملاقات میکنند، اما غالبا این ملاقات، پنهانی و غیررسمی است. در حوزه اندیشههای علوم انسانی، خوشبختانه در تلقی، تعریف و انواع خشونت تالیف و ترجمههای بسیاری و متاسفانه اقدامات عملگرایانه کمی صورت گرفته است. بیشتر از اینکه گرهها، مسائل، مصادیق و ظرافتهای خشونت را در حوزه زندگی روزمره زنان جستجو کنیم بیشتر به دنبال تعاریف، تلقیها و انواع خشونت در کتابخانهها و دانشکدهها و مجلات بودهایم. خشونت خانگی را با هر مناقشهای که تعریف کنیم یکسری مصادیق مشخص و معین همواره وجود خواهد داشت که داخل در دعوای شمول «خانه یعنی کجا؟»، «زنان یعنی چه کسانی؟» و «خانواده یعنی چه کسی؟» نمیشوند. این مصادیق بیشتر از اینکه مصادیق حقوقی خشونت خانگی علیه زنان باشند مصادیق فرهنگی این موضوع هستند.
مساله این یادداشت ورود به زندگی روزمره زنان و تشخیص خشونتهای ظریف و پنهانی است که دارند یواشیواش جای خود را در زندگی زنان باز میکنند و به شکلی خزنده حرکت میکنند و برای خود موقعیت دستوپا میکنند و گسترده میشوند و حوزههای دیگر را هم مال خود میکنند.
یکی از مصادیق اعمال خشونت علیه زنان در خانواده یا به تعبیری خانه توسط اعضا و بیشتر پدر و مادر، مساله ازدواج و نهادها و نقشها و وظایف پیرامون آن است. قرار گرفتن در چهارچوب سنتی و صلب و غیرقابل انعطاف نقشها و وظایف و تکالیف متعارض و الاکلنگی میتواند منجر به خشونت استمرار یافته و خزنده گردد. مسائل پیرامونی ازدواج که در مسیر طولانی خود منجر به پیدایش و تولید انواع خشونت شده است، -علیرغم اینکه عنوان نهادی با شناسنامه قانونی و حقوقی را یدک میکشد- بسیار است.
یکی از این مسائل یا مصادیق در حوزه اعمال فشار در «تصمیمگیری» است. اعمال فشار از سوی اعضای خانواده در مساله ازدواج زنان در موضوعات متعددی از قبیل انتخاب همسر، وجود یا عدم وجود مراسم، نحوه برگزاری مراسم، انتخاب مکان زندگی و مصادیق بسیار دیگر خود را میتواند نشان بدهد.
یکی از این مصادیق ظریف اعمال خشونت به شکل فشار یا اجبار از سوی اعضای خانواده بر زن در حوزه ازدواج در مساله «تعیین مهریه» است.
مرکز ثقل دستگاه خشونتزای ازدواج به شکل سنتی و بسته، همانا تقسیمبندی یا شرح وظایف به شکل جنسیتی است. مهریه یکی از مفاهیم پیرامونی ازدواج است که فراز و نشیب بسیاری را طی کرده و هنوز به حیات خود در نهاد خانواده ادامه میدهد.
این یادداشت بنا ندارد که تحلیل حقوقی یا قانونی از مهریه و مناسباتش با دیگر نهادهای حقوقی خانواده ارائه بدهد اما مطابق با قانون مدنی مهریه میتواند در عقد نکاح تعیین گردد یا نگردد، میتواند یک جلد کلامالله مجید یا 1360 سکه باشد و درصورتیکه مهر تعین نشود مهرالمثل به زن تعلق میگیرد. بههرحال مطابق قانون زن میتواند مهر تعیین نکند یا بسیار ناچیز بهاندازهای که عنوان مالیت صدق کند تعیین کند مثلا یک شاخه نبات.
مساله این یادداشت این است که در بسیاری از مواقع زن بهواسطه پافشاری بر اعتقادها و باورهای اندیشهای خود حاضر به تعیین مهریه نیست یا متمایل به تعیین مهریه ناچیز است؛ اما اعضای خانواده به دلایل فرهنگی مختلف که در بسیاری از مواقع ناشی از اختلاف نسلی بین دختر و پدر و مادر زن و یا فرهنگ چشم و همچشمی یا شان سازی کاذب است، دختر را مجبور کرده و تحتفشار قرار میدهند که مهریه را به مقداری که در شان دختر است با متر و اندازهها و ملاکهای خودشان تعیین کند و مهریه ناچیز مثل یک شاخه نبات یا حتی مهریه اندک مثل چند سکه را هم خلاف شان خانوادگی میدانند.
اعمال این خشونت روانی علیه دختر در خانواده توسط اعضا منجر به هرکدام از نتایج عدم پذیرش مصرانه یا پذیرش با اکراه بشود نشان از ایجاد شکاف نسلی بین دختر و اعضای خانواده او دارد و ممکن است منجر به شروع زندگی مشترک غیر دلخواه یا ترجیح زندگی غیرمشترک غیر دلخواه گردد که هر دو گزینه خبر از دگردیسی خردهفرهنگهای پیرامون ازدواج به شکل دستگاه تولیدکننده خشونت میدهند.
دختر خانواده قانونا و شرعا میتواند حق عدم تعیین مهریه یا تعیین مهریه به شکل ناچیز یا کم خود را اعمال کند اما متغیرهای فرهنگی در نقش اهرم فشار در دستان اعضای خانواده بر روی دختر اعمال میگردد و حق تعیین شکل و فرم زندگی دلخواه را از او سلب میکند.
بروید معنی واژه نکاح را بیابید در خطبه عقد صراحتا آمده مهریه در برابر نکاح!!!!!!!!!!
مقالهی خوبی نبود. بسیار سطحی با مهریه برخورد کردهاید. بررسی مهریه، آن هم تا این حد تک وجهی، کاملاً ایراد دارد. چرا که در ازدواج در جامعهی ایران، مهریه یک گزینهی مجرد نیست و با شروط و عوامل بسیاری وابستگی تنگاتنگ دارد. ابتدا باید درست یا غلط بودن مهریهی یک شاخه گلی را در بستر نابرابریهای بسیاری که وجود دارد بررسی کرد، سپس درمورد اینکه دختری بخواهد چنین مهریهای برای خود در نظر بگیرد فکرکرد. در ایران، باتوجه به امتیازاتی که زن با عقد نکاح به همسرش میدهد، و همچنین باتوجه به قوانین فراوان و جو نامناسبی که علیه زنان درجریان است، تعیین مهریهی پایین کار عاقلانهای نیست و حتی گاهی تعیین مهریهی پایین، خشونت علیه خود است! مگر اینکه با شروط ضمن عقد و موارد دیگر، بتوان وزنهی عدالت که به سمت مرد سنگین شده است را متعادل کرد. آن زمان، مطلب شما (آن هم با تخفیف) میتواند قابل توجه باشد.