بیدارزنی: سرگذشت 716 زنی که کارهای فنی را رها کردهاند نشان میدهد که فرهنگ صنعت مقصر اصلی است، نه مسائل مربوط آموزش علم.
زمانی که ساندیا، مدیر پروژه بااستعدادی که تنها کمی میشناختمش، از من خواست ناهار را باهم بخوریم، فهمیدم که اتفاقی افتاده است. بهتازگی از مرخصی زایمان برگشته بود. در یادداشتش گفته بود میخواهد از یک مادر دیگر مشورت بگیرد.
موقع ناهار، به من اعتراف کرد که به ترک کار فکر میکند. پیش بردن همهچیز با تردستی، بیش از اندازه دشوار بود. مدیرش او را مجبور کرده بود زودتر از مرخصیاش برگردد و بازهم داشت مجبورش میکرد که به ماموریت برود و نوزاد شیرخوارهاش را در خانه بگذارد. او [بهاندازه کافی] نمیخوابید. احساس میکرد همزمان دارد در حق شغل و کودکش کوتاهی میکند.
به او اطمینان دادم که احساساتش طبیعی است و خیلی از آنها رفع خواهد شد. تشویقش کردم به مدیرش نه بگوید. پیشنهاد دادم از طرف او با مدیر صحبت کنم. او گرچه درآمد بیشتری از همسرش داشت، دو هفته بعد شغلش را ترک کرد.
این ماجرا مربوط به چهار سال پیش است و ساندیا هنوز به صنعت تکنولوژی بازنگشته است. برنامهای هم برای این کار ندارد. حالا او بچه دیگری هم به دنیا آورده است. از آن زمان، سرگذشت او مرا درگیر خود کرده است. او در جستجوی حمایت بود و من احساس میکردم او را ناامید کردهام.
در یک ماه گذشته، سرگذشت 716 زن را جمعآوری کردم که صنعت تکنولوژی را ترک کردهاند. متوسط طول دوره استخدامشان در این حوزه کمی بیش از هفت سال بود. بزرگترین دلیل مشترک همه آنها برای ترک کار، موقعیت حاضر شغلی و میلشان به بازگشت (یا عدم بازگشت) به کار تکنولوژیک بود.
مادری، تنها آخرین ضربه
آنابل، همچون بسیاری از زنانی که مورد بررسی قراردادم، از تحصیلات بالایی برخوردار است؛ او دکترای زبانشناسی و کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر دارد. یکی از 484 زنی است که مادری را بهعنوان عاملی موثر در تصمیم به ترک کار تکنولوژیک مطرح میکند. برخلاف 42 زنی که گفتند میخواهند مادرانی خانهنشین باشند، تصمیم آنابل به ترک کار برنامهریزی شده نبود:
من اولین و تنها زنی در شرکت کوچکمان بودم که از مرخصی زایمان استفاده کرد. آنها پیش از این هیچگونه سیاستی مبنی بر مرخصی والدین نداشتند. گرچه حدود یک دهه بود که کار میکردند و کمتر از پنجاه کارمند داشتند، اما شامل قانون مرخصی پزشکی و خانواده نبودند. من (بیخبر از همهجا!) قبول کردم بهصورت پارهوقت به کار برگردم، آن زمان دخترم شش هفته داشت. زمانی که سرِ کار بودم هیچ جای مشخصی نبود که بتوانم شیر بدوشم، بنابراین بیشتر از چند ساعت کار کردن در دفتر ، برایم سخت و ناراحت کننده میشد.
هشتادوپنج زن، مرخصی زایمان را بهعنوان عاملی اساسی در تصمیم به ترک مشاغل خود، مطرح کردند؛ یعنی بیش از ده درصد زنانی که مورد بررسی قراردادم. کیتلین که بیش از یک دهه بهعنوان برنامهنویس بانک دادهها کار میکرد، گفت:
وقتی پسرم به دنیا آمد [با کارفرمایم] سر دوازده هفته مرخصی بدون حقوق به توافق رسیدیم. فقط آنکه در این مدت، درواقع مرخصی نبودم. بااینکه مجبور نبودم هرروز به دفتر بروم، موظف بودم به کارهای معمول [که از طریق] دستگاه پیجر [به من اعلام میشد] رسیدگی کنم و هر وقت مشکلی بود باید ظرف پانزده دقیقه جواب میدادم. به نوزاد جیغجیغویم شیر میدادم و وحشت میکردم از اینکه اگر همان موقع به آن چیز بوقزن جواب ندهم، اخراج خواهم شد.
بسیاری از زنها گفتند که تنها مادری نبود که به حرفهشان پایان داد. بلکه، مسئله کمبود برنامهریزیهای منعطف کاری، فضای غیر حمایتگرانه کار یا حقوق ناکافی برای پرداخت هزینههای بچه بود. چنانکه ربکا، طراح سابقِ گرافیک متحرک، گفت، «مادری فقط نقش تشدیدکننده داشت. [مادری] تمام مشکلاتی را که از اول با آنها ساخته بودم، واقعا غیرقابل تحمل کرد».
«همه یکجور هستند، و هیچکس مثل من نیست»
صد و نودودو زن، ناراحتی از کار کردن در محیطهایی که بهصورت آشکار یا پنهان فضایی تبعیضآمیز دارند بهعنوان عاملی اساسی در تصمیم به ترک کار تکنولوژیک مطرح کردند. این تعداد بیش از یکچهارم زنان مورد مطالعه است. بسیاری از آنهاعلاوه بر جنسیت و مادری، به تبعیضهای مربوط به سن، نژاد یا سکسوالیته علاوه بر جنسیت و مادری اشاره کردند. دینا پیش از آنکه تصمیم به ترک شغلش بگیرد، به مدت هشت سال برنامهنویس و طراح سایت بود:
عملا بیستوهشت نفر از سی نفر در شرکت ما مردان سفید دگر جنس خواهی بودند که زیر سیوپنج سال سن داشتند. من تنها زن بودم. یکی از دو همجنسگرا بودم. بهجز یک ژاپنی، تنها رنگینپوست بودم. همکارانم هالی بری صدایم میکردند. مثلا «اوه، ببین هالی بری امروز سایت رو از کار انداخت». تقریبا در مورد بعضی از آنها مطمئنم که من درواقع تنها آدم سیاهی هستم که تابهحال با او صحبت کردهاند. همه یکجور بودند و هیچکس مثل من نبود. چطور میتوانستم در آن شرایط باقی بمانم؟
هرگز برنگشتن
از میان 716 زنی که مورد مطالعه قراردادم، 456 نفر در حال حاضر کار نمیکنند. دویست و پنجاهویک نفر در مشاغل غیر تکنولوژیک استخدام شدهاند و 45 نفر شرکتهای خودشان را راه انداختهاند. تعداد زیادی از آنها بالغبر 625 نفر، میگویند قصد بازگشت به کار فنی را ندارند. تنها 22 نفر- یعنی 3%، میگویند قطعا مایلند بازگردند.
استلا، یک رئیس ارشد با بیست سال سابقه مهندسی، درباره تجربهاش در رابطه با ترک کار و راهاندازی یک شرکت مسافری اکوتوریسم صحبت میکند:
من کدگذاری را دوست دارم. در علوم کامپیوتر مدرک کارشناسی ارشد دارم. به مدت دو دهه در [حوزه] تکنولوژی کارکردم. بسیاری از زنها مثل من هستند؛ آموزش بسیار دیدهاند، اما برای چه؟ تنها زن بودن در بیشتر پروژهها بهاندازه کافی سخت بود. حالا، تنها زن بالای چهل سال بودن را امتحان کنید. مهم نیست چقدر خوب هستید یا حتی همکارانتان به شما احترام میگذارند. درنهایت از یک آدم غیرعادی بودن خسته میشوید. من کولهبار تجاربم را برداشتم و کار خودم را شروع کردم که در آن میتوانستم خودم قوانین را تعیین کنم. هرگز برنمیگردم.
مسئله سیستم تربیت نیرو نیست
تعریف شکاف جنسیتی بهعنوان مسئلهای مربوط به سیستم تربیت نیرو، امری رایج است: تعداد دخترانی که ریاضی و علوم میخوانند، کافی نیست. با این حال، نشانههای بسیاری وجود دارد که مسئله دیگر این نیست؛ دستکم نه بهاندازه گذشته. دختران و پسران دبیرستانی به یک اندازه در دروس انتخابی فنی شرکت میکنند. امروز مؤسسات نخبهگرایی همچون استنفورد و برکلی گزارش میدهند که 50% دانشجویان علوم کامپیوتر مقدماتی را زنان تشکیل میدهد. با این حال، طبق گزارش اداره سرشماری ایالاتمتحده در همین سال گذشته، تعداد مردانی که در مشاغل فنی استخدام شدهاند دو برابر تعداد زنان است که از صلاحیتی یکسان برخوردارند.
تقریبا تمام کسانی که با آنها صحبت کردم، میگفتند که از خودِ کار لذت میبردهاند. بیشتر مادرها این را هم اضافه میکردند که حاضر بودند با کمال میل چند ماه بعد از زایمان به کار خود برگردند، اما شرکتهایشان مرخصی زایمانی نداشت و آنها ناچار بودند برای نگهداری از فرزندانشان، کارشان را ترک کنند. بعضی از زنان حس میکردند که محیط کارشان تبعیضآمیز است، اما بیشترشان چیزهای ملایمتری گزارش میکردند: ناراحتیای ساده از جا نیفتادن در محیطی که در غیر آن صورت یکدست میبود. چهبسا اگر همیشه به حضور در زمره اکثریت عادت داشته باشید، به نظرتان خیلی مهم نباشد، اما همین برای خیلی از مهندسان باصلاحیت کافی بود تا شغل خود را ترک کنند.
شاید سیستم تربیت نیرو هنوز جای کار داشته باشد. زنان به این دلیل کار تکنولوژیک را رها کنند که از محیط کار خود ناراضیاند، نه آنکه علاقهشان را به کار از دست داده باشند.
این موضوع هم مانند مسائل فرهنگی، مشکلی بسیار فراگیر است. این زنان، همچون ساندرا دوست من، تحصیل کردهاند، آموزش بسیار دیدهاند و قصد نداشتند کار خود را ترک کنند. بههرحال ما داریم آنها را از دست میدهیم. و وقتی از دست بدهیم، دیگر نمیتوانیم بازگردانیمشان.
منبع: Why women leave tech: It’s the culture, not because ‘math is hard’