نقد مجازات اعدام؛یک باید فمینیستی

0
207

تا قانون خانواده برابر:مسایل کمی در دنیا وجود دارند که فمینیست‌ های معاصر با آن‌ ها درگیر نشده باشند و در مورد آن‌ ها اظهارنظر یا موضع‌ گیری نکرده باشند. فقر، تبعیض نژادی، تخریب محیط زیست، جنگ و غیره، سال‌ هاست که جای خود را در مباحث فمینیستی باز کرده‌ اند، اما مسئله ی مجازات اعدام به ندرت به عنوان یکی از اشکال عریان خشونت دولتی، از منظر فمینیسم، مورد بررسی قرار گرفته ‌است. در این یادداشت قرار است به ضرورت مواجه با مجازات اعدام با دیدگاه فمینیستی پرداخته شود. فمینیسمی که این‌ جا از آن حرف می‌ زنم، فمینیسمی است که خود را نسبت به ارزش حیات همه ‌ی انسان ها و حفظ آن متعهد می‌ داند و حاضر نیست زجر و اندوه هیچ انسانی را با احساس رضایت فرد و یا دولتی معامله کند. همچنین به فمینیسمی ارجاع می‌ دهم که مبارزه با تمامی اشکال سلطه و خشونت و تبعیض را به عنوان مسئولیت سیاسی خود تعریف کرده ‌است.

 تاریخ زنانه و تجربه‌ی زیستی که به‌خاطر زن بودن از سر گذرانده‌ ایم، ما را نسبت به سنت‌ های مردسالارانه که در آن‌ ها ارزش آیین و باور بیش‌ تر از ارزش  جان انسان است، آگاه کرده‌. فمینیسم هر نظامی را که در آن جان انسان ‌ها بی‌ ارزش انگاشته شود به چالش می‌ کشد و بنابراین از فمینیست‌ ها انتظار می‌ رود که به همان دلایلی که با جنگ مخالفت می‌ کنند، در مقابل مجازات اعدام هم بایستند. مجازات اعدام پیامد‌های مخربی به‌خصوص برای زنان به همراه دارد که نمی ‌توان نسبت به آن‌ ها بی‌ تفاوت بود.

منطق مجازات اعدام می‌ خواهد به ما بقبولاند، قربانی و محکوم به دو دنیای کاملن متفاوت تعلق دارند و یا از نظر هستی‌ شناسی، دو موجودیت متفاوت‌ اند. یکی در جایگاه « شهروند محترم» و دیگری «جانوری خطرناک» که حق حیاتش ارزش و هیچ‌ جای دفاعی ندارد.

 هر انسانی که اعدام می‌ شود همراه بخشی‌ از تجربه‌ ی زیسته‌ ی اطرافیانش به‌ ناگهان نابود می‌ شود. مجازات اعدام نه تنبیه کسی که دیگر مرده، بلکه تنبیه بی ‌دلیل کسانی‌ است که دوست ‌‌اش دارند. در منطق عدالت مجازات اعدام هیچ جایگاه ارزشی و انسانی‌ ای برای تجربه‌ ی بارداری، زایمان و پرورش ِ زنی که مجرمی را به دنیا آورده‌ است، وجود ندارد. مجازات اعدام، تمامی حقوق مادرانه‌ ی زنی که انسانی را به دنیا آورده و برای بزرگ‌ کردن‌‌ اش زحمت کشیده‌ را نقض می‌ کند.

پیامد‌های خشونت‌ بار مجازات اعدام فرزند، به اشکال مختلف ( مثلن به شکل انگ‌ های اجتماعی) تا مدت‌ ها پس از مرگ محکوم، با مادرش می‌ ماند. درد و اندوه بازماندگان یک اعدامی (خصوصن غیر سیاسی) در هیچ‌ دادگاه و رسانه ‌ای شنیده نمی‌ شود و هیچ نهادی مسئولیت آسیب‌ هایی که تجربه‌ ی اعدام یکی از افراد خانواده، بر روان و زیست اجتماعی اطرافیانش تا آخر عمر وارد می‌ کند را برعهده نمی‌ گیرد.
 اما پیامد قتل یک زندانی، یعنی کسی که دیگر در موقعیت آسیب ‌رساندن به دیگران نیست، تنها از بین بردن سال‌ های زیست مادرانه‌ ی یک زن نیست. در قوانین روم باستان، فرزندان در خانه محاکمه می‌ شدند و بر اساس حق ابوت، پدران – قضات خانواده ‌ها – می‌ت وانستند فرزندان خود را به قتل برسانند. می‌ توانیم این‌ جا از زبان « ایریگاری» کمک بگیریم و بگوییم «مجازات اعدام مناسکی دولتی ‌ست که در آن حق ابوت آشکارا تقدیس می‌ شود» و حق مادری به کل انکار.

دلیل دیگری که فمینیست ‌ها را موظف می‌ کند که علیه مجازات اعدام مشخصن اعلام موضع کنند، این واقعیت است که ما در بهترین جایگاه برای افشای ماهیت دولتی خشونت هستیم. ما زنان از آن جایی که همیشه قربانی خشونت بوده‌ ایم، به خوبی می‌ دانیم که این دولت ‌ها هستند که خشونت مردانه را تحمل و ترویج می‌ کنند. ما می‌ دانیم که زمینه‌ ی بیولوژیک دلیل بروز رفتارهای خشونت‌ آمیز از سوی مردان نیست، علت این است که خشونت در جامعه‌ ی مردسالار، طی روندی سیستماتیک درون مردان نهادینه شده و به عنوان نشانه‌ ی «مردانگی» مورد تحسین و ستایش قرار گرفته‌ و حتا در شرایط جنگی برای آن‌ ها مدال‌ هایی هم به ارمغان آورده ‌است. در واقع دولت‌ هایی که قاتلان را اعدام می ‌کنند، همان ‌هایی هستند که در نظام وظیفه‌ خشونت را آموزش داده و تکریم می‌ کنند، حتا وقتی قرار است قربانیان‌ انسان‌ هایی بی ‌گناه باشند.

 مجازات اعدام جدا از شنیع بودن‌ نفساش، زنگ خطر جدی‌ ای برای زنان است. «روسو» می‌ گوید« یک دولت کارآمد نیازی به قوانین سنگین مجازات ندارد » نه به این خاطر که اشتباه‌ ها بخشیده می‌ شوند، به این خاطر که تعداد مجرمین کم‌ است».

دولت‌ ها با برپا کردن بساط اعدام در پی ایجاد این توهم‌ اند که «ما در امنیت هستیم» در حالی که این تنها نشان از ناکارامدی آن‌ ها در از بین بردن زمینه‌ های ایجاد و بروز جرم و خشونت است. با این که دائم انسان‌ هایی به نام «حفظ امنیت جامعه» اعدام می‌ شوند، ما مردم این جامعه تنها شاهد رشد و بازتولید انواع مختلف خشونت خانگی و اجتماعی ‌ای هستیم که بیش از همه از میان زنان و کودکان قربانی می‌ گیرد.
 ما زنان که خود قربانی انواع ستم و تبعیض بوده‌ ایم، نباید از قربانی شدن انسان‌ های دیگر به نام حفظ امنیت‌ مان بگذریم.